من و بهاحتمالقوی شما، بوستان کوهسنگی را از انتهای خیابان کوهسنگی تا محدوده استخر بزرگی که در همان ورودی است و پیادهروهای اطرافش میشناسیم. وقتی به سراغ خاطرات قدیمی هم میرویم رستوران قدیمی کوهسنگی (حالا شکل و شمایلی امروزی دارد) بخش فراموشنشدنی ماجرا است؛ کوه هم آدمهای پرتوان را میطلبد و همین، اما کافی است قدم در راه بگذاریم...
واقعیت این است که کوهسنگی امروز چندین برابر آن محدودهای است که در یاد داریم. تغییرات از حدوداً ۱۰ سال قبل شروع شده است و ادامه دارد. محصول این تغییرات، مسطح شدن همه محدوده از اول تا پای کوهها است. پیشازاین پلکانی سنگی نهچندان مطمئنی، مسیر بالا رفتن به یکی از قلههای کوهسنگی بود، اما امروزه پلکانها را توسعه دادهاند و چندین مسیر وجود دارد. همه قلهها هم قابل بالا و پایین رفتن شده است.
جایجای مسیر کوهی را هم قابل نشستن کردهاند. نشیمنگاهی دایرهای با کفپوش چوبی که جان میدهد برای دقایقی نشستن و لذت بردن از آرامش بکر کوه. آبشارهایی کوچک هم در مسیر دیده میشود که آبی زلال در آن روان است. مجموعه این صحنهها را احتمالاً فقط میتوانید در شمال ایران دیده باشید.
همه میدانیم مشهد در ناحیهای کم آب واقع شده است و حتی دیگر ییلاقات اطراف شهر هم چندان آبی ندارند و بیشتر جویها خشک شده است! در این میان داشتن تصویری از دریاچههای مصنوعی آن هم در داخل شهر، ایدهای ناشدنی است که شاید فقط در کارتپستالها بتوان انتظارش را داشت؛ اما کوهسنگی دریاچهای منحصربهفرد دارد که میتوان در آن قایقرانی کرد. دریاچهای نوبنیاد در پشت کوههای کوهسنگی که زمانی پایان بوستان کوهسنگی بودند و حالا در میانه این بوستان واقع شده است.
مسیر را ادامه میدهم و در حاشیه کوهسنگی با کالسکههای قدیمی مواجه میشوم. اسبهای قهوهای و مشکی همراه با کالسکهچیهایی که شمایلی تاریخی دارند منتظرند تا دور و اطراف کوهسنگی را به تماشا بنشینم. مبلغی نهچندان قابلتوجه میطلبند تا خاطرهای ویژه از گردش در کوهسنگی امروز در ذهن هر زائر، مسافر و مجاوری ماندگار کنند.
دقیقاً موازی با جادهای که ویژه کالسکه طراحی شده و با سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی تابلوگذاری و مشخصشده است، مسیر ویژه دوچرخهسواری (پیست) طراحی شده است.
نرسیده به بوستان کوهسنگی ایستگاه سامانه عمومی دوچرخه است. پیشازاین برای استفاده از خدماتش ثبتنام کرده بودم. دوچرخهای تحویل میگیرم و وارد مسیر ویژه میشوم. پیست، بخشهای ساده و مشکل دارد. چندین فراز دارد که اگر اهل ورزش نباشید برایتان سخت به نظر خواهد رسید.
به خودم دلداری میدهم فرازها که تمام شود نوبت به فرودها میرسد و دوچرخهات آنچنان سرعت میگیرد که مجبوری سرعت را کم کنی. نسیم این روزهای مشهد، حال و هوایی خوش برای هر دوچرخهسوار به بار میآورد، اما تعداد دوچرخهسواران متأسفانه حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نیست. این را در همه روزهای مختلف هفته امتحان کردم. با خود میگویم دوچرخهسوارها چه شدهاند؟!
شنیده بودم چندین مقبره از بزرگان دینی اوایل دوره پهلوی در جایی کمتر دیدهشده در کنار کوهسنگی قرار دارد. یکی از نگهبانان پارک راهنمایی میکند و ناگاه به مزارهایی ساده، اما منتسب به تاریخچه اخیر شهر مشهد میرسم. تابلویی در کنار مزار بزرگان نصب شده و بهصورت مختصر شرححال این افراد را نوشتهاند.
همان اول قبری بزرگ دیده میشود و در کنار آن هشتضلعی بزرگی است که هفت قبر دیگر را شامل میشود. به نظر میرسد این افراد به جهت مسائل مختلفی منزوی بودهاند و افراد ویژه و البته محدودی با آنها مرتبط بودند. مسائلی که به جو سیاسی اواخر قاجار و اوایل پهلوی و همچنین نامأنوسی جو شهر با حکمت و عرفان مرتبط بوده است. فاتحهای میخوانم و کوهسنگیگردی امروز به آخر میرسد.
امروز به یاری نقشهای از کوهسنگی متوجه میشوم ساختمانی به شکل قلعه که از همان اول ورود به بوستان به چشم میخورد، موزه بزرگ خراسان است. ساختمان داخلیاش و طبقهبندی اشیا و لوازم قدیمی و باستانی حسرتی سحرآمیز میآفریند. حسرت از ندانستن تاریخچه بزرگ ایرانی و مسحور شدن از اینهمه ظرافت و دقت در بخشهای زندگی نسلهای پیشین.
در میانه پارک کوهسنگی، فرهنگسرای کودک و آینده خودنمایی میکند. در این فرهنگسرا برنامههای مختلفی شامل پخش فیلم، بازیهای گروهی و نمایشگاههای هنری کودکانه برگزار میشود که مخاطبان کودک و نوجوان را شامل میشود.
پتانسیلهای کوهسنگی در شماری از ساختمانهای دیگری هم هست که کارکردی هنری، فرهنگی دارند. چارسوق هنر در ضلع دیگر پارک همواره برگزارکننده نمایشگاههای هنری است. خانه هنرمندان مشهد بهعنوان کانون اصلی برنامههای همگانی هنری در مشهد و مرکزی برای گروههای مردمی (سمن) بخشهای دیگری بوستان کوهسنگی هستند. آخرین برنامهام دوباره بالا رفتن از کوه است و زیارت قبور شهدای گمنام. از آن بالا زندگی آسمانیتر دیده میشود.