همه آنهایی که اسبی دارند، وقتی بخواهند از فردی نام ببرند که نعلبندیاش حرف ندارد، اسم آقاعزیز ابراهیمی را میآورند؛ مردی که چند سالی است کارش را به جوانترها سپرده و خودش رفته است سراغ آهنگری.
جوانبخت میخواست همچنان همان مرد همیشهدرصحنه ورزش باشد؛ همان که همه بنبستها را باز میکرد؛ او ناباورانه رفت تا ورزش خراسان یک سرمایه بزرگ را از دست بدهد!
بخشی از زمینهای کشاورزی عباسآقا در محله کوی کارگران برای گلکوچک بچههای محله به شهرداری سپرده شد تا هموار شود. درآن زمین خیلیها فوتبالیست شدند که حمید صداقت ازجمله آنهاست.
برای محمود رمضانی همهچیز از یک پیشنهاد دوستانه شروع شد. زمانیکه مصطفی حشمتی در شانزدهسالگی دست محمود را گرفت و گفت: «بیا برویم گود زورخانه؛ میگویند ورزش خوبی است.»
سخدری از جنس پهلوانانی بود که نه غلو میکرد و نه دوست داشت خیلی زور بازویش را به رخ کسی بکشد. این را حسن ریاحی، از شاگردان قدیمی این پهلوان و از پیش کسوتان کشتی پهلوانی مشهد، میگوید.
«ناصر دریائیان» داور معروف فوتبال بود که آبان سال ۹۹ دار فانی را وداع گفت. او با خرید یک سوت و یک دست لباس داوری را از نوجوانی برای بچههای محه ابوطالب شروع کرد.
بهروز محسنی میگوید: چندشب بود که بهخاطر دریافت خبر نشستن آپولو، مجبور بودم در دفتر کارم بمانم. آن زمان، هنوز تلفن وارد زندگی مردم نشده بود و من نتوانسته بودم خانوادهام را درجریان دیرآمدنم بگذارم.