عارفه قنبریراد در رشته تجربی و ساینا کاشانی در رشته گرافیک، دانشآموزان کلاس یازدهم هستند که آشناییشان از سال نهم در جشنواره نوجوان خوارزمی رقم خورده است اما درست زمانی که آنها به دنبال ایده مناسب و کاربردی برای تحقیقاتشان بودند پای عارفه برای پنجمین بار میشکند. گچگرفتن پای عارفه و مشکلاتی که برایش به وجود میآید این جرقه را در ذهن این 2دوست میزند که چرا نباید یک گچ سبک و راحت وجود داشته باشد تا طول درمان بیماران اینچنینی با مشکلات کمتری سپری شود. ایده مشترک آنها رتبه برتر کشور را به خود اختصاص داده است.
محله آبوبرق امروزی را زمینهای سه روستای پاچنار، مفتآباد و نُهدره، تشکیل میدهد. این محله یادگار مهندس جواد شهرستانی، مدیرعامل وقت شرکت آب و برق است. سال ۱۳۴۰ او زمینهایی که بدلیل بیصاحب بودن به مُفتآباد معروف بود را از منابع طبیعی گرفت و به کارگران و مدیران آبوبرق مشهد واگذار کرد.
تقریبا یکسال میشود که زندگی برای هلیا 14ساله تغییرات زیادی کرده است. او سال تحصیلی گذشته را با یک فرق اساسی نسبت به سالهای قبلترش به پایان رساند: بالأخره توانست در مسابقات خوارزمی که همیشه آرزویش را داشت، شرکت کند و در سطح آموزشگاههای ناحیه4 آموزش و پرورش مشهد رتبه دوم گروهی را در رشته علوم آزمایشگاهی به دست بیاورد. او حالا امید زیادی دارد که امسال هم بتواند در این مسابقات شرکت کند و با کسب رتبه اول به مرحله استانی راه یابد.
چند سال قبل کارگری داشتم که هنوز با اخلاق من آشنا نبود، یک مشتری ژاپنی به مغازهمان آمده بود و او هم سبد گل 40هزار تومانی را به 100هزار تومان به او فروخته بود. وقتی آمدم خیلی خوشحال به من گفت که سود خوبی کردهایم. من او را دعوا کردم و گفتم کار خوبی نکرده است. 2هفته زمان گذاشتم تا آن فرد ژاپنی را که مهمان یکی از همسایههای ما بود پیدا کردم و پولش را برگرداندم. او هم به همسایهمان گفته بود من نه در کشور خودم و نه در کشور شما چنین رفتاری را ندیدهام که کسی پول اضافی را برگرداند. تا مدتها هر روز به اینجا میآمد و با نگاهش با من حرف میزد. من هم به او شاخه گلی تقدیم میکردم.
کربلایی علی رجبپور، استاد مداحی هیئت جنت الحسین (ع) میگوید: در سالهای گذشته برخی مداحانی پا به عرصه گذاشتهاند که گاه اخلاقیات را رعایت نمیکنند. ما به این نوجوانان آگاهی میدهیم تا الگوهایی را برای خود برگزینند که مایه آبروداری اسلام هستند. خصوصیت مداح اهل بیت این است که انقلابی و مذهبی و ولایی باشد. به بچههای هیئت یاد میدهیم که عزاداری صحیح را یاد بگیرند عزاداریای که مایه وهن اسلام نباشد و اسلام ناب محمدی را خشن معرفی نکند. تمام آنچه ما به نوجوانان هدیه میدهیم آموزههای اخلاقی اسلام و عشق به اهل بیت(ع) است.
هلیا احمدی میگوید: برای المپیاد حدود 3ماه وقت گذاشتم. با اینکه خانواده مخالف بودند، تصمیم گرفتم شرکت کنم. به مادر و پدرم گفتم تمام تمرکزم را روی درسم میگذارم. آنها هم وقتی تلاش جدی مرا دیدند پذیرفتند. من معتقدم زمین محیط زندگی ماست و باید آن را بهتر بشناسیم.
ما همه موارد توصیه شده را رعایت میکنیم تا بازار تعطیل نشود و از نان خوردن نیفتیم. اینجا در محیط باز کنار پارک مشکلی وجود ندارد که بگوییم ویروس منتقل میشود. ببینید مردم در پارک و خیابان هم قدم میزنند، اگر قرار به تعطیلی باشد همه ضرر میکنند.
کتابفروشی «فرهاد» که سالها محسن توپریز آن را اداره میکند از آن دست دکانهایی است که بیشتر قدیمیهای محله فکوری و آبوبرق آن را میشناسند. کتابفروشیای که سابق بر این اسمش «نسترن» بوده، اما بعد از کلی ماجرا اسم آن به فرهاد تغییر میکند. توپریز علاوه بر اینکه کتاب میفروشد یکی از قدیمیترین مغازههای منطقه است که به اهالی، کتاب هم امانت میدهد. خودش از همان دوران نوجوانی عاشق کتاب خواندن بوده و هست و همین عشق و علاقه سبب شده تا کتابفروشی را به عنوان شغل آیندهاش انتخاب کند.