مسئول مرکز کارآفرینی رویش میگوید: برخی از این خانوادهها ممکن است به دلیل پیری و ناتوانی جسمی توان کارکردن نداشته باشند اما تعدادی هستند که توان کارکردن دارند. این افراد ابتدا آموزش میبینند بعد از آن میتوانند از وام اشتغالزایی که از طریق کمیته امداد و یا خیران در اختیارشان قرار میدهند، استفاده کنند.خوشبختانه در سایه این حمایتها تعدادی از خانوادهها به چرخه کارآفرینی و تولید وارد شدهاند و با کسب درآمد نیاز کمتری به کمکهای خیران دارند.
اشرف نعیمی در این سالها آزمایشهای مختلفی را برای وضعیت بیماری خود سپری کرده است و خوشبختانه همواره جواب منفی درباره آزمایشهای سرطان را از سوی پزشکان دریافت کرده است. او میگوید: من توانستم بیماری سرطان را بعد از چهار سال درگیری پشت سر بگذارم و مصاحبهام با شهرآرا، خوشبختانه نتایج خوبی داشت. افراد زیادی با من تماس میگرفتند و از من میخواستند با بیمارشان صحبت کنم و به او روحیه بدهم.
این جملات روایت مردی است که در کوچههای سرشور و خیابان خسروینو کودکی کرده و در بزرگسالی هم کاسبی را در همین محدوده تجربه کردهاست؛ کسیکه بیش از شصتسال در مسجد ملاحیدر از هیچ خدمتی دریغ نکرده است. حاجعلی امینیان، متولد1314 در مشهد و از اعضای هیئتمدیره و ستون اصلی این مسجد در گزارش پیشرو، از این خیابان و تنهامسجدش میگوید که به نام ملاحیدر تابلو خورده است.
شروع ماجرا و ارتباطش با محله نوده به 30سال قبل برمیگردد. زمانی که با همه سرمایهاش قطعه زمینی را در محله نوده میخرد و خانهای میسازد به این امید که آن را بفروشد و در جای دیگری ساکن شود اما هیچکس خانهاش را نمیخرد و او از روی ناچاری در محله نوده ماندگار میشود. 30سال از آن ماجرا گذشته است. او که تحصیلکرده حوزه علمیه است حرکتی انقلابی و جهادی را برای ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی محله نوده آغاز میکند. حرکتی که 30سال تمام طول کشیده و هنوز هم ادامه دارد. مهدی رحمتی همه زندگی، سرمایه و کارش را وقف کمک به مردم محروم محله نوده کرده است.
بعضیها تنها میآیند و تعدادی هم با خواهر و برادرهایشان برای گرفتن لوازم مورد نیاز مدرسه آمدهاند.سمیرا اسعدی، دختر کبری بیابانی، مدیر مؤسسه خیریه سجادیه توس که 40سال است برای کودکان بی بضاعت نوشتافزارتهیه میکند ، میگوید: بستههای لوازمتحریر با ارزش تقریبی 350 هزار تومان برای هر دانشآموز تهیه شدهاست که قرار است انگیزهای باشد برای این کودکان تا سال تحصیلی را با اطمینان خاطر از تأمین مایحتاج مدرسهشان شروع کنند.
قضیه از این قرار است که خانم ظهور ابراهیمی به همراه برادر و خانم برادرش در چند سفر گذشته که به کربلا رفتهاند و میزبانی عراقیها را دیدهاند، با خود گفتهاند چرا ما مشهدیها زائران امام رضا(ع) را همانطور پذیرایی نکنیم تا کلی خاطره خوش از میهماننوازی مجاوران نداشته باشند؟ جرقه این کار هم وقتی خورده که آستان قدس رضوی اعلام کرده است؛ مشهدیها پویش هر خانه یک زائرسرا را راه بیندازند و نگذارند زوار امام رضا(ع) احساس غربت کنند. حالا قرار است خانه مریم خانم و احمد آقا زائرسرایی باشد برای میهمانان آقا علیبنموسیالرضا(ع)
هشت سال است پا در رکاب عاشقی گذاشتهاند تا به قد ارادتشان به شاه خراسان در بیابانهای جاده منتهی به مشهد الرضا(ع) مشقِ عشق کنند. خادمان بینام و نشان و بیادعای علیبنموسیالرضا(ع) که در روزهای آخر صفر، دل از شهر و دیار کنده و در مسیر جادهها به خوشآمدگویی زائران حضرتش آمدهاند. آمدهاند تا با استکانی چای خوشعطر و نانی گرم، خستگی از تن زائر پیاده امامهشتم(ع) بزدایند و رسم میزبانی را به بهترین شکل به جای آورند.
روایت، روایت خدمتگزاران مسجد سناباد محله سعدآباد است که از چهل روز مانده به روز موعود، در سهراهی دلبران در تدارک میزبانی درخور میهمانان حضرتش هستند.