منطقه ۲

منطقه ۲

بزرگ‌ترین منطقه مشهد

منطقه ۲ بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین منطقه شهری مشهد است که محله‌های برخوردار و کم‌برخوردار بسیاری را در بر می‌گیرد. کوچه حسین‌باشی که طولانی‌ترین کوچه شهر است و بوستان حجاب که اولین بوستان ویژه بانوان در مشهد است، در این منطقه قرار دارد. مجموعه تفریحی‌گردشگری سپاد با برخورداری از مراکز تجاری و تفریحی و میدان جانباز با برج‌های تجاری و رستوران‌هایش، هر روز شهروندان و مسافران زیادی را برای خرید و تهیه سوغات به این محدوده شهر می‌کشاند. راسته‌بازار‌های مختلف ازجمله، بازارخطی پارچه و پرده در خیابان تعبدی، راسته کفش در خیابان عامل، راسته سرامیک در ابوطالب و... از دیگر ظرفیت‌های این منطقه است. فراوانی زمین‌های رهاشده، زباله‌گردها، فروشندگان مواد و آشپزخانه‌های تولید مواد صنعتی در محدوده توس از مشکلات چشمگیر این منطقه است. در مساحت ۳۸۴۴ هکتاری منطقه ۲ حدود ۵۱۳ هزار نفر زندگی می‌کنند.

چترباز ارتش و فرود از ارتفاع 12 هزار‌پایی
کار در ارتفاع هم علاقه و عشق است و هم اوج ترس و هیجان؛ چون هیچ تکیه‌گاه و دست آویزی در هوا وجود ندارد فرد باید بر خودش تکیه کند و با اعتماد به نفس تصمیم بگیرد و با توجه به اینکه ذات انسان هیجان طلبی است بر ترس خود غلبه می‌کند تا پرواز را تجربه کند، به همین دلیل چتربازی اعتماد به نفس بالایی به آدم می‌دهد چون باید برای جان خودت تصمیم‌‌گیری کنی!
کوچه درمانگاه حجتی
کوچه شهید کامیاب9 در بین مردم مشهد به نام‌ کوچه درمانگاه حجتی معروف است. درمانگاه خیریه‌ حجتی از سال1342تأسیس شده است. مسجد حجتی با قدمت 60سال و درمانگاه حجتی با همین قدمت نشان از قدیمی‌بودن این کوچه دارد.آب روستای بقرآباد از این کوچه و ‌زیر این مسجد می‌گذشت. تا 40-50 سال قبل کارخانه صابون‌سازی اقبال، کمی بالاتر از‌ درمانگاه حجتی و کارخانه آجرپزی حسین‌باشی در محل فروشگاه رفاه کنونی، جزو آبادی‌های این محدوده به شمار می‌رفته است.
نوجوان ووشوکار و بسیجی محله هدایت در عرصه فعالیت‌های اجتماعی نیز فعال است
از سال سوم دبستان، ورزش را در رشته ووشو به‌طور حرفه‌ای دنبال می‌کند. زینب عباس‌زاده متولد سال1384 است و در محله هدایت به دنیا آمده است. خودش می‌گوید: یکی از خوشبختی‌هایم این است که پدر و مادرم هر دو درکار ورزش و باشگاه‌داری بودند. کلاس سوم که ورزش ووشو را در باشگاه محله شروع کردم مادرم توران یعقوبی سرپرست باشگاه بود و مدیریت بخش خانم‌ها را برعهده داشت من هم بیشتر اوقات فراغتم را به همراه مادرم در باشگاه می‌گذراندم و تمرینات ورزشی ووشو را انجام می‌دادم.
سلام از «توحید»؛ خیابانی برای عرض ارادت زائران به امام رضا(ع)
برخی دست روی سینه می‌گذارند. بعضی‌ها دست‌هایشان حالت دعا دارد و زیر لب زمزمه می‌کنند. از خیابان توحید گنبد طلا پیداست. مگر می‌شود چشمت به گنبد بیفتد و از دنیا برای لحظاتی جدا نشوی. چشمانم را می‌بندم و من هم سلام می‌دهم.خیابان توحید برای ما مشهدی‌ها و بسیاری از زائران یادآور دل بستن‌ها و راز و نیازها در اوج شلوغی روزانه است. ما در دهه کرامت،‌ به نیابت از شما به این خیابان رفتیم سلام دادیم.
طبابت در صحن و سرا؛ 32 سال خدمت در درمانگاه حضرتی
در تمام دوره خدمتش در دارالشفای حضرت، صبح‌های زود قبل از رفتن‌ برای طبابت، اول خدمت آقا می‌رسید و عرض ادب می‌کرد‌. ظهر هم که کارش تمام می‌شد به حرم می‌رفت، سلام و عرض ادبی تقدیم می‌کرد. در یکی از زیارت‌ها وقتی پیش روی حضرت ایستاده بود، متوجه نگاه‌های ممتد زائری شد که هر از گاهی سرش را بالا ‌آورده و نگاهی از سر کنجکاوی به او می‌‌انداخت.‌ خواندن زیارت‌‌نامه که تمام شد آن زائر با شک و تردید به سمتش آمد. تهرانی‌بودن را از لهجه‌اش متوجه شد: «یک سؤال دارم. شما همان آقای دکتری نیستید که صبح من را ویزیت کردید؟» و او با لبخند گفت چرا من همانم.
تالار افتخارات ورزشکاران کشور در موزه ورزش آستان‌قدس‌
تالاری که در دل مجموعه ورزشی شیک و مدرن امام‌رضا(ع) مانند نگینی درخشان، ویترین افتخارات شمار زیادی از بزرگ‌مردان و زنان ورزشکار کشورمان است؛ از مدال‌های رنگارنگ تا جام‌های قشنگ. گالری و موزه ورزش رضوی در ورزشگاه امام‌رضا(ع)، اسفند1397 هم‌زمان با میلاد حضرت فاطمه‌زهرا(س) افتتاح شد و حالا با گذشت نزدیک به چهار سال از افتتاحش، رفته‌رفته با ویترین افتخارات ورزشکاران ایرانی که ارادت ویژه‌ به ساحت مقدس امام مهربانی‌ها دارند، تکمیل می‌شود. این موزه شامل سه بخش افتخارات ورزشی، گالری تصاویر ناب و ابزارهای ورزشی قدیمی است.
ترجمه شاهنامه رویای رئوف
رئوف پاشایی متولد سال1392در محله ابوطالب (موسوی قوچانی) است. خودش با زبان کودکانه می‌گوید: با شاهنامه قبل از اینکه مدرسه بروم آشنا شدم. پدر و مادرم به‌ویژه مادرم علاقه زیادی به خواندن شاهنامه داشتند. مادرم داستان‌های شاهنامه را برایم می‌خواند و من با علاقه گوش می‌کردم. در کلاس دوم زمانی که خواندن و نوشتن را یاد گرفته بودم شعرهایی از زال، سیمرغ، رستم و سهراب را برای خانواده و اطرافیان می خواندم و آن‌ها تشویقم می‌کردند.