صدای چرخهای کارگاه آقای مرشدی و پسرش، امید را به زندگی چند زن سرپرست خانوار کوک زده است؛ زنانی که خوشحالند حالا دیگر نیاز نیست دغدغههای هرروزه مالی را در بغضهای مداومشان گریه کنند.
صاحب فرزند شدن برای همه شیرین است، مخصوصا برای سیدحسین حاجتمند که به تازگی صاحب سه پسر کاکلزری شده است. البته سه قلوها مشغله و دغدغههای زیادی هم دارند.
هریک از افراد به طرفداری از سگی که حیثیت و گاهی هم زندگیاش را روی آن شرط بسته است، میپردازد. در این میدان سگی، هستند افرادی که حیثیت و سرمایه و زندگیشان را پای سگها میگذارند.
وقتی آذر ظریفمحبی برای اولینبار وارد خانه همسر میشود، فرشی دستباف پیش پایش پهن میکنند. طرح و نقش این فرش که هنر دست مادرشوهر است او را علاقهمند به هنر قالیبافی میکند.
مصطفی کریمی ۲۰سال است که کارگر خدماتی است. سر تمام گذرهای شهر ایستاده و حالا یک سالی میشود که به ایست کار می آید. اینجا مشخصاتش را ثبت کرده و کارت کار هم دارد اما وضعیتش بهتر که نشده هیچ بدتر هم شده: خدا خیرشان بدهد. حداقل سقفی را بالای سرمان گذاشته اند که توی سرما و گرما کنار خیابان نایستیم. اما اینها دردی را از مشکلاتمان دوا نمیکند. با وجود بیکاری ، کرامت کارگر حفظ نمی شود.