در مزرعه سمزقند، کارگاههای دباغی، رونق فراوان داشت که بیشترشان موقوفه آستانقدس بود و بهاجاره دراختیار صاحبان این شغل قرار میگرفت.
در محرم (خرداد) سال ۱۳۴۲ رژیم پهلوی که مطلع بود مراسم محرم آن سال با سالهای گذشته تفاوت خواهد داشت، قبل از آغاز محرم تلاش کرد تا با امنیتی کردن فضای کشور و ارعاب مردم اوضاع را کنترل کند.
«دَنگان» یکی از مناطق شمال مشهد در پشت سیلو است که نام و نشانش در نقشههای امروزی نیست.
عزیزالملوک آذرخشی در کتابی داستان تأسیس اولین دبستان دخترانه مشهد توسط فروغ السلطنه آذرخشی را شرح داده است. او تلاش کرده مشکلاتی را که فراروی مدرسه فروغ مشهد بوده، بازگو کند.
عابدزاده اعتقادی نداشت که جوانها به دبیرستان و دانشگاه بروند؛ حتی مبارزه هم میکرد. از نظر ایشان، رفتن به این مراکز، مساوی با لامذهبی و بیدینی بود.
در شبهای سال نو حاجیفیروز و «جیگیجیگی نهنه خانم» در کوچه و بازار راه میافتند، دنبک میزنند و تصنیف میخوانند.
مزرعه شقا شامل سه قلعه به نامهای یزدیها، بالا و پایین بوده و سه صحرا و شش جفت زمین زراعی داشته است، اما تعیین مکان دقیق این اجزا نیز امکان ندارد. به نظر میرسد جمعیت ساکن شقا در اوج رونق، جمعیتی درخورتوجه بوده است