مجسمه سازی

مجسمه حجمی رستم را با هزینه شخصی ساخته بودم
علی اسدی تندیس حجمی رستم که برای مدتی در آرامگاه فردوسی قرار داشت را بی‌آنکه سفارشی از بنیاد و مؤسسه و نهادی گرفته باشد، ساخته بود.
تندیس پهلوان احمد وفادار، مشهدی‌ها را با این کشتی‌گیر بزرگ آشناتر کرد
میان صحبت‌های شهروندانی که سرگرم روزمرگی‌ها شده‌اند به‌سختی می‌توان چند عبارت مستند از زندگانی پهلوانی بیرون کشید که نخستین اهداکننده بازوبند پهلوانی به حرم امام‌رضا (ع) بود.
حسن ارژنگ‌نژاد؛ خداحافظی با پدر خاطره های برنزی مشهد
هم زمان با غروب روز سه شنبه بود که آفتاب عمر استاد سیدمیرحسن ارژنگ نژاد (به اختصار حسن ارژنگ خوانده می شد) هم غروب کرد؛ یکی از چهره های بنام هنر مجسمه سازی ایران که آشنایان، او را به عنوان یکی از پیشگامان هنر مجسمه سازی ایران و از پیشکسوتان «هنر‌شهری» می شناسند. مردی که یک قرن و یک سال در این جهان باقی بود تا فرصت هنرنمایی بیشتری داشته باشد برای خلق یادگارهایی که این روزها حکم نوستالژی و نمادهای خاطره ساز را برای بسیاری از ایرانیان دارد.
شیرهای کوهسنگی؛ نگهبانان 85 ساله بوستان محبوب مشهدی‌ها
بی‌گمان یکی از خاطره‌انگیزترین عکس‌های آلبوم مشهدی‌ها، شیرهای یال‌دار کوهسنگی است؛ محافظان طلایی این بوستان محبوب مشهدی‌ها که 85سال است روی پله‌های سنگی ایستاده‌اند. آن‌ها همراهان دیگری هم داشته‌اند که زمانی دورتادور استخر جانمایی شده بودند، مثل مجسمه نبرد پهلوان و نهنگ(گرشاسپ و تمساح) که درست پایین پای شیرها در حوضچه کوچک‌تری قرار گرفته بوده و در معدود عکس‌های مردم باقی مانده‌اند. شانس یارمان شده است که هنوز هم می‌توانیم با شیرهای شهرنشین کوهسنگی دم‌خور باشیم.
میدان مادر، جانِ میدان اعدام را گرفت
مشهدِ 50-40 سال پیش یک میدان اعدام داشت که هنوز هم هست. جایی در دروازه پایین خیابان که الان به نام میدان عدالت مشهور است، اما قدیمی‌های مشهد هنوز هم وقتی می‌خواهند آدرس بدهند، به همان نام قدیمی‌اش وفادار هستند. میدان اعدام مشهد اما سال‌ها بعد جابه‌جا شد و سر از قاسم‌آباد درآورد.
سرزمین رنگ‌ها در خانه هنرمند مشهدی
هرجا ردپایی از هنر باشد این بانوی هنردوست ساکن محله رضاشهر خودش را می رساند. روی دیوارهای شهر هم نقاشی های او دیده می‌شود. چند سالی است مجوز چاپ کتاب های هنری اش را هم گرفته تا از هر روشی برای کمک به شاگردانش استفاده کند. برای یادگرفتن هنر حتی سختی غربت را هم به جان خریده و چند سالی را در اصفهان زندگی کرده است.
خالقان گل‌پری و گل‌نسا
به گفته سعیده صفار شرق، تولید این عروسک‌‌ها ظریف، سخت و وقت‌گیر است اما وقتی ساخت آن‌ها تمام می‌شود، کلی لذت می‌‌برم. آن‌ها را با عشق درست می‌کنم و خوشحالم که هم‌بازی بچه‌ها می‌شوند. ذوق بچه‌ها وقتی عروسک‌ها را در دست دارند خیلی زیباست. تازه همه عروسک‌های من اسم دارند. اگر لباس کردی برتن داشته‌باشند، نام آن‌ها روژان و روناک است و اگر تن‌پوش لری یا شمالی داشته‌باشند، می‌شوند گل‌نسا و گل‌پری. احساس می‌کنم کودک درونم هم‌چنان فعال است.