اینجا بزرگترین بازار معاملات خودرو کشور است که از ساعت 6صبح روز جمعه میتوان شاهد صف ورود خودروها به این مجموعه بود. فروشندگان خودرو پس از پرداخت هزینه وارد جایگاه کارشناسی شده و سپس در پارکینگ قرار میگیرند. در برخی جمعهها بیش از 1000فروشنده خودرو به این بازار مراجعه میکنند. حدود ساعت9 به بعد حضور خریداران و فروشندگان به اوج خود میرسد و این ازدحام تا حدود ساعت 7شب ادامه دارد.
جلیل رسولیزاده که آن زمان سالهای کودکیاش را سپری میکرده همه چیز را خوب به یاد دارد: آن زمان مرحوم عابدزاده که از خادمان مخلص قرآن و اهل بیت(ع) بود 12بنا به نام ائمه(ع) مهدیه، نقوی و... تأسیس و انجمن پیروان قرآن و اهل بیت(ع) را راهاندازی کرد. مادربزرگ هم پایش را کرده بود توی یک کفش و میگفت کسی بهجز عابدزاده نباید این مسجد را بسازد. هزار متر زمین را وقف کردیم و عابدزاده مشغول ساخت و ساز شد.
از گذشتههای دور مسافران روستاها و محلات اطراف که قصد رفتن به شهر قدیم مشهد را داشتند، در هنگام رسیدن به قلعه وکیلآباد، مختصر استراحتی کرده و بعد از تجدید قوا و صرف صبحانه به طرف مشهد راه میافتادند. وجود این مسافران زمینه ایجاد اولین استراحتگاه و ایستگاه بینراهی را در قلعه وکیلآباد فراهم میآورد. قهوهخانهای قدیمی که سابقه احداث آن به بیش از یک قرن پیش بازمیگردد و به عنوان اولین مکان خدماتی در منطقه تفریحی و گردشگری محله و باغ وکیلآباد شروع به کار میکند.
محرم که آغاز میشود پرچمهای عزاداری هم در سراسر کشور بساطش به پا میشود. پرچمهایی که هنر دست استادکاران زبردست مشهدی است. هنری که سالهاست در مشهد حرف اول را میزند و به جز تعداد انگشتشماری در شهرهای دیگر کسی این کار و هنر را دنبال نمیکند. این نکته را محمدرضا کامرانی 73ساله میگوید که از استادکاران این حرفه محسوب میشود. پدرش و برادرش هم در کار پرچمدوزی بودهاند و او از این طریق علاقه خاصی به اینکار پیدا میکند.
سید هاشم حسینی بیش از 33سال سابقه فعالیت در کار مشاوره املاک را در محدوده سیدی دارد. او درباره رکود بازار مسکن میگوید: پس از شیوع کرونا خرید و فروش ملک و واحدهای تجاری در مغازه من نسبت به سالهای گذشته حدود 90درصد کاهش پیدا کرد. مستأجران برای اینکه در روزهای کرونا اسبابکشی نکنند حاضر هستند به هر قیمتی که صاحبخانه بگوید تن بدهند و تقریبا همه مالکان هم بهای اجاره خود را در این مدت بالا بردهاند.
حسین شهسوار امیری درباره پیشگوییهای یکی از همکارانش میگوید: سال ۳۵ وضع مالیام خیلی خوب شد. آن سال، هم در کار روده بودم و هم در کار پوست و چرم. مراودات شغلیام را دوباره از سر گرفتم و ضمن اینکه در تهران کار میکردم در مشهد هم کارخانه زهتابی داشتم. یک کلیمی در خیابان فردوسی تهران به نام آقای اکرم نماینده دو شرکت فیلمسازی گلدمایر و کلمبیا در ایران بود که وارد حرفه زهتابی شد و خیلی هم موفق بود. همیشه پیشبینیها و تحلیلهای اقتصادی او درست از آب درمیآمد. برای مثال میگفت: امسال چرم گران میشود و همین طور هم میشد. یک سال گفت: امسال گندم کم میشود و اتفاق افتاد.
ویزیتورها و تحصیلداران بنا به شغلشان باید به طور دائم در بازار حضور داشته باشند. ویزیتورها صبح که از خانه خارج میشوند باید به انبار یا شرکت مراجعه کنند و کالای مورد نظر را دریافت و در بازار به فروشگاههای مختلف ارائه کنند. تحصیلدار هم باید اوراقی مانند چک، سفته و پول نقد را از مشتریها دریافت و به بانک تحویل بدهد. حال تصور کنید که این حرفه با آمدن کرونا و قرنطینه چطور میتواند به کارش ادامه بدهد؟