علیرضا بوستانی یکی از خیران و معتمدان محله فرامرز عباسی است که 30سال میشود در این محله زندگی میکند. او به خوشنامی معروف است و به شدت طرفدار جوانان و میدان دادن به آنها در تمامی امور جامعه و فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و ... است؛ خودش نیز برای کمک رساندن و همفکری با جوانان از هیچ کمکی دریغ نمیکند.
دخترِ «حاج خانوم سادات» بعد از مادر عَلَم او را بر زمین نگذاشته و ادامه دهنده کارهای خیرش شده است. فاطمه دُرجور، دکترای هنرهای تزئینی، دارد و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد است. او میگوید: «مادرم با مرگش زندگی من را به دنیای دیگری پیوند داد. دنیایی که از جنس مادرم بود و رنگ و بوی او را داشت.»
اگر گذرتان از چهارراه خسروی به سمت خیابان آخوند خراسانی افتاده باشد، حتما در سمت راست خودتان مغازهای کوچک و قدیمی با در و چهارچوبهای سبز رنگ را دیدهاید. آنطور که قدیمیهای ساکن در این محله میگویند در گذشته این مکان کتابفروشی مرحوم سلیمانی بوده است که بعد صحافی و پس از آن خیریه شده است.
طرح «آقا حساب کردند» آستان قدس رضوی و خبر مشارکت شهرداری در پرداخت اجارهبهای مستأجران نیازمند با همکاری سپاه زمینهساز تشکیل کارگروهی متشکل از معتمدان و خیران در شهرک طرق شد تا آنها پیش از همه دست به کار شوند و با جذب مشارکتهای مردمی و شناسایی نیازمندان برای کمک به همسایگان خود آستین بالا بزنند.
گرهگشایی کار دل است و موضوعی که به دل گره بخورد، آدم منتش را روی سر هیچکس و هیچچیز نمیگذارد. کارهای دلی دلنگرانیهایش هم با دیگر کارها متفاوت است. بههیچوجه هم به داشتن و نداشتن پول ربطی ندارد. نمونهاش هم زندگی رمضان فلکی است؛ آموزگاری که درس مهمی برای آموختن داشته و دارد. دستگیری از مردم او را به جایی رسانده است که با قدرت میگوید: «بدون پول هم میشود به مردم خدمت کرد.»
جمعهها، ساعت هفت صبح، نیروهای گروه جهادی «شهید عسگرزاده» از پایگاه شهید محمد منتظری در محله امام رضا دور هم جمع میشوند تا برای کمک به ساخت خانه و سرپناهِ هموطنان نیازمند راهی شوند.
همسر و دو دختر مقتول آمدهاند تا برای گرفتن دیه، دادن رضایتنامه و انصراف از حکم قصاص، به اجرای احکام بروند. دیگر اتاق آنقدر شلوغ شده که هر از چند گاهی نگهبان میآید و جمعیت را به بیرون هدایت میکند.