محمد علی سمیعی، مدیر عامل و مؤسس خیریه انصارالحجه (عج) میگوید: هر زمان که من این افراد موفق و البته خیّر را درکنار خودم میبینم، احساس غرور و افتخار میکنم و از اینکه زحمات ۵۰ سالهام به هدر نرفته است، خوشحال هستم، دیدن موفقیت این بچهها از بهترین خاطرات زندگی من است و هر زمان که با یکی از آنها برخورد میکنم، از اعماق وجودم خداوند را به این دلیل که من را واسطه رشد و ترقی آنها قرار داد، شکر میکنم. امثال این بچههای موفق زیاد هستند.
حاج ماشاءالله خجستهپور میگوید: روال کار اینگونه بود که ابتدا لولهکش لوله خانه را میکشید و ما پشت سرش مصالح و دریچه کنتور و یک کلاهک (برای قطع و وصل آن) میبردیم.
بیتالصادق(ع) یکی از مکانهایی است که خادمانش تن به تعطیلی کرونایی ندادهاند و با تغییر روش، همچنان آن را پویا نگه داشتهاند. همان مکانی که قبل از آمدن کرونا، هزاران مرد و زن را در دل خود برای جشن، دعا و افطار جمع میکرد، این روزها محل توزیع بستههای معیشتی شده است.
برادران سزاوار رحمت تاکنون 2مدرسه وقف کردهاند.
همچنین مسجدی با نام امام جعفرصادق(ع) تابستان امسال در همسایگی حرم مطهر افتتاح کردهاند. برای خانوادههای نیازمند در روستای کاظمآباد 24واحد آپارتمان ساختهاند و در آخرین قدم هم در چندروز آینده ساخت درمانگاه جدیدی را برای عکسبرداری از بیماران سرطانی آغاز خواهند کرد.
ماندگاری نام خواجه عتیقی تنها برای وقفنامهاش نیست، بلکه در کتابهای تاریخی مختلف از او به عنوان اولین متولی دولتی آستان قدس رضوی نیز یاد کردهاند.
خودش مستأجر است و ساکن سیدی. اما مهربانی قالب مشخصی ندارد. هدف او که خیلی دشوار حاضر به گفتوگو با ما میشود تنها کمک به چند خانواده در این ایام دشوار است.
کاظم دهقان کارش خرید و فروش املاک است. دهقان با وجودی که صاحب ملکش اجاره او را نبخشیده اما او به دیگران بخشیده است تا مبادا به علت پولی که باید به او بدهند سلامت خود و خانوادهشان به خطر بیفتد.
نسرین حقیر، پرستار و مادر دو فرزند است و در یکی از مرکزهای دیالیز شهر کار میکند. میگوید: کارم طوری است که مدتهای زیادی را باید در فضا و محیط بسته بمانم و سر و کارم با میکروب و آلودگیها زیاد است. بعد از مدتی که احساس بیحالی داشتم، به پزشک مراجعه کردم و متوجه شدم که اکسیژن خونم پایین است. هنگامی که اطرافیانم متوجه شدند پیشنهاد دادند که برای حجامت بروم.
با خودم فکر کردم چرا حجامت کنم، هر روز در بیمارستان شاهدم که چند نفر به خون احتیاج دارند و اگر این مهم به آنها نرسد جان خودشان را از دست میدهند. بنابراین خون میدهم که فرد دیگری هم بتواند از این خون استفاده کند.