لیلا حقیقی ساکن محله لادن و مربی توانیابان است. او در رشتههای هنری مانند خط و نقاشی و معرقکاری به معلولان آموزش میدهد.
حمیده حسینی شاعر نوجوان ۱۵ساله در توجیه غم شعرهایش میگوید: خودم هم دوست دارم شعر شاد بگویم، اما نمیدانم چرا فقط زمانیکه آسمان دلم ابری است، حس شاعری به سراغم میآید!
آوازه بیعیبو نقص بودن الگوهای خیاطی اقدس اسماعیلزاده بهقدری در میان تولیدیها و خیاطها پیچیده که غیر از همسایههای دورونزدیک محله نیروهوایی، از محدوده احمدآباد و نوغان هم برای آموزش آمدهاند.
احمد منصوب، دیوارنگار طرح های دفاع مقدس میگوید: تازه ۱۵سالم شده بودکه قرار شد به جبهه اعزام شوم، اما برادرم شهید شد و موضوع اعزام من به خاطر مخالفت خانواده به تاخیر افتاد. برادرم اولین استاد هنری من بود.
رضا جنگی کارتونیست محله عبدالمطلب میگوید: شاید اگر آن روز نمیدیدم که آقای فربدنیا چطور هنرمند انه روی مقوای شیرینی، دویدن یک شیر را به تصویر کشیده، حالا من هم مثل برادرهایم مهندس بودم.
همهچیز از اشتیاق بیحدوحصر الهام فیضیپور شروع شد؛ بانوی جوانی که از کودکی به موسیقی، اجرای گروهی و جمعخوانی علاقه وافر داشت تا اینکه ۳ سال پیش گروه سرود بچههای جاده سیمان را راه انداخت.
این مداح نوجوان میگوید: چند بیت را بهصورت شمرده و آهسته خواندم. نفهمیدم چقدر طول کشید، اما صدای تشویق خانواده را که شنیدم، احساس کردم که بهخوبی از پس کار برآمدهام.