ما تنها نسلی نیستیم که درگیر بیماری واگیردار شدهایم. بیماریهای واگیردار بارها در طول تاریخ مثل بختک روی سر مردم ظاهر شده و آنها را به مبارزه طلبیده است.
قدیم هر محله برای خودش یک گورستان داشت. از گورستان قلتگاه که از قدیمیترین گورستانهای مشهد بود و به علت خیابان طبرسی تخریب شد تا گورستان خردو که ویژه اهالی پایینخیابان بود و دیگر هیچ اثری از آن نیست و خاطرهای کهنه و رنگورو رفته در پس اذهان اهالی قدیمی برجا مانده است. داستان قبرستانهای خراب شده مشهد را نبش قبر میکنیم و همچنین از چگونگی شکلگیری این قبرستانها در کنار محل سکونت اهالی میگوییم.
یکی از برادرانش مخترع است و در سوئد زندگی میکند، دیگری نیز دکترای روانشناسی دارد و ساکن کرج است، اما او بهدلیل علاقهای که از دوران کودکی به جمعآوری اشیای قدیمی داشته است از همان زمان تا مبلغی به دست میآورده، با خرید وسایل قدیمی سرمایهگذاری میکرده است.
دلیل این موضوع را علاقهاش میداند و بیان میکند: «شاید در نظر بسیاری پول دادن برای این اشیا آن هم با قیمت زیاد، سخت باشد، اما برخی با خریدن همین اشیای قدیمی و دیدن آن در منزل خود لذت میبرند.»
قدیم رسم بود که اسم کوچه و محلهها را از نام بزرگان همان کوچه میگرفتند. مثلا همین کوچه کنار مقبره پیر پالاندوز که برای تاجرباشیها در سالهای دور معروف است، نامش را از تاجرانی که در حجرههای این کوچه کار میکردند به یادگار دارد. کوچهای باریک که روزگاری یعنی شصت، هفتادسال قبل محل زندگی و کار تاجرهای بنام مشهدی بود و امروز از دوران خوشش تنها نامش بهیادگار مانده و یکیدو مغازه.
اکنون ٣٠٠میلیون نفر در ١٢کشور مختلف دور سفره هفت سین مینشینند تا از صلح بگویند و آشتی، و از بهاری حرف بزنند که پایش را از تقویم سال بیرون گذاشته و با رشته جان، فرهنگ و هویت آنان درآمیخته است.
دهخدا نقاره خانه را «جایی که در آن نوبت نوازند» می نامد. در گذشته به نقاره خانه «نوبت خانه» هم می گفتند و نوازندگان را «نوبت نواز» یا «نوبت زن» می نامیدند. حتی نقاره را «نوبت» می خواندند یا باز هم به تعبیر معین، «طبل بسیار بزرگی که در ساعات معین از شبانه روز می نواختند.» درنتیجه، نقاره خانه مکانی است که در زمان های مشخصی از روز به ویژه هنگام طلوع و غروب، سازهایی چون نقاره و کوس و کرنا و در شکلی کلی سازهای بادی و کوبه ای می نوازد.
آن روزها کسی چه میدانست روزی احمدآقا همهکاره مسجدی شود که به نام عربها مهر خوردهاست. روزگار او را که به گفته خودش هیچوقت از خدا مال دنیا را نخواسته و بهجای آن عاقبتبهخیری را طلب کرده است، در این مسیر انداخت تا هم نوکر اهلبیت(ع) باشد و هم با مسجدداری، مردمداری کند.
احمد بهرامینیا حالا 66سالهاست و همهکاره و البته به گفته خودش خادم مسجد عربهاست و کمترین کارش بازوبستهکردن در مسجد قدیمی کوچه حمامباغ(شهیدکاشانی8) موقع نماز ظهر و مغرب است.