ما گروهی مردمی هستیم که هفتهای یکبار در این مکان دور هم جمع میشویم و با کمک یکدیگر یک وعده غذایی آماده میکنیم و به حومه شهر مانند کال اسماعیلآباد، جاده قدیم، قلعه ساختمان، انتهای سیدی و... برای کارتنخوابها، همانهایی که سقف روی سرشان نیست میبریم و غذا را بین آنها توزیع میکنیم. در واقع این غذا بهانهای است تا با آنها ارتباط برقرار کنیم و بتوانیم آنها را به اردوگاه ترک اعتیاد ببریم.
خانه 2 شهید در خیابان یاران، نگین محله است که بر پیشانی یاران 23 خوش نشسته است. 2شهید حسن و حسین غفوریان در 29 مهر 1363 و24 فروردین 1362 در دفاع از میهن به شهادت میرسند تا 2 پسر بزرگتر خانه خیلی زودتر از پدر و مادرشان ترک دنیا کنند و رخت آخرت بپوشند. پدر به یادبود پسرها روضهای را بعد از شهادتشان در ماه صفر برپا میکند که سالها پس از وفات خودش هم ادامه مییابد.
وقتی حاجحسین فروتن وضع مالی بهتری داشت، 200متر زمین از املاکش را به ساخت مسجد اختصاص داد و زندگی اهالی محله شهیدقربانی از یکنواختی درآمد و شوروحال دیگری یافت. همه اهالی از بزرگ و کوچک آستین همت بالا زدند و هرچه داشتند، در دایره ریختند؛ از پولهای ریز و درشت گرفته تا هرآنچه ارزش ریالی داشت. حتی زنها حلقه ازدواجشان را برای رضای خدا کنار گذاشتند.
فاطمه محمدیان سالهاست در محله پروین اعتصامی زندگی میکند. حدود 8ماه است که همسرش مرحوم محمود علییاری؛ مرد جانباز این خانه را به دست خاک سپردهاند. بانوی خانه که سالها بار بیماری همسرش را به دوش کشیده است، امسال تصمیم میگیرد کاری کند کارستان. او مصمم میشود برای مشارکت در روضهها و برای شادی روح مرد خانه از ابتدای ماه محرم تا پایان صفر ماسک روضههای محله را مهیا سازد.
او جزو10 متهم ردیف اول پرونده جنجالی «باغ آلو» بود که 9 نفرشان اعدام شدند! تنها نجات یافته آن پرونده عباس است که زمختی طناب دار را دور گردنش حس نکرد. اراذل و اوباش، بزن بهادر، جاهل و تیزیکش محله که حکم اعدامش مسجل است با عنایت حضرت ابوالفضل(ع) رو به پشیمانی میآورد و اعتیاد، مشروب و خطاهای دیگر را به خاکِ پشیمانی میسپارد تا دوباره به پیکره اجتماع بازگردد.
اعضای هیئت قمر بنی هاشم(ع) آمل با توجه به شرایط کرونا و ممنوعیت برگزاری ایستگاه استقبال از زائر، شانس میزبانی را از دست داده بودند؛ ولی دلشان نیامد که خانهنشین باشند. بنابراین طبق رسم هر ساله به مشهد آمدند اما راه و رسم میزبانیشان را تغییر دادند. آنها به جای زائران پیاده حضرت رضا(ع) به عشق او از مجاوران و دلدادگان آن حضرت در حاشیه شهر مشهد پذیرایی کردند.
خیابانهای اصلی با نور چراغها روشن شده است، اما در کوچهپسکوچههای تاریک چیزی به چشم نمیآید. سرکارگران با موتور جلو میروند. خادمان پشت سرشان و ما هم پشت سر آنها با خودرو میرفتیم. سر کوچه شهید نامجوی2 میرسیم، سرکارگر دو تک بوق میزند و پاکبان داخل کوچه خودش را سر خیابان نامجو میرساند. نامش علیرضا درودی است، به محض اینکه میرسد خادمان از ماشین پیاده میشوند و به سمتش میروند. درودی مات و مبهوت نگاهشان میکند.