با وجود فراوانی نسبتا مناسب اسناد مربوط به سیسآباد، دلیل نامگذاری آن چندان معلوم نیست. برخی روایتهای شفاهی محلی ادعا میکنند که این نام، تغییریافته «سیسواد» است که بهدلیل وجود افراد باسواد -مشخصا سی نفر- در این مزرعه قدیمی و کهنسال به آن اطلاق شده است؛ بااینحال این ادعا چنگی به دل نمیزند و نمیتواند پرده از راز نامگذاری مزرعه سیسآباد بردارد.
شیما سیدی در گزارشی با نام «محله سیسآباد؛ داستان علاقه مردم یک محله به باسوادها»، کوشیده است با تحلیل معنای واژه «سیس»، یعنی اسب تُند و تیز، راهی بهسوی کشف دلیل نامگذاری مزرعه بیابد؛ اما همانطور که خود او هم اشاره میکند، این تحلیل صرفا بر مبنای اطلاعات واژگانی است و نمیتواند مبنای تاریخی درخوراتکایی داشته باشد.
مزرعه قدیمی سیسآباد که امروزه محدوده آن در عرصه محلهای بههمیننام در شمال محله «دروی» قرار دارد، در سدههای پیش، از شمال به اراضی حاشیه کشفرود باستانی (بهطور مشخص اراضی حاجیآباد و دهرود)، از جنوب به کال قدیمی «جوفروش» و «کلاته ملاعلی» و اراضی «درآبد خزانهدار» و از غرب به اراضی اطراف «حسینآباد» و «خواجهربیع» منتهی میشده است.
قرار گرفتن سیسآباد در یکی از بهترین مناطق شمال مشهد از نظر جنس خاک و دسترسی به آب فراوان، کافی است تا بتوانیم درباره پیشینه پربار تاریخی آن نظریات درخورارائهای داشته باشیم. بیتردید سیسآباد مانند مزارع و روستاهای همجوارش، در قرنهای گذشته، یکی از کانونهای کشاورزی و باغداری در شمال شهر مشهد و از اصلیترین منابع تولیدات زراعی مورد نیاز شهرهای اطراف مانند نوغان و بعدها مشهد بوده است.
اگر تئوری مربوط به استقرار شهر نوغان را در محل فعلی مزار خواجهربیع و اراضی اطراف آن درست بدانیم، میتوان به پرونده تاریخی سیسآباد، همجواری و قرار گرفتن در حومه شهر بزرگ و تاریخی نوغان را هم افزود که این، خود، تاریخ این مزرعه قدیمی را به دوران پیش از اسلام میبرد و دستکم آن را تا میانه دوره ساسانی از مناطق آباد و سرسبز ناحیه نوغان و بلوکهای اطراف آن معرفی میکند.
قدیمیترین سندی که در آن نامی از سیسآباد برده شده، مربوط به سال۱۰۸۴ قمری (۱۰۵۲ خورشیدی) و دوره شاهسلیمان صفوی است. در این سال واقفی خیرخواه به نام «میرزاکاملای کرمانی» وقفنامهای مفصل تنظیم و املاک و مستغلات متعددی را بر «خدمه مفصله آتیه و بر سکنه مدرسه فاضلخان واقعه در خیابان علیای مشهد مقدس معلای مزکی» وقف میکند.
یکی از مزارعی که نامش در این وقفنامه ثبت شده، مزرعه سیسآباد است. بنابراین، نام سیسآباد قدیمیتر از آن به نظر میرسد که بتواند با تعدد افراد باسواد در این مزرعه ارتباط معنایی و منطقی پیدا کند. طبق گزارش مهدی سیدی در کتاب «جغرافیای تاریخی شهر مشهد» نام سیسآباد بعد از این وقفنامه، در تعدادی دیگر از اسناد موقوفه دورههای بعد هم آمده است.
از این اسناد قدیمی که بگذریم، سندی متعلق به سال۱۲۶۰ قمری (۱۲۲۳ خورشیدی/ دوره محمدشاه قاجار) با شماره۴۲۷۹۱ در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود که براساسآن، دو زوج از مزرعه سیسآباد، واقع در بلوک تبادکان، توسط آستانقدس از «مادر قهرمانمیرزا» خریداری شده است.
برخی معتقدند که منظور از قهرمانمیرزا در این سند، برادر تنی محمدشاه قاجار است که مدتی در خراسان حکومت میکرده و در سال۱۲۵۵ قمری (۱۲۱۸ خورشیدی) نیز دارفانی را وداع گفته است. البته این موضوع چندان با استدلالهای تاریخی سازگاری ندارد.
چون مادر قهرمانمیرزای مذکور، مادر محمدشاه قاجار هم هست و اگر چنین باشد، در متن سند، نام شاه قاجار آورده میشود و نه اسم برادرش، قهرمانمیرزا؛ بنابراین قهرمانمیرزای نامبردهشده در سند، احتمالا فرد شناختهشده دیگری بوده که در آن زمان نیاز به معرفی نداشته است؛ همچنین انتقال مالکیت بخشی از اراضی سیسآباد به آستانقدس، اندکی پیش از آغاز شورش بزرگ حسنخانسالار در مشهد اتفاق افتاده است.
نکته دیگری که باید درباره این بخش از تاریخ سیسآباد به آن اشاره کنیم، رواج کشت برنج در این مزرعه قدیمی است. در مجموعه سندهای مرکز اسناد آستانقدسرضوی، سندی با شماره۱۳۶۹۸ مربوط به ماه صفر سال۱۲۵۶ قمری (فروردین ۱۲۱۹ خورشیدی) وجود دارد که از «دریافت شلتوک» برای مزرعه سیسآباد خبر میدهد.
این سند بسیار مهم معلوم میکند که در آن زمان، بهدلیل وفور منابع آبی در این منطقه، کشت برنج متداول بوده است. چنین زراعتی در دیگر مناطق و مزارع همجوار سیسآباد، مانند «التیمور» که در نوشتارهای پیشین به آنها پرداختهایم نیز وجود داشته است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که بخشی از برنج موردنیاز شهر مشهد در دو قرن قبل را از محل مزرعه سیسآباد تأمین میکردهاند؛ هرچندکه به احتمال زیاد، کشت برنج، از نظر کمیت، قادر نبوده با کشت گندم، جو و صیفیجات در این منطقه رقابت کند.
با وجود قرارگرفتن سیسآباد در بلوک تبادکان، به نام این مزرعه قدیمی در «کتابچه تبادکان» (در برگیرنده نام و مشخصات مزارع و روستاهای موجود در دوره ناصرالدینشاه) اشارهای نشده است. احتشام کاویانیان در کتاب «شمسالشموس» و ضمن برشمردن موقوفات آستانقدس در بلوک تبادکان، به نام سیسآباد اشاره میکند و ۳۶سهم از ۶۴سهم آن را جزو موقوفات آستانقدس برمیشمرد.
همین مسئله باعث شده است بتوانیم اطلاعات خوبی را درباره سابقه این مزرعه در اسناد آستانقدس، بهویژه در سده اخیر بیابیم. بهعنوان نمونه، میدانیم که علاوه بر اراضی موقوفه، بخشی از زمینهای سیسآباد در مالکیت اشخاص بوده است؛ «عبدالعلی اُکتایی» یکی از این مالکان محسوب میشده است که در سال۱۳۰۸ خورشیدی، طی نامهای به محمدولی اسدی، نایبالتولیه وقت آستانقدس، از وی میخواهد مستأجر اراضی آستانه در سیسآباد، اداره املاک وی را در آن منطقه بهعهده بگیرد تا از تعدی و تصرف برخی از مستأجران و مباشران فعال در منطقه مصون بماند.
اُکتایی در آن زمان رئیس کتابخانه آستانقدسرضوی بوده است. در سال۱۳۰۶ خورشیدی، آستانقدس ضمن برگزاری مزایده، مزرعه سیسآباد، در بخش موقوفه مدرسه فاضلخان را به «سیدمحمد محرر» اجاره میدهد (سند شماره۶۶۴۹۰، موجود در مرکز اسناد آستانقدس). از نام وی چنین برمیآید که ظاهرا به شغل کتابت اشتغال داشته است یا پدرانش چنین حرفهای داشتهاند.
سیدمحمد تا سال۱۳۱۲ خورشیدی، مزرعه را در اجاره داشته است و در این سال بدرود حیات میگوید و براساس حکم و دستور آستانقدس، «کربلایی محمد نواختیطوسی» مزرعه و باغ ایجادشده بر اراضی آن را از ورثه محرر تحویل میگیرد (سند شماره۹۷۲۵۱، موجود در مرکز اسناد آستانقدس).
بااینحال، اختلاف بر سر محدوده اراضی این مزرعه، بین مالکان و مستأجران ادامه داشته و گاه به مشاجره و شکایت منجر میشده است. مشکل تعیین حدود، ظاهرا باعث خودداری مستأجران از پرداخت مالالاجاره هم میشده است (سند شماره۹۸۳۹۷، موجود در مرکز اسناد آستانقدس).
احتمالا بههمیندلیل آستانقدس خواستار تعیین محدوده اراضی مزرعه سیسآباد از سوی اداره ثبت اسناد و املاک خراسان شد و این تقاضا، در سال۱۳۱۳ خورشیدی اجرایی شد (سند شماره۹۸۸۸۷، موجود در مرکز اسناد آستانقدس). در سالهای بعد نیز اجاره مزرعه ادامه دارد. مثلا میدانیم که بین سالهای ۱۳۳۱تا۱۳۴۰ خورشیدی، شخصی به نام «مسیح یغمائی» مستأجر مزرعه سیسآباد بوده است.
اطلاعات ما درباره تاریخ بافت جمعیتی سیسآباد، عموما محدود به گزارشهای تاریخ شفاهی است؛ گزارشهایی که البته بهدلیل فقدان اسناد درخوراتکا، چندان دقیق و مورد اعتماد نیستند. تنها در برخی سندهای موجود در مرکز اسناد آستانقدس، نامی از کشاورزان مستقر در مزرعه سیسآباد به میان آمده است؛ افرادی مانند «عبدالله کارساز»، «فتحالله فتحی» و «حسین شادکامی» که گویا در سال۱۳۱۸ ساکن این مزرعه بودهاند (سند شماره۱۱۴۶۹۲، موجود در مرکز اسناد آستانقدس).
از صحبتهای اهالی قدیمی منطقه نیز چنین برمیآید که سیسآباد هم مانند دیگر مزارع و روستاهای اطراف مشهد، بهویژه نواحی شمالی شهر و حاشیه کشفرود که در ادوار مختلف در معرض حمله مغولان، ازبکها و ترکمانان قرار داشته، از چند قلعه مستحکم تشکیل میشده که دستکم نام شش قلعه در حافظه تاریخی مردم باقی مانده است.
این قلعهها عبارت بودند از «قلعهنو»، «نقیب»، «مسجدی»، «داروغه»، «عیشآباد» و «کناری» که از روی مفهوم اسامی آنها، میتوان تا حدودی به کیفیت و جایگاهشان پی برد. در دورههای متأخر، بهویژه بعد از اصلاحات ارضی در دوره پهلوی و هجوم روستاییان به شهرها، سیسآباد نیز مانند دیگرمزارع و روستاهای اطراف -از جمله روستای درآبد خزانهدار (دروی) - میزبان جمع زیادی از مهاجران میشود.
این مهاجران عموما از نواحی سیستان، کرمان و یزد به اطراف مشهد کوچیدند. افزایش جمعیت، فقدان زیرساختهای لازم برای توسعه و ازبینرفتن تدریجی اراضی زراعی بهدلیل خشکسالیها، سبب میشود که سیسآبادِ پرشکوه، رنگ و شکل منطقهای فقیرنشین و محروم را به خود بگیرد؛ محرومیتی که متأسفانه همچنان ادامه دارد و عزم جدی مسئولان را برای رفع این محرومیتها میطلبد. سیسآباد بهتدریج بعد از پیروزی انقلاباسلامی و بهویژه پس از دهه۱۳۸۰ خورشیدی به بخشی از شهر مشهد تبدیل شد.
* این گزارش شنبه ۲۶ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۴۰ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.