زمان جنگ تحمیلی اگر اشتباه نکنم نزدیک همین میهمانسرا جنگزدههای جنوب از شهرستان شادگان آمده و در اینجا جمع شده بودند. همسایهها به آنها آب و برق داده بودند. یک تنور انتهای خانه داشتیم که زنها برای پختن نان در آنجا جمع میشدند و دور هم نان میپختند.
سید مرتضی در همان سن نوجوانی که شاید 13سال هم نمیشد موتور برادرش را برمیداشت و در محله دور میزد در آن سن سوار موتور 4سیلندر شدن جای تعجب دارد، اما برای آنهایی که پا در رکاب موتور بزرگ شوند کار سختی به حساب نمیآید. موتور سنگین برادرش او را قانع نکرد و هیجان کافی را برایش نداشت، در نهایت تصمیم گرفت در رشته موتور کراس فعالیت کند.
آموزشگاه کوچکی در حاشیه امام رضای 70 که مدیر آن طاهره خرامان است. او حدود 25 سال است دنیایش شده طراحی، پارچه، لباس و دوخت و دوز! کارشناسی طراحی دوخت و کارشناسی ارشد پژوهش هنر دارد. تخصصش طراحی لباس و پارچه است و پای ثابت جشنوارههای مد و لباسی است که در شهر برگزار میشود.
حدود 6 سال است از مسجد امام خمینی (ره) بولوار ایمان چیزی جز یک زمین خالی و یک بدنه نیمهساز بتنی که اهالی چشم میکشند کی دیوارهایش بالا رود، باقی نمانده است.
در 2سمت بولوار جمهوری اسلامی تا میدان غدیر، 11ایستگاه اتوبوس وجود دارد اما فقط در یکی از آنها دستگاه شارژ منکارت نصب است.
ساجده و مهدیه قنبریثانی 2خواهر در محله قائم هستند که یکی ورزشکار و دیگری هنرمند است. بخشی از دیوار منزل آنها را آثار هنری و قسمتی دیگر را لوحها و مدالهای رنگارنگ ورزشی فرا گرفته است. ساجده بهواسطه عشق پدرش به ورزش راه پدر، و مهدیه علاقه مادر به هنر را با ترسیم نقاشی دنبال میکند.
بسیاری از رانندگان خودروهای دوگانهسوز در مشهد کپسول گاز خودرو خود را از جایگاه انتهای خیابان نخریسی پر میکنند. در بیشتر اوقات صفی طولانی از خودروهای دوگانهسوز در برابر این جایگاه تشکیل میشود.