کوچه سجادی یکی از کوچههای قدیمی محله جنت است که بناهای قدیمی در آن به چشم میخورد. با وجود عرض کمی که این کوچه دارد، تردد خودرو در آن زیاد است و گاهی کسبه و ساکنانش شاهد ترافیک هستند. این کوچه از غرب به خیابان دانشگاه و از شرق به خیابان امام خمینی(ره) متصل است. به گفته ساکنان کوچه آقای سجادی یکی از روحانیون سرشناس و ساکن این کوچه بوده است که نام او بر این کوچه ماندگار شده است.
شکیبا طالبیفرد دختر بااستعدادی است که این روزها در انتظار پذیرفتهشدن گروهشان از طرف برنامه عصر جدید است. او از کودکی در زمینه ژیمناستیک فعالیت میکند و در این سالها توانسته با همان سن کم مقامهای رنگارنگ اولی تا سومی استانی و ناحیه را در کارنامه ورزشیاش ثبت کند. این دختر باانگیزه محله پروین اعتصامی 14سال دارد و در کلاس هشتم تحصیل میکند و در کنار تحصیلش تلاش کرده که ورزش را هم در سطح حرفهای ادامه بدهد.
برای شنیدن خاطرات و آداب و رسوم شب چله میهمان خانه «رجب کریمی طرقی» شدیم و حال و هوای خانه، ما را به روزگار قدیم برد. کرسی که روی آن لحافی با زمینه قرمز و آبی پهن شده، دور تا دور کرسی کناره برای نشستن است، روی کرسی مجمعه قدیمی به رسم گذشتگان گذاشته شده و چراغ گردسوزی هست که بوی نفتش به مشام میرسد.
آخرین نسل از گیوهدوزهای مشهد است و اگر او دست به دوختودوز نبرد، دوختن گیوه بهشکل سنتی بهخاطرهها و تاریخ میپیوندد. درباره علیاکبر حمامی صحبت میکنیم. کسی که این روزها بیماری و تولیدات کارخانهای و کفشهای برند دیگر به او اجازه نمیدهند در بازار کفش جولان دهد، اما 62سال بازار گیوه را قبضه کرده بود.
یهودیها بناهای زیادی را در کوچهپسکوچههای محله عیدگاه که ساکن آن بودند، احداث کردند که امروزه به بناهای تاریخی تبدیل شدهاند و هویت یک دوره از تاریخ مشهد را بهدوش میکشند. یکی از این بناها حمام است. حمامی که بهگفته قدیمیهای محله حمامی با معماری خاص بوده است و تا زمانی که درهای محله جدیدها بهسوی مردم مشهدی باز نشده بود، فقط یهودیها حق استفاده از آن را داشتند.
بیش از ۲۰ سال است که مغازه صنایع دستی در مقابل پارک کوهسنگی داریم و با وجود اینکه بیشتر دیگهای سنگی میفروشیم، اما در کنار آن ظروف سنگی دیگر مانند قندان، بشقابهای تزئینی، هاون و... که همگی تولیدی ماست نیز برای فروش وجود دارد.
چند سالی می شود که این کوه اسطوره ای دارد فرو می ریزد و همراه با خود، میراث هزاران ساله ایرانیان، رزق و روزی فارمدیان، پاتوق کوه نوردی خراسانیان و... را می برد. معدن کاران، نفس مردم فارمد را بند آورده و خواب و آرامش را از آنان ربوده اند. آنان برای برداشت آهک، تخریب را از بخشی از کوه که به «دُم اژدها» معروف است، شروع کرده اند. دینامیت هاشان را بر رگه های سرخ رنگی که نشانه خون اژدهاست، فرود می آورند و هم زمان چندین و چند زخم به پیکر تاریخ، گردشگری، محیط زیست، منابع طبیعی، اشتغال روستایی، ورزش کوه نوردی و... می زنند. آن هم تنها به بهای برداشت آهکی که به خاطر میل ترکیبی شدیدش با فلزات، حتی دیگر در صنعت ساختمان سازی هم کاربردی ندارد و فقط برای زیرسازی جاده ها از آن استفاده می شود.