کد خبر: ۱۰۷۹۰
۲۱ آبان ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۰

حکاکی نام موسی‌الرضا(ع) روی مس و چوب

محمد پاکزاد دو سال است که از مرندیز راهی دیار ما شده و در هتلی نزدیک به حرم اقامت دارد. کارگاهی در کوچه هتل کرایه کرده و روزهایش را تا شب به حکاکی کردن عبارت «یاعلی‌بن موسی‌الرضا(ع)» و آیات قرآنی می‌گذراند.

در دیار قنوت و قناعت زندگی می‌کند؛ مرندیز بجستان. رفتار و منش مردمان روستای مرندیز، برای پاسداشت تاریخ و محیطی که در آن رشد کرده‌اند، این نام را به ارمغان آورده است.

این تاریخ از دل قنات‌های روستا، شگفتی غار‌های تودرتو، کاروان‌سرایی مهم در مسیر کاروان‌های زیارتی به شهر مشهد، آتشکده‌ای کهن که پس از قرن‌ها تبدیل به مسجد جامع شهر شده و صد‌ها دیدنی دیگر بر‌می‌آید. 

 

پاکزاد در حال به‌نظم‌کشیدن سوره‌های قرآن کریم است

طنین صدای اذان پدرش ۴۰ سال است که زیر گنبد خشتی مسجد جامع مرندیز می‌پیچد. او به همراه همسرش خادم افتخاری این مسجد نیز هست.

ارتباط فرزند این خانواده، محمد پاکزاد ۴۰ ساله با منطقه ما، محله کوشش مشهد و خیابان امام رضا (ع)، به‌واسطه وصل شدن به منشأ علوم، امام رئوف علی‌بن موسی الرضا (ع) است. پاکزاد دو سال است که از مرندیز راهی دیار ما شده و در هتلی نزدیک به حرم اقامت دارد.

کارگاهی در کوچه هتل کرایه کرده و روزهایش را تا شب به حکاکی کردن عبارت «یاعلی‌بن موسی‌الرضا (ع)»، آیات قرآنی، احادیث معروف و ... با خطی خوش روی مس، چوب، فلزات گران‌بها، خودنویس و ...  می‌گذراند. هدفش از انجام این کار خدمت به زائران است.

خدمتی که با قیمتی مناسب در اختیار آنها می‌گذارد و به گفته خودش این خدمت، رزق و روزی خوشی را نیز برای او به ارمغان آورده است. البته این کار، یکی از فعالیت‌های هنری اوست. پاکزاد در حال به نظم‌کشیدن سوره‌های قرآن کریم است.

همچنین خوشنویس است و معتقد به این دو جمله: «لطف خدا شامل حال کسی است که خوشنویس می‌شود.»؛ «بر شما باد خوشنویسی که در‌هایی از رزق در آن نهفته است.» ساز‌های سنتی می‌نوازد و مدعی اینکه: «آنجا که سخن باز می‌ماند، موسیقی آغاز می‌شود.»

باید مردم را تشویق به خواندن ترجمه فارسی قرآن کرد

حافظه خوبی دارد؛ آن‌قدر خوب که همیشه در تکمیل صحبت‌هایش آیه‌ای از قرآن، حدیث و حکایتی از بزرگان می‌آورد. در سالن هتلی که در آن اقامت دارد، با او به گفتگو می‌نشینیم.

از او درباره دلیل به نظم کشیدن قرآن می‌پرسم، می‌گوید: «هنری که در آن نام خداوند باشد، قلب‌ها را تسخیر می‌کند. همان‌طور که با قدرت کلمات شعر، می‌توان معنا را به راحتی منتقل و مردم را به خواندن ترجمه فارسی تشویق کرد.»

این هنرمند ساکن محله کوشش قصد به نظم درآوردن احادیث معروف، دعا‌های مهم و ... را نیز دارد. یک بیت از ترجمه منظوم او از دعای اذن دخول حرم امام رضا (ع) خطاب به خداوند چنین است: «بین که من در پشت در اِستاده‌ام  پشت درب خانه پیغمبرت استاده‌ام...»

 

در کارگاه محمد پاکزاد عبارت «یاعلی‌بن موسی‌الرضا (ع)» روی مس و چوب حکاکی می‌شود

 

دوتاری ۶۰ ساله!  

گفتن شعر، مشق خوشنویسی و آموختن موسیقی را از دوران راهنمایی آغاز می‌کند. گرچه معتقد است که این هنر‌ها به صورت ذاتی در وجودش نهفته است؛ «در همان نوجوانی، با یک تخته چوب و یک قوطی پنج کیلویی روغن نباتی دوتاری من‌درآوردی ساختم و استادی به نام «عزیز تنها» در بجستان سیم‌ها را برایم پیچید و پرده‌بندی کرد.

مدت‌ها با نواختن همین دوتار نت‌های موسیقی را یاد گرفتم. با گذشت سال‌ها، نواختن با هشت ساز دیگر از ساز‌های سنتی خراسان را نیز آموختم.»

صحبت از موسیقی نشاطی به چهره‌اش می‌دواند که برای تقسیم آن دوتارش را از اتاق می‌آورد و قبل از نواختن آن می‌گوید: «خداوند در قرآن فرموده برای هر چیز قدر و اندازه‌ای قرار داده‌ایم. همچنین گفته شما را با نیت‌هایتان می‌سنجیم. این ساز نیز فقط یک تکه چوب است که نوع استفاده از آن ارزشش را مشخص می‌کند.»

اگر زمانی با دوتاری من‌درآوردی نت‌های موسیقی را آموخته، دوتار زیبا و شکیلی که اکنون در دستش است، مربوط به ۶۰ سال پیش است؛ «این دوتار را که از چوب درخت گردو و توت ساخته شده، ۱۵ سال پیش از نوازنده‌ای به نام بیتانی خریدم. بسیاری از شنوندگان، صدایی را که از پس پرده‌های این دوتار می‌آید، زیباتر و متفاوت از دوتار‌های دیگر دانسته‌اند.»

درنوجوانی، با یک تخته چوب و یک قوطی پنج کیلویی روغن دوتاری من‌درآوردی ساختم 

با همین سازی که می‌گوید، چند قطعه موسیقی سنتی می‌نوازد. نوا‌ها در رگ‌های پیر و پر‌راز کاسه چوبی می‌پیچد و می‌پیچد و این‌چنین حکایت می‌کند روزگار گذشته خود را: غمت در نهان‌خانه دل نشیند... به نازی که لیلی...  

راهنمای غار‌های تودرتواو که به فعالیت‌های فرهنگی علاقه‌مند است، با شرکت در جشنواره‌های فرهنگی و هنری گوناگون جایگاه خود را در شهر و دیارش باز کرده است.

در روستای مرندیز، راهنمای تور‌هایی است که از غار‌های اطراف روستا بازدید می‌کنند. مداح و نوحه‌خوان مسجد جامع است و مجری و سخنران برنامه‌های فرهنگی.

در بعضی محافل و مجالس شهر مشهد نیز شرکت می‌کند، موسیقی سنتی می‌نوازد و گاهی نیز شعرهایش را می‌خواند. همچنین هر سال در بخش موسیقی سنتی جشنواره امام رضا (ع) شرکت می‌کند و مقام می‌آورد.

امسال نیز قرار است شهرداری منطقه ۷ کلاس‌هایی برای تدریس خوشنویسی، صنایع دستی و ... در اختیار او بگذارد.  

هنرمند ساکن محله کوشش اکنون در هتل محل اقامتش، برای گروه‌های دانشجویی که برای زیارت به اردو آمده‌اند، برنامه برگزار و درباره مسائل اجتماعی صحبت می‌کند.

در این میان، صحبت‌های خود را با گفتن از آیات قرآن و سیره اهل بیت (ع) تکمیل می‌کند. از آنجا که راه‌های جذب مخاطب را نیز به‌خوبی می‌داند، بخشی از برنامه را برای نواختن موسیقی سنتی می‌گذارد.

این هنرمند مرندیزی که اهل کتاب‌خواندن نیز هست، با انتقاد از وضعیت کتاب‌خوانی در کشور می‌گوید: صد کتاب الکترونیکی در گوشی همراهم دارم که در هر فرصتی به مطالعه آنها می‌پردازم و یک لحظه هم بیکار نمی‌مانم.  

 

خودنویسی با سر قلم‌نی!

دوباره صحبت‌هایمان را به روستای مرندیز می‌بریم؛ جایی‌که خانواده محمد پاکزاد با پناه‌بردن به هنر و صبر، دوری از پدر خانواده را تاب می‌آورند: «به پسرانم الیاس و یونس خوشنویسی یاد داده‌ام و حالا آنها با خط خوش روی جعبه‌های چوبی تزئینی عبارت‌های زیبا حکاکی می‌کنند. همسرم نیز در کنار فرزندانم با صبر بسیارش همراه همیشگی من بوده است.»

پاکزاد قصد دارد در آینده و زمانی که شرایطش مساعد شد، مقیم همیشگی مشهد شود و خانواده‌اش را همراه خود کند.  

در پایان گفتگو برای تقدیم یادگاری به شهرآرامحله روی کاغذ با خودنویسی که سر آن را با سمباده تراشیده و شبیه قلم‌نی درآورده تا بتواند به راحتی قوانین خوشنویسی را با آن پیاده کند، این عبارت را می‌نویسد: «الحمدا... کما هو اهله».  

* این گزارش سه شنبه، ۳ اردیبهشت ۹۲ در شماره ۵۰ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44