وقتی بقرآباد هنوز جزئی از شهر نشده بود، گردشگاه سنتی طلبهها بود. وعده غذایی خود را به آنجا میبردند، روی سبزهها مینشستند و از طبیعت لذت میبردند.
در نقشه قدیمی مربوط به دهه سی مشهد، اسم کوچه دانشگاه ۱۷ را «باغ منبع» نامگذاری کرده بودند. این محدوده دردهه ۲۰، به خاطرمنبع آب بزرگی که در آن وجود داشته، مردم این اسم را رویش گذاشتهاند.
کتاب جغرافیای تاریخی شهر مشهد، مزرعه کلاته بوقه و سمزقند را با هم معرفی کرده و گفته که ساکنان این دو مزرعه ۲۴ خانواده و همگی اهل هرات و نیشابور بودند.
کتاب تاریخ بیهقی شرح حکومت دهساله مسعود غزنوی است؛ پادشاهی که مرکز حکومتش، غزنین بود، اما بیش از ۱۶ هزارکیلومتر سفر کرد که بخشی از این مسیر در توس و مشهد گذشت.
الله وردیخان، از ارامنه گرجستان بود و پس از اینکه به اسارت درآمد، چندبار فروخته و عاقبت به جرگه غلامان شاهتهماسب یکم وارد شد و اینجا بود که به اسلام گروید و از سپهسالاران و رجال سیاسی شد.
اولین کالای صادراتی مشهد هرکاره است؛ همان سنگی که به دعای امامرضا (ع) در بدو ورود به این شهر، برکت یافته است.
بزرگ خاندان نعیمآبادیها وقتی پایش به مشهد رسیده بود، ساکن کوچه حاجی رقیه شده و شروع کرده بود به ساخت چهارطبقه؛ این ساختمان «چهار آشیانه» نام داشت.