نیکوکاری

حسینیه حضرت رقیه، بنایی متناسب با نیاز جوانان محله
مجید خدیوی، مسئول خیریه و حسینیه باب الحوائج حضرت رقیه (س)، است. خدیوی می‌گوید: «خیریه حضرت رقیه (س) 23سال در این محله مشغول به فعالیت است. عمده فعالیت‌های خیریه در این مدت برای کودکان بی‌سرپرست و ایتام بوده است. حسینیه نیز از 13سال پیش و با هزینه شخصی و کمک خیران ساخته شده است. بعد از 13سال و در شب‌های ماه مبارک رمضان از بنا استفاده و مراسم احیا را در آن برگزار کردیم.»
40 سال همراهی با نیازمندان در خیریه محله اقبال لاهوری
کبری‌بیابانی مؤسس هفتادوپنج‌ساله این خیریه قدیمی پابه‌پای جوان‌ترها مشغول کار است. همین‌طور که به بسته‌بندی اقلام معیشتی نظارت می‌کند می‌گوید: بیشتر از چهل سال است که به برکت امام چهارم(ع) هیچ نیازمندی را دست خالی برنگردانده‌ایم. در این مدت، هزاران دانش‌آموز و دانشجو را حمایت کرده‌ایم تا درس بخوانند و آدم حسابی شوند. هزینه درمان بیماران زیادی تأمین شده است. تهیه جهیزیه و سیسمونی و لباس عید بچه‌ها و بسته‌های معیشتی هم که حساب و کتاب ندارند و آمارشان از دستمان دررفته است.
ناجی ماه نشان؛ برشی از انسان‌دوستی محمدرضا اصغری
کسانی که در هلال احمر و عرصه امدادرسانی باقی می‌مانند از دل و جان در آن مایه می‌گذارند. به قول پدرم «امدادگری عشق است» و تا کسی عاشق این کار نباشد قدم در چنین راه پرمخاطره‌ای نمی‌گذارد. کار ما سختی‌های زیادی دارد؛ زمانی که پا در حادثه‌ها می‌گذاریم اول از همه از جان خودمان می‌گذریم تا آلام مردم حادثه دیده را تسکین دهیم. وقتی به مأموریت می‌رویم قدم در راهی می‌گذاریم که نمی‌دانیم برمی‌گردیم یا نه. اگر هم برگردیم زمان بازگشتمان مشخص نیست. همکار داشتیم که در زلزله بم، بعد از سه ماه به شهر خودش بازگشته بود.
کار راه‌‌اندازی در اولین سلمانی محله اروند
حسین علی شاهسوند متولد1322 و نخستین آرایشگر خیابان اروند است و حالا همه او را به نام آقای اسلامی می‌شناسند. این اسم استعاری هم خودش داستانی جدا دارد که برایمان تعریف می‌کند. هرچه هست سلمانی قدیمی و رنگ و رو رفته او حالا مقصد خیلی از هم‌محله‌ای‌ها شده؛ نه فقط آن‌ها که می‌خواهند سر و صورتشان را اصلاح کنند. اهالی سال‌هاست که برای دریافت کارت رایگان نان، کمک به محرومان، قربانی‌کردن گوسفند و... به اینجا می‌آیند.
روایت زندگی دانشجوی پزشکی که امدادگر شد
روح‌الله 29ساله دانشجوی رشته پزشکی است و برخلاف بسیاری از هم‌صنفان خود که به دنبال پیشرفت اقتصادی و اجتماعی هستند، نجات جان انسان‌ها و یاری‌رساندن به دیگران را اولویت زندگی خود قرار داده است. او 11 سال است که به این جمعیت پیوسته و در حال حاضر از مربیان هلال احمر است. می‌گوید: از دوران نوجوانی دوست داشتم به دیگران کمک کنم اما اینکه چطور در این مسیر قرار بگیرم برایم نامعلوم بود. با توجه به همین روحیه رشته پزشکی را برای تحصیل انتخاب کردم تا بتوانم به جسم انسان‌ها کمک کنم اما برای من التیام‌بخشیدن به روح انسان‌های دردمند مهم‌تر از جسم آن‌ها بود به همین دلیل داوطلبانه به جمعیت هلال احمر پیوستم.
کاسبان منصف، هوای مشتری‌ها را دارند
اینجا فرق‌هایی با مغازه‌های دیگر دارد. خانمی وارد مغازه می‌شود که با لبه چادر چهره‌اش را پوشانده است. چند قلم جنس برمی‌دارد و در آخر فقط10هزار تومان روی پاچال می‌گذارد. کمی که می‌گذرد چشمم می‌افتد به پنج حساب دفتری قطور بالای یکی از قفسه‌ها. داخل این دفتر‌ها اسامی افرادی نوشته شده که جنس نسیه برده‌اند. دفتر‌ها را ورق می‌زنم. با یک حساب سر انگشتی متوجه می‌شوم که بالای بیست میلیون تومان جنس نسیه داده شده است. نسیه‌هایی که بیشترش پرداخت نمی‌شود.
اجابت نامه‌ها
وقتی داشتیم به این مکان می‌آمدیم، یکی از کاسبان خیابان شهیداندرزگو گفت: «دنبال آقای آرزوها می‎‌گردید؟» به خود حاجی‌هاشمیان که می‌گوییم شما را «آقای آرزوها» صدا می‌زنند، خبر ندارد. امیر هاشمیان همان فردی است که این نامه‌های محرمانه را در مغازه‌اش مانند گنجی نگه می‌دارد. آن‌ها را می‌خواند، به تلفن نوشته‌شده در نامه‌ها زنگ می‌زند و می‌گوید: «امام‌رضا(ع) شما را دعوت کرده است به مشهد.»