شاخههای سرسبزشان زیر نور خورشید پررنگتر به چشم میآید ومیوههای سفیدرنگشان کمکم میرسد. اینجا خیابان شاهنامه ۳۶ یا همان «سهراب» است؛ خیابانی که حدود دویستدرخت کهنسال توت داشته و محصول آن، آجیل خشک و میوه ساکنان قدیمی محله چهاربرج بوده است. البته این محله هنوز هم درختان توت قدیمی کم ندارد، اما بیشتر آنها در این سالها خشک و قطع شدهاند.
یکی از این درختان که هنوز سرپاست، در مسجد حضرت ابوالفضل (ع) کنار چشمهای قدیمی قرار دارد. دیگر اثری از چشمه نیست، اما درخت تنومند توت هنوز اینجا پابرجاست. با تعدادی از ساکنان قدیمی این روستا سری به این درختها میزنیم و خاطراتشان را مرور میکنیم.
از کوچه پسکوچههای قدیمی بولوار شاهنامه رد میشویم و به گذرگاه قدیمی درختان توت این محله میرسیم؛ گذرگاهی که تا چهاردهه گذشته، سرسبزی و طراوت بیشتری داشته است. حالا از دویستاصله درخت حدود پنجاهتا مانده است.
به گفته اهالی، درختان توت مسیر اربابی یا همان خیابان شاهنامه۳۶ بیشاز ۱۵۰سال قدمت دارد. سیدحسن رضوی، از ساکنان بومی محله که هنوز اینجا کشاورزی میکند و مویش را در همین روستا سفید کرده است، میگوید: آنطورکه به ما گفتند، پدر محمد سبزواریزاده، ارباب روستا، این درختان را کاشته است.
درختان آن زمان زیرنظر خود ارباب بود. او چهارصدهکتار زمین داشت و ۱۱۰خانوار برایش کشاورزی و دامداری میکردند. هر پنجخانوار یک صحرا حساب میشد. صحرا به این معناست که این پنجخانوار با هم بخشی از زمین را زیر کشت میبردند و قنات لایروبی میکردند. درختان توت مربوط به این خانوارها را هم ارباب مشخص میکرد.
آقاسید میگوید: نوبرانه محصولات را همیشه برای ارباب میبردیم. زمانیکه توتها میرسید، هر صحرا مشغول تکاندن درختانش میشد. توت، مصرف غذایی داشت و حتی اهالی با نان و توت روزه میگرفتند. نان هم با آرد جو تهیه میشد، نه گندم. اینجا زن و مرد کنار هم کار میکردند و کسی بیکار نبود. حتی بچهها مسئولیت کاری را برعهده داشتند.
انتهای این خیابان به بخشی از عمارت اربابی میرسد که در گذشته طویله اسبها بوده و بین اهالی به «سرطویله» هم معروف است. دو جوی آب از دو سمت این خیابان میگذشته که یکی از قنات چهاربرج و یکی از قنات کلاتهبرفی سرچشمه داشته است. حالا اثری از آن جویهای روان نیست و آب لولهکشی شده است.
علیاکبر دلیر، یکی دیگر از بومیان اینجا، میگوید: درختان این خیابان کنار هم و با فاصله اندک قرار داشتند. شاخهها درهمتنیده شده بود و کوچه همیشه سایه داشت. کشاورزان تابستان زیر همین درختها استراحت میکردند. هروقت خبر میرسید که ارباب میخواهد از اینجا رد شود، از جایشان بلند میشدند و سر زمین میرفتند.
شبها اینجا آنقدر تاریک بود که کسی جرئت راهرفتن نداشت. اگر ارباب کسی را سر راهش میدید، مجازات میکرد. به قول امروزیها وسواس داشت و همیشه دستکش دستش بود. دوست نداشت کسی به او نزدیک شود.
درختان توت اینجا برکت زیادی دارد. اهالی بعد از تازهخوری، توتها را در سینی و سبدهای بزرگ چوبی خشک میکردند و به قول خودشان قیسی (توت خشک) زمستان را آماده میکردند که بخشی از آجیل شب چلهشان هم بوده است.
علیآقا میگوید: تابستان کنار همه کارهای دیگر، خانمها مسئول توت خشککردن و شیره درستکردن هم بودند. توتهای تازه را در سبد میریختند تا آبش برود. بعد چادرهای بزرگ را روی پشتبام خانهها پهن و توتها را روی آنها پخش میکردند تا خشک شود. این توتهای خشک پای دورهمیهای شبانه زمستان اهالی بود.
کشاورزان با همین شیره توت و نان جو روزه میگرفتند و خیلی وقتها هم غذایشان بود
این شبها دور هم جمع میشدند، بزرگترها از اشعار شاهنامه میخواندند و قصههایش را برای کوچکترها تعریف میکردند. برای شیره، اما خانمها توتها را در دیگهای بزرگ میجوشاندند و بعد از ردکردن از صافی، میگذاشتند غلیظ شود.
کشاورزان با همین شیره توت و نان جو روزه میگرفتند و خیلی وقتها هم غذایشان بود. چوبهای خشک درختان توت، کُنده زمستان بود و از آنها برای تنور، اجاق و کرسی استفاده میکردیم. مثل امروز نعمت برق و گاز نبود و همین کُندهها گرمای خانهها بود.
شعبان سلیمانی و خانوادهاش نسل اندر نسل ساکن اینجا هستند. ۶۳سال دارد و با اینحال خودش از درخت بالا میرود تا کمی توت بتکاند. او میگوید: درختان توت محله تنها به همین خیابان ختم نمیشود.
اینجا کنار جاده اصلی بولوار شاهنامه از مرز چهاربرج تا سر پل فردوسی در دو سمت پر از درختان قدیمی توت بود که همگی وقف عام بودند، اما با کمشدن آب و اضافهشدن به منطقه شهری خشک و قطع شدند. البته اینجا یک درخت قدیمی دیگر هم دارد که بیشاز سیصدسال قدمت دارد. این درخت کنار چشمه قدیمی اینجا بزرگ شده است.
سری به این درخت قدیمی روستا در حیاط مسجد حضرت ابوالفضل (ع) معروف به مسجد سرچشمه میزنیم که در خیابان شاهنامه۵۶ قرار دارد. تنه قطور و تنومند آن شاخههای بزرگ و کوچکش را سرحال نگه داشت است. کلاس بچههای مهدالرضا (ع) تمام شده است و مشغول توتخوری از درخت کهنسال هستند. دورتادور حیاط مسجد هم حدود بیستدرخت تازه توت دیده میشود.
سلیمانی میگوید: این درختهای دور حیاط را مرحوم محمدرضا جعفری حدود پانزدهسال پیش کاشت و وقف مردم کرد. از قدیم رسم بود که مردم ایام تعطیل یا مناسبتها کنار این درخت آش نذری میپختند و بین مردم پخش میکردند.
درختان توت محله چهاربرج هنوز هم مورد توجه اهالی است. خیلیها هم از اطراف به اینجا میآیند و اگر کسی بتواند از تنه آنها بالا برود، توت خوبی میتکاند.
* این گزارش پنجشنبه ۱۰ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۰ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.