عید

آجیل عید به برزخ خریدن و نخریدن رسیده است
بنا بر سنتی که از گذشته‌های دور وجود داشته آجیل شب عید به عنوان یکی از ملزومات سفره عید همیشه وجود داشته است. آجیل‌های امروزی که شامل پسته، بادام هندی، تخمه ژاپنی و چند قلم تنقلات دیگر است کم کم جای پای خود را به سفره عید نوروز باز کرده‌اند. سابقه حضور آجیل‌های امروزی در مغازه‌های آجیل‌فروشی به 40سال قبل برمی‌گردد در سال‌های قبل از آن آجیل شب عید بیشتر شامل تخمه آفتابگردان، کدو، خربزه، هندوانه، توت خشک و درنهایت کشته سیب یا زردآلو بود. خبری از پسته، تخمه ژاپنی و بادام هندی نبود. معروف‌ترین آجیل شب عید آن سال‌های مردم مشهد نخود وکشمش بود که آن دو نیز تولید زمین‌های کشاورزی مشهد بود.
مرور نوروزهای دیروز در آخرین روزهای قرن چهارده
به بهانه نزدیک شدن‌ عید نوروز به سراغ آن‌ها‌یی رفتیم که مویی در آسیاب روزگار سپید و حداقل 60-70 بهار را تجربه کرده‌اند. نوروزهایی که در عین سادگی و بی‌هیچ زرق و برقی عجیب صفایی داشت. چنان صفا و صمیمیتی که حتی گفتن و شنیدن از آن روزها هم دل را خوش می‌کند و مشتاق به شنیدن خاطرات. مثلا حال و هوای جبهه و خط مقدم درروزهای پایانی سال و لحظه تحویل سال دو حالت داشت. یا نزدیک عملیات و حمله بود که در این شرایط تمام همّ و غم بچه‌ها آمادگی برای حمله بود.حالت دوم و در وضعیت عادی اولین کار سنگر تکانی برگرفته از خانه تکانی خودمان بود. بعد هم جور کردن سین‌های سفره هفت سین که شامل سیم‌چین، سرنیزه، سنبه، سربند و ... بود.
آداب و رسوم مشهدی‌ها در نوروز
اکنون ٣٠٠میلیون نفر در ١٢کشور مختلف دور سفره هفت سین می‌نشینند تا از صلح بگویند و آشتی، و از بهاری حرف بزنند که پایش را از تقویم سال بیرون گذاشته و با رشته جان، فرهنگ و هویت آنان درآمیخته است.
رسمی کهن، درسی نو
در مشهد هم همانند دیگر نقاط ایران، همه مردم به آداب و رسوم نوروز پایبند وعلاقه‌مند هستند. آن‌ها چند روز دست از کار می‌کشند و خود را برای استقبال از ایام نوروز آماده می‌کنند، غرق در خوشی و سرور می‌شوند و با تهیه خوراکی‌های متنوع از قبیل شیرینی‌ها و آجیل، شادی را به زندگی‌شان می‌آورند و به قول خودشان برای پیوند با سرسبزی بهار، گندم و عدس سبز می‌کارند، به این صورت که در اواسط اسفندماه، عدس، گندم یا ماش را در بشقابی خیس می‌کنند و هنگام تحویل سال آن را در سفره هفت‌سین قرار می‌دهند. لباس نو می‌پوشند، اسپند دود می‌کنند، تخم مرغ می‌پزند و آن‌ها را رنگ می‌کنند.
نوروز ایرانی از زبان اهالی منطقه 10
منطقه10، یک‌جورهایی ایرانِ کوچک است به همین بهانه رفتیم سراغ روایت‌ جشن‌های نوروزی در شهرهای مختلف. از مشهد خودمان گرفته تا آذربایجان و سیستان و بلوچستان. جشن نوروز مهم‌ترین مراسمی است که از سالیان دور و از دوران باستان برای ایرانی‌ها به یادگار مانده است و مردمِ ایران از همان اولین‌باری که نوروز را خلق کرده‌اند، به سبک و سیاق خودشان آن را جشن می‌گیرند و اصلاً جالب‌ترین ویژگی نوروز همین است که در ایران به تعداد اقوامی که وجود دارد، رسم و رسوم و جشن‌های نوروز هست و هر قومی به سبک و سیاق و باورهای خودش روزِ نو را جشن می‌گیرد.
با اجازه شهدا... بله!
مسیر زندگی زهرا از روزی که در یک بازدید دانشجویی به معراج شهدا رفت تغییر بزرگی کرد. او در آن روزها علاوه بر پایان‌نامه درگیری فکری دیگری هم داشت و باید به اصرار خانواده‌اش یک تصمیم جدی برای زندگی‌اش می‌گرفت. چند خواستگار پیگیر داشت و از طرفی خانواده‌اش هم سخت‌گیر بودند. او دوست داشت همسر آینده‌اش در وهله اول با او هم‌عقیده باشد ولی مادرش اصرار داشت درباره چند تا از خواستگارانش بیشتر فکر کند. آن روز که به معراج رفت، محمود جنگی از کارکنان آنجا روایت‌های کوتاهی از زندگی تعدادی از شهیدان برایشان بازگو کرد. یک کتاب هم به آن‌ها داد به نام «دریا دریا ستاره» . این کتاب زندگی‌نامه شهید محمدحسین بصیر بود.
 بی‌بی‌گلاب مادر بزرگ محله رازی است
زمانی که پسرم را آوردند اصرار کردم او را ببینم. می‌گفتم پسرم من را مادر وهب خطاب قرار داده و باید او را ببینم. می‌گفتم کسی که امانتی را در راه خداوند بدهد آن را پس نمی‌گیرد. روی صورتش را باز کردم. 6روز بعد از شهادت او را پیدا کرده بودند و بعد از چند وقت پیکرش را به نیشابور آوردند. صورتش پر شده بود از حشرات موذی. به او گفتم: پسرم شاهد باش! من مادر وهب هستم. چه بهتر که سبک‌بال و بدون گوشت اضافه به آخرت بروی. این‌ها را به تنها پسرم گفتم و از حال رفتم.