رضا برادرانفر مداح قدیمی محله نوده میگوید: در خانه ما یک صندوق بزرگ وجود داشت که پر از کتابهای مذهبی و ادبی بود. بزرگترین کتاب این صندوق، شاهنامه ای بود که با خط نستعلیق و جوهر سیاه نوشته شده بود.
یک افسانه قدیمی هست که میگوید: سلطان دختری داشت سپیدتن با زلفی سیاه و صدایی خوش، به نام «سوران». سوران در روستای «عاشقان»، عاشق مردی گاوچران (دراصطلاح محلی گورهچرون) میشود.
حدیث ارژنگی دختری آرام و منظم است که قبل از هفتسالگی شیفته شطرنج شده و این ورزش را بیشتر از هرچیز دیگری دوست دارد. او اهل مطالعه است و شاهنامه میخواند.
فرشته فارغ، کارگردان و نویسنده مشهدی میگوید: تئاتر، ابزاری است که به کمک آن میتوان آموزش و تدریس هم داشت؛ به همین دلیل نمایش زال و سیمرغ با سبک رئال از شاهنامه را برای اجرا در مدارس دخترانه انتخاب کردیم.
ازآنجاکه بهجز شاهنامه ، سند دیگری برای اطلاع از روزگار فردوسی وجود ندارد، شاهنامه خوانها برای ارضای تشنگی شنوندگان، ناچار خبرهای مبهمی را که از گوشهوکنار شنیده بودند، با آبوتاب روایت میکردند.
آتنای یازدهساله، نوجوان محله سیدی میخواهد نقالی برجسته در کشور شود.
حامد مهراد متولد ۱۳۶۵ است، دکتری ادبیات حماسی دارد و درباره «عید باستانی نوروز» در داستانهای شاهنامه مطالعات زیادی انجام داده است. او درحال حاضر استاد ادبیات دانشگاه فردوسی است.