خاطره رضا قصاب باوفا مربوط به وقتی است که اهالی محل دست به دست هم دادند تا خبر فوت پدرش را طوری به او بگویند که برایش قابلتحمل باشد.
زهراخانم دختران بسیاری را در این سالها با خودش همراه کرده است. یکی از بهترین خاطراتی که در این اردوها دارد رنگآمیزی مزار شهداست.
حرفهای این پزشک به دل بیماران سرطانی مینشیند، چون خودش هم مبتلاست. او همه عمرش را برای درمان بیماران سرطانی گذاشته است، اما چندسالی است که خودش با بیماری سرطان دستوپنجه نرم میکند.
داستان از خواب مادرشهید شروع شد که برای ادای نذر پسرش، با همکاری اهالی محل، در مسجد امام هادی (ع) کاچی پخت. پس از ۱۵ سال هنوز ساکنان انتهای محله بهشتی سهشنبهها در مسجد کاچی میپزند.
جهادگران اردوی جهادی شهیدحسینی منازل نیازمندان حاشیه شهر را تعمیر میکنند. آنها از ساعت ۶ صبح تا ۱۱ شب بهطور مداوم کار میکنند تا بتواند هرچه سریعتر کار را به پایان رسانده و منزل را تحویل دهند.
زهراخانم درمیان اهالی محله و همسایهها معروف است به «خانم مشکلگشا». از سیسآباد گرفته تا پنجتن و التیمور و گلشهر، کسی نیست که حداقل یکبار نامش را نشنیده باشد.
مرحوم حسین خاوری حدود ۲۳سال قبل، آپارتمانی را وقف آسایشگاه فیاضبخش کرد تا درآمد کسبشده از آن برای امور مددجویان این آسایشگاه استفاده شود.