منطقه ۲

منطقه ۲

بزرگ‌ترین منطقه مشهد

منطقه ۲ بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین منطقه شهری مشهد است که محله‌های برخوردار و کم‌برخوردار بسیاری را در بر می‌گیرد. کوچه حسین‌باشی که طولانی‌ترین کوچه شهر است و بوستان حجاب که اولین بوستان ویژه بانوان در مشهد است، در این منطقه قرار دارد. مجموعه تفریحی‌گردشگری سپاد با برخورداری از مراکز تجاری و تفریحی و میدان جانباز با برج‌های تجاری و رستوران‌هایش، هر روز شهروندان و مسافران زیادی را برای خرید و تهیه سوغات به این محدوده شهر می‌کشاند. راسته‌بازار‌های مختلف ازجمله، بازارخطی پارچه و پرده در خیابان تعبدی، راسته کفش در خیابان عامل، راسته سرامیک در ابوطالب و... از دیگر ظرفیت‌های این منطقه است. فراوانی زمین‌های رهاشده، زباله‌گردها، فروشندگان مواد و آشپزخانه‌های تولید مواد صنعتی در محدوده توس از مشکلات چشمگیر این منطقه است. در مساحت ۳۸۴۴ هکتاری منطقه ۲ حدود ۵۱۳ هزار نفر زندگی می‌کنند.

نوجوان کیک‌بوکسینگ کار محله کوی امیرالمؤمنین(ع) در راه تیم ملی
سیدمتین زرقانی می‌گوید: زمانی که برای اولین‌بار به باشگاه رفتم و در صف مبتدی‌ها قرار گرفتم سن و قدم از همه آن‌ها بیشتر بود چون بیشتر بچه‌های گروه ما شش‌تا هفت‌ساله بودند. بچه‌های هم‌سن وسال من نزدیک به دوسالی بود که این ورزش را شروع کرده بودند. بعضی آدم‌بزرگ‌های اطرافم با کنایه به من می‌گفتند: تاکنون باید دوتا مدال قهرمانی می‌گرفتی. تو تازه آمدی ورزش کنی دیگر فایده‌ای ندارد این ورزش را کنار بگذار به درد تو نمی‌خورد. روزهای اول، این حرف‌های کنایه‌آمیز خیلی برایم سنگین بود.
فراغت دانش‌آموزان در تعمیرگاه «مشهدقلی»
سجادحسن‌زاده استاد مکانیک می‌گوید: از هفت شاگرد چهار نفرشان فقط در تعطیلات تابستان به تعمیرگاه می‌آیند. یکی از شاگردان هم از چند روز قبل کارش را شروع کرده است. شاگردی هم دارم که امسال سومین تابستان است که اینجا مشغول به کار است. او در کارش پیشرفت خوبی داشته است و تعمیر و باز و بسته کردن موتور خودرو را انجام می‌دهد و به یک استاد نیمه‌ماهر تبدیل شده است.در گذشته شغل مکانیکی به دلیل سروکارداشتن دائمی‌ با روغن و بوی بنزین چندان مورد استقبال دانش‌آموزان نبوده است. اما چندسالی است که این دیدگاه تغییر کرده است.
کوچه خوش‌بین محله ایثارگران
کوچه آیت‌الله عبادی84 بعد از جنگ به نام شهید محمدجواد غلامی مزین شد. این کوچه در محله ایثارگران تا قبل از پیروزی انقلاب به کوچه «خوش‌بین» معروف بود. به گفته قدیمی‌های محله تا نیم‌قرن قبل این کوچه و کوچه‌های اطراف بیابان بوده است. یک کوره آجرپزی و یک مرغ‌داری در سمت راست کوچه از سمت بولوار عبادی، تنها آبادی‌های کوچه خوش‌بین در گذشته بوده است. جوی آب هم در راسته دیوار کوره آجرپزی همیشه روان بوده است. این کوچه سه شهید دارد. شهیدان الدی، غلامی و قدرتی شهدای کوچه هستند.
دل‌های روشن، چشم‌های خیس
بنت الرقیه(س) در بولوار شهید کریمی15به مدت 10شب حال و هوای دیگری داشت. رفت و آمد از طرف‌های عصر آغاز می‌شد و تا 10شب ادامه داشت. درست از شب شام غریبان امام حسین(ع)بنت الرقیه میزبان بانوان روشندلی بود که از سراسر شهر آمده بودند تا در روضه‌های اباعبدالله(ع) شرکت کنند.این خانه وقف برگزاری مراسم‌های مذهبی برای بانوان است. واقف آن هم مرحوم حاج علی اشکذری است که از اهالی همین کوچه است. خانه از آنچه از بیرون به نظر می‌رسد دلبازتر و زیباتر است و حیاط پر از درخت و گل و گیاه آن همان ابتدای ورود چشم را می‌نوازد.
تاریخ سوخته کبریت؛ سال 1320 امتیاز تاسیس کارخانه کبریت مشهد صادر شد
«ممتحن‌الدوله»، از رجال ناصری، در باب ورود کبریت به ایران نوشته است: «اولین دفعه که کبریت به ایران آمد، شخصی به نام اسماعیل‌آتش، کبریت‌ها را در دست می‌گرفت و فریاد می‌کشید با آتش، آتش درست می‌کنم.» آری، درست شنیدید با آتش، آتش‌درست‌کردن در آن سال‌ها برای ایرانیان آن‌چنان آشنا نبود اما بازار کبریت وارداتی برای اعیان و اشراف داغ داغ بود و ایران، مشتری پروپا‌قرص کبریت اتریش، سوئد و روسیه. سال‌ها بعد ولی بالاخره نخستین جرقه‌های احداث کارخانه کبریت‌سازی درایرانِ سال 1276خورشیدی زده شد و با کمک سرمایه‌گذاران روسی، نخستین کارخانه کبریت‌سازی درکشور پا گرفت.
ویزیت رایگان بیماران نیازمند در مطب پزشک محله بهاران
یکی از افتخارات دکتر مدبر‌عزیزی راه‌اندازی بیمارستانی برای تسهیل پیوند اعضا در کلان‌شهر مشهد است. بیمارستان منتصریه، ملکی وقفی و قدیمی بود. آستان قدس تصمیم می‌گیرد با مشارکت دانشگاه علوم پزشکی آن را به بیمارستانی مبدل کند. از زمان پیشنهاد تأسیس بیمارستان با هدف پیوند اعضا تا زمان بهره‌برداری چهارسال زمان می‌برد. چهارسالی که دکتر مدبر با رایزنی آستان قدس‌رضوی و دانشگاه علوم پزشکی برای احداث و تجهیز این بیمارستان، مسئول نظارت بر ساخت این بنا و پیگیری‌های مرتبط به آن بود.
تلاش‌های نتیجه‌بخش امیرحسین
امیرحسین گنجی می‌گوید: ما بچه‌های حاشیه شهر که برای رسیدن به آرزوهایمان باید مبارزه کنیم زندگی را نوعی مبارزه دائمی می‌دانیم. خاطرم هست زمانی که هفت‌سالم بود با یکی از دوستانم برای دیدن یک مبارزه دوستانه کاراته به باشگاه محله رفتم من محو تماشای دو حریف بودم. یک لحظه خودم را جای یکی از آن‌ها که در ظاهر قوی‌تر بود قراردادم. از لحاظ من چون او قوی‌تر بود می‌توانست در این مبارزه برنده شود. اما در پایان این مبارزه دوستانه حریفی که من خیلی به پیروزی‌اش امید بسته بودم در لحظاتی کوتاه با ضربات ناگهانی شکست خورد.