سیل

کسبه محله سیدی یاری‌رسان سیل‌زدگان شدند
علی شعبانی می‌گوید: بنّایی بلد نیستم، اما می‌توانستم ماشین همسایه را مجانی تعمیر کنم تا کمکی کرده باشم؛ بنابراین گفتم فردا صبح ماشینش را به تعمیرگاه بیاورد.
۳۰ روز پس از سیل، در خانه سیل‌زده‌ها چه می‌گذرد؟
دو خانه‌ای که فوتی داشته، همان شکلی است که بود؛ گل آلود و متروک. پدر و مادر بنیامین و مشکات در یک خانه سکونت داده شده اند و حاج آقای وارسته که همسرش را در  سیل از دست داده است، در خانه دیگری.
همسایه، ناجیِ کودکانِ گرفتار در سیل‌ شد
خدیجه گلمکانی می‌گوید: همسرم که بچه‌ها را از نورگیر بیرون آورد، آنها را به داخل خانه بردم. از ترس و سرمای آب لب‌هایشان کبود شده بود و می‌لرزیدند.
جان پناه شدن درخت توت در  سیل‌های خانه برانداز دهه ۳۰
 غدیر غدیری تعریف می‌کند: آن روز باران که شدت گرفت، ساکنان آن خانه‌ها از ترس به بالای گودال رفتند؛ برای همین با آنکه خرابی زیادی داشت، خدا را شکر با مرگ ومیر همراه نبود.
غصه‌های دنباله‌دار بعد از سیل
حجت‌الاسلام‌والمسلمین داوودی‌نژاد می‌گوید: یکی از مشکلات در مسیر کمک‌رسانی به سیل ‌زده‌ها واضح‌نبودن درگاه‌های کمک است. اگر گروه جهادی مسجد محله فعال نبود، امکان کمک به سیل ‌زده‌ها نبود.
روایت ۲ ساعت پر اضطراب برای نجات پاکبان مشهدی
مهدی کرامتی بیرم آبادی می‌گوید: موتور را به دست گرفتم، داشتم برمی گشتم که  سیل از بالادست رسید. نزدیک تک درخت زیر پل بودم. تا جایی که جا داشت، سعی کردم برپا بمانم!
زندگی‌های بر آب رفته اهالی کوچه سپاه ۶۹ 
مادرم سرپا بود. راه می‌رفت و کارهایش را خودش انجام می‌داد. دوسالی بود که خانه را خریده بودند و پدرم هنوز داشت قسط هایش را‌ می‌داد که روی سرشان خراب شد. مادرمان بین سیل اب ماند.