دانش آموز

نخبگان مدرسه حاج حسین آصفی‌فر هر روز از دل خطرها می‌گذرند!
مدرسه حاج حسین آصفی‌فر در انتهایی‌ترین نقطه خیابان پورسینا در محله‌ای به همین نام قرار گرفته است؛ تنها فضای فرهنگی و آموزشی این محدوده که در سال1391 برای پسربچه‌های پایه اول تا ششم ساخته شده است. مدرسه‌ای که در میانه این آشوب بنا شده است. گُلی در میان لجنزار این بیابان! این همان نامی است که اهالی برای تنها مدرسه محله گذاشته‌اند. خانه کوچکی که به خانه امید بچه‌ها تبدیل شده است. پشت این دیوار‌ها پسربچه‌های کوچک بااستعدادی را می‌بینم که از مرگ و گندیدگی اطرافشان گریخته‌اند تا میان این دیوارها پناه بگیرند و کمی زندگی کنند.
مدرسه اوتیسم محله الهیه؛ مجهزترین در خاورمیانه
سال 1387 مرکز نگهداری کودکان اوتیسم به نام «تبسم» با حمایت خانواده قفلی‌زاده، از خیران مشهور مشهدی در محله الهیه تأسیس‌ شد. این خانواده خیر بر اساس تحقیق و نقشه‌ای که از کشور انگلستان آورده بودند، این مدرسه را تأسیس کردند. مدرسه «تبسم» در زمان تأسیس به‌عنوان یکی از مجهزترین مدارس ویژه دانش‌آموزان اوتیسم در خاورمیانه شناخته می‌شد و بسیاری از پژوهشگران و محققان برای تحقیق درباره اوتیسم و دانش‌آموزان اوتیسمی به این مدرسه رفت‌وآمد می‌کردند. همچنین بعدها بسیاری از مدارس ویژه دانش‌آموزان اوتیسم در ایران و کشورهای همسایه از سیستم ساخت و روش آموزشی این مدرسه الگوبرداری کردند.
در مسیر حفظ کلام خدا
علی‌اصغر و محمدحسین دو برادر ساکن محله الهیه هستند که در خانواده‌ای مذهبی متولد شده‌اند اما هیچ‌وقت پدر و مادرشان آن‌ها را به حفظ قرآن مجبور نکرده‌اند. علت علاقه‌مندشدن این برادران به حفظ آیات الهی برمی‌گردد به زمانی که علی‌اصغر 9سالش بود و در کنار مادر، حفظ سوره‌های کوتاه جزء30 قرآن را آغاز کرد. او مدتی بعد در مسابقات دانش‌آموزی حفظ قرآن کریم در ناحیه و شهر مشهد عنوان اول را کسب کرد و همین موضوع او و سپس محمدحسین را به حفظ قرآن علاقه‌مند کرد.
به‌دنبال ردپای مادر و پدربزرگ
فاطمه خانی، نوجوان نقال محله شریعتی، 18سال دارد و دلبسته ادبیات فارسی و اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی است. او دانش آموز سال دوازدهم علوم تجربی است و می خواهد در آینده دندان پزشکی بخواند. با این حال هنر نقالی را دوست دارد و آن را در کنار درس هایش دنبال می کند.
لذت نقالی در کودکی
زمانی که در مقطع پیش‌دبستانی درس می‌خواندم، دکلمه‌‎خوانی را تجربه کردم و از این‌کار لذت بردم. این‌کار مقطعی بود و دیگر ادامه نداشت تا اینکه در کلاس دوم از اداره آموزش و پرورش مربی‌ای به نام خانم روحانی برای آموزش شاهنامه به دانش‌آموزان مدرسه ما آمد و هفته‌ای یک جلسه در این زمینه به دانش‌‌‌‌‌آموزان آموزش داد. پس از تدریس مقدمه‌ شاهنامه باید آن را اجرا می‌کردم. تصمیم گرفتم برای جلوگیری از اشتباه متن را روی کاغذ نوشته و آن را زیر پای خودم نگه دارم تا از روی آن بخوانم، اما هنگام اجرا متوجه شدم که می‌توانم مقدمه را به‌خوبی بخوانم بی‌آنکه از روی کاغذ نگاه کنم.این اتفاق باعث شد که به خواندن شاهنامه و حفظ‌کردن آن علاقه‌مند شوم.
معلم نقال، در کلاسش یاد فردوسی را زنده نگه می‌دارد
مریم بیدمشکی یکی از معلمانی است که پا را فراتر از کتاب گذاشته و در کلاس درسش نه فقط دغدغه تمام کردن کتاب بلکه دغدغه زنده کردن فرهنگ، اخلاق و نام و یاد فردوسی را دارد. او که اکنون یک معلم ادبیات است و دوران پر فراز و نشیبی را طی کرده تا به معلمی رسیده است، می‌گوید: شاهنامه تنها کتابی است که می‌توانیم از آن به عنوان خردنامه یاد کنیم چراکه فردوسی بعد از خداپرستی از خردپرستی که امروزه هم بسیار به آن احتیاج داریم سخن گفته است و من امیدوارم فردوسی در شهر مشهد از این غربت در بیاید.
نوجوان المپیادی محله اقبال لاهوری هنر و ورزش را هم دنبال می کند
ترنم کلاس یازدهم رشته تجربی دبیرستان مصلی نژاد است و امسال موفق شده است به مرحله دوم المپیاد زمین شناسی کشوری راه پیدا کند. او سال گذشته هم در المپیادهای شیمی و زیست شناسی موفق بوده و مرحله اول را به خوبی پشت سر گذاشته است. او معتقد است کنکور و المپیاد نمی توانند اهداف مشترک یک نوجوان باشند و باید یکی از این دو را انتخاب کند. بی شک قبولی در المپیاد خطر بیشتر و احتمال قبولی کمتری دارد و فردی باید این مسیر را دنبال کند که این موفقیت را در توان خود می بیند.