محله گلشور

محله
منطقه ۴

گلشور

محله گلشور به دلیل فراوانی مغازه‌های تجاری، از قطب‌های خرید مشهد است. این محله پیش از این به خاطر وجود بازار فردوسی، «فردوسی» نام داشت اما از سال ۱۳۹۵به گلشور تغییر نام داد. گلشور، بسیاری از قدیمی‌های شهر را به‌یاد گورستان قدیمی مشهد می‌اندازد. اما محدوده این گورستان، در محله گلشور امروزی قرار ندارد.

محله گلشور
بازنشستگی و زندگی‌های خلاصه‌شده در پارک نشینی
حالا باید فصل برداشت محصول جوانی‌شان باشد. سایه دیواری بنشینند و خوشی‌هایی را که در ادامه راه است مزمزه کنند. اما ترس آمیخته با نگرانی لحظه‌ای رهایشان نمی‌کند. حتی وقتی زنبیل کنفی را به دست می‌گیرند و با قامتی خمیده تا نانوایی سر محله را گز می‌کنند یا وقتی در پناه سایه درختی نشسته‌اند، هزار فکر از سرشان می‌گذرد. اگر بیمار شوند، چه کسی مراقبشان خواهد بود؟ هزینه درمانشان را از کجا باید جور کنند؟ اگر اتفاقی برایشان بیفتد چه کسی خبردار می‌شود؟ خیلی از آن‌ها با پا گذاشتن به دوره سال‌خوردگی، به جای شادی و تفریح، باید نگران عایدی، مسکن و بیماری‌شان باشند. به مناسبت سالروز خانواده و تکریم بازنشستگان، به سراغ تعدادی از سالمندان می‌رویم که ساکن همین منطقه هستند و همسایه با ما.
آوازهای قیمتی «رسمی بلند»
کشف دنیایی که هرروز حسین شاه‌حمزه‌ای با آن سروکار دارد، خیلی سخت است. همانی که او وقت تعریف‌کردن پلک‌هایش را روی هم می‌گذارد و با لذت از آن حرف می‌زند: خیلی وقت‌ها همین‌جا بین همین‌ها می‌خوابم. نمی‌دانید چه لذت نابی دارد! هیچ‌وقت نتوانسته‌ام از این حس شیرین برای کسی تعریف کنم. غرق شیرین‌ترین خواب هم که باشم، هرکدامشان آواز می‌خوانند، می‌دانم کدام‌یکی است و گاهی از خواب بلند می‌شوم و می‌روم سراغشان. باورتان نمی‌شود؛ حتی حس می‌کنم که حال کدام‌یکی خوب است و کدام‌یکی نه.
انتهای سی‌متری طلاب و همسایه بازار فردوسی
کوچه امت3۱ در گذشته به انتهای سی متری طلاب معروف بوده است. زیرا بعد آن تا چشم کار می کرده، جالیز بوده است و زمین کشاورزی. اما حالا به دلیل هم جواری با بازار بزرگ فردوسی، یکی از معابر پرتردد است که ترافیک آن برای ساکنان معضل شده است؛ به خصوص در مناسبت ها و ایام خاص مثل نوروز و تابستان که زائران هم برای خرید، این محدوده و بازار را انتخاب می کنند. این کوچه به نبوت45 ختم می شود.
تولد دوباره پهلوانی در گود کشتی باچوخه شهید بابانظر
علی پوررجب درباره اولین رقابت‌ کشتی می‌گوید: دهه40 من یک چوپان ساده بودم. همیشه می‌دیدم جوانان از کشتی پهلوانی صحبت می‌کنند. پهلوانان و مردم عادی از روستاهای اطراف مشهد پیاده یا با دوچرخه برای شرکت در مسابقات کشتی یا تماشای آن به گود ننه‌خداداد می‌رفتند.این وضعیت باعث شد تصمیم بگیرم خودم به گود کشتی بروم و ببینم مردم برای چه این همه هیجان دارند. این ماجرا مربوط به سال1354 است.
معبر قدیمی گلشور، 60 ساله شد
خیابان نبوت36 یکی از معابر قدیمی در محله گلشور است. از میدان امت آغاز می‌شود و در تقاطع خیابان شهیدسلیمی به پایان می‌رسد. حضور اولین ساکنان در این خیابان به دهه40 می‌رسد که روی زمین‌های کشاورزی خانه درست کردند و رفته‌رفته تعدادشان بیشتر شد. پس از چندسال با شکل‌گیری معبر و اتصال منازل به شبکه‌های آب، برق و گاز، خانواده‌هایی از دیگرمحلات مشهد، به‌ویژه دیگر شهرهای استان مانند تربت‌حیدریه، سبزوار و کاشمر نیز به این محدوده مهاجرت کردند و ساکن شدند.
پاکبانِ نویسنده با جارویش کوچه‌ها و با قلمش ذهن‌ها را جلا می‌دهد
صحبت های محسن رحیم دل، پاکبان بوستان بهشت، پر از بوی کلمه است؛ از تعداد تألیفاتش می گوید و از کتاب هایی که به دیگران هدیه داده است، از عشق و علاقه وافری که به ادبیات و نویسندگی دارد و از حوصله ای که بین کار پاکبانی برای نوشتن به خرج می دهد. او مرد آرامی است و وقتی کنارش می نشینیم، قصه گو هم می شود. شاید خیلی از شهروندان محسن رحیم دل را نشناسند. پاکبان میان سالی که با جارویش بر تن خشک شده برگ های زرد می کشد و از گیاهان بادقت خاصی مراقبت می کند، یک داستان نویس است.
خانه جعبه‌های جادویی
ریشه علاقه مندی اش به این شغل به دوران کودکی بازمی گردد؛ وقتی که هنوز مدرسه نمی رفته، هرکجا رادیو و تلویزیون قدیمی و هر وسیله عتیقه یا دست دومی می دیده، چشم از آن برنمی داشته و برای به دست آوردن آن، حرص و ولع داشته است. خاطراتش را که مرور می کند، خوب یادش هست که اولین معامله را در هفت سالگی، یعنی زمانی که تازه به کلاس اول ابتدایی رفته، انجام داده است. تجربه‌ای شیرین و موفقیت آمیز که مسیر زندگی و کاری احمد مرادی را خیلی زود و در همان کودکی مشخص کرد.