داستان زندگی علیاکبر نائمی از روستایی در قائنِ خراسان شروع میشود و به بودن در میان سران و درباریانی مانند هویدا و سرهنگ جلالی و... میرسد و سپس به ۱۵ سال همراهی در رکاب آیتالله عبادی ختم میشود.
علی اصغرزاده کاسب محله عبادی میگوید: زمانی عادت داشتیم همهچیز را از بزرگترها بپرسیم، بزرگترها صندوقچهای از اطلاعات بودند و به عبارتی اینترنت جستجوگر ذهن بچهها.
بعد از درگذشت آیتالله سیدمهدی عبادی، امام جمعه وقت مشهد، بخش ابتدایی خیابان خواجهربیع تا میدان امامحسین (ع) به یاد ایشان «عبادی» نامگذاری شد.
بانو وحیده کفعمی خراسانی میگوید: زندگی با حاجآقا را دوست داشتم و برایم سخت نبود. درست است که مسئولیتهای زندگی و بچهها روی دوش من بود ولی ایشان بسیار همراهی میکرد. با همه گرفتاریها همیشه پیگیر کارهای بچهها بود و آن زمان که دخترم، فهیمه، قم زندگی میکرد و راه دور بود، مدام با تماس تلفنی جویای احوالش بود. زندگی ما متشکل بود از من، حاجآقا، بچهها و گروه حفاظت که همیشه همراه حاجآقا بود. حتی بیرون هم که میرفتیم حاجآقا با خودرو دیگری همراه تیم حفاظت میآمد.