نیکوکاری

روایت زندگی معتادی که پس از رهایی، مرکز ترک اعتیاد تاسیس کرد
او هم مثل بیشتر معتادان، با مصرف نخستین نخ سیگار گام در بیراهه اعتیاد گذاشت و وابستگی شدید به انواع موادمخدر از تریاک و شیره گرفته تا الکل، حشیش، هروئین و... را با بدترین شیوه مصرف در دوران نوجوانی و جوانی تجربه کرد و به اصطلاح خودش تا ته خط رفت. پس از 17سال رفتار یکی از دوستان نزدیکش او را تغییر داد و عزمش را جزم کرد تا از آن سیاهی رهایی یابد و حالا 16سال از دوران پاکی و رهایی«مجتبی» از بند اعتیاد می‌گذرد.
بی‌بی ‌طاهره، مادر عروس و دامادهای «دریادل» است
13سال است که عروس‌ودامادها او را می‌شناسند. 13سال است که اجازه نداده است عروس یا دامادی برای جهیزیه یا خرج عروسی ناامید از در خانه‌اش برود. درباره بی‌بی‌طاهره صحبت می‌کنیم. مادربزرگ کوچه بهارنو بهجت23. کسی که تا به امروز اگر گاهی خودش و اطرافیانش را فراموش کرده است، انجام کار خیر را هرگز. او بزرگ‌شده همین محله، یعنی دریادل، است و به قول همسایه‌هایش به گردن محله حق بسیار دارد. پیر و جوان او را دوست دارند و وقتی نشان خانه‌اش را می‌پرسی، از چند کوچه‌ آن‌طرف‌تر نشانی‌اش را می‌دهند.
اهمیت آموزش با جان انسان‌ها برابر است
محمدصادق توکلی می‌گوید: بعد از پایان درسم برای انتخاب رشته ارشد بسیار تحقیق کردم تا بتوانم رشته‌ای را انتخاب کنم که هم به عمران نزدیک باشد و هم به امداد و جمعیت هلال‌احمر ارتباط داشته باشد. در آن سال‌ها دانشگاه شهید بهشتی به‌تازگی رشته مهندسی مدیریت سوانح طبیعی را آورده بود. با رتبه‌ای که داشتم می‌توانستم انتخاب‌های دیگری داشته باشم، اما ته ذهنم درگیر زلزله بم و زلزله زرند کرمان بود و اینکه بتوانم در زمینه کاهش آسیب و امدادرسانی به مردم کشورم فعالیت کنم.
بادی که دعای خیر مردم را با خود می‌آورد
علی یوسفی جوانی آرام و خوشروست که دلیل کارش را یک اتفاق ساده می‌داند و تعریف می‌کند: «2سال قبل یک شب فراموش کردیم شیلنگ تنظیم باد را داخل مغازه بگذاریم، روز بعد یکی از ساکنان محله به مغازه‌مان آمد و حسابی تشکر کرد و برای آمرزش پدر و مادرم دعا کرد. با خودمان فکر کردیم چه اتفاق تصادفی خوبی بود که این‌طور دعای خیر را به دنبالمان داشت. برای همین تصمیم گرفتیم از همان ساعت همیشه شیلنگ را بیرون بگذاریم تا مردم از آن استفاده کنند.
جهاد خیرها برای ساخت بیمارستان
حدود40سال پیش در محله کوی سلمان خیران و معتمدان محلی تصمیم می‌گیرند درمانگاه خیریه محلی راه بیندازند. با یک پزشک و یک پرستار جوان کار را درنبش خیابان امت27 شروع می‌کنند؛ محله‌ای که هیچ درمانگاه خیریه‌ای نداشت. مؤسسه خیریه و دارالشفای امام حسن بن علی(ع) از همان ابتدا هوای قشر بی‌بضاعت و محروم منطقه را داشت؛ جمعیتی که بیشترشان کارگر بودند و از خدمات درمانی تخصصی محروم.
یک حادثه من را به عضویت در هلال احمر علاقه‌مند کرد
در مدت زمانی که من به عنوان مسئول جمعیت هلال احمر سرخس انجام وظیفه می‌کردم چندین سیل بزرگ رخ داد و بار‌ها روستا‌هایی همچون «شورجه علیا»، «گنبدلی»، «آبمال»  و «چاله زرد» در محاصره سیل قرار می‌گرفت، به طوری که یک هفته ارتباط این روستا‌ها با مرکز شهرستان و روستا‌های مجاور قطع می‌شد. برای تسریع کمک به محاصره‌شدگان در سیل، ارسال بسته‌های غذایی و انتقال مجروحان و حادثه‌دیدگان، ناگزیر بودیم هرازگاهی بالگردی را از مرکز استان درخواست کنیم. در جریان عملیات تخلیه و امداد و نجات روستای «شورجه علیا» بچه‌های هلال احمر جان مادر و فرزند سه ماهه‌ای را که به شدت بیمار بودند؛ نجات دادند. در همین حال آقای خوش‌نشین، عکسی از انتقال این کودک ۳ ماهه  به داخل بالگرد که در آغوش یکی از همکاران ما به نام «ابوالفضل احمدی» بود گرفت، بعد‌ها این عکس به عنوان یکی از عکس‌های برتر جشنواره عکس سوئیس، جایزه دریافت کرد.
حسینیه 93 ساله آل‌طه حتی در دوره منع عزاداری رضاشاه هم تعطیل نشد
پاییز 1307 حسینیه آماده و هیئت آل طه در این مکان تأسیس شد، از همان زمان تاکنون شب‌های جمعه روضه سید الشهدا(ع) و صبح‌های جمعه دعای ندبه برقرار بوده است. بعد از حیاط حسینیه اتاق‌های اطرافش ساخته می‌شود. آن‌زمان حسینیه‌ها داخل خانه‌ها بودند، بدین صورت که دور تا دور، خانه و وسط، حیاط قرار داشت که از فضای حیاط برای حسینیه استفاده می‌کردند. پدربزرگم از قفقاز به مشهد مهاجرت کرده بود و دوستان ترکش پای ثابت حسینیه بودند به‌طوری‌که همان اول کار هیئت 200نفره برپا شد.