شاید اگر روزی فیلمسازی بخواهد فیلم زندگیشان را بسازد، ماجرا را از یک مسافرت ساده به شمال آغاز کند؛ مسافرتی که باعث شد برادران رضوی رنج و سختی شالیکاران شمالی را ببینند و تصمیم بگیرند قدمی برای کمرهای تاخورده آنان بردارند و با اختراع ماشین «خرمنکوب شالی» به این رنج چندینساله پایان دهند.
شاید هم فیلمساز بخواهد اکیپ فیلمبرداری را به جنوب کشور ببرد و ماجرا را از درخواست کمک یک دوست اهوازی آغاز کند و پس از شرح داستان ۴۰ سال برداشت سنتی ماش و هدررفت محصولات، اختراع یک ماشین «کمباین کششی ماش» را که برای اولینبار در جهان، برادران رضوی آن را ساختند، تبدیل به یک پایان شگفتانگیز کند.
شاید هم فیلم بخواهد بازگشتی به گذشته داشته باشد و شروع داستان اختراعها را به کارگاه پدری بکشاند که در یک خانه بیستمتری، هم کارگاه دایر کرده بود و هم زندگی میکرد؛ پدری که با رنج و سختی فرزندانش را بزرگ کرد و به آنان آموخت که استعداد خود را بشناسند و همواره نان بازوی خویش را بخورند.
فیلمساز است دیگر، ممکن است هرکدام از این ماجراها را نقطه تمرکز خود قرار دهد و شروع کند به بالوپر دادن قصه، اما ما در اینجا قصد فیلمسازی نداریم. میخواهیم با زبانی ساده ماجرای خانوادهای را نقل کنیم که بدون داشتن سواد آکادمیک و با کمترین امکانات، دست به اختراعهای بزرگی زدند؛ اختراعهایی که اگر حمایت شود و به تولید انبوه برسد، بدون تردید میتواند گام بزرگی دربهتر شدن کشاورزی کشورمان باشد.
سیدعلی رضوی، مدیر بازرگانی و فروش شرکت «ادوات کشاورزی برادران رضوی» است؛ شرکتی که حالا با ثبت یک اختراع و قرار گرفتن در آستانه ثبت دو اختراع دیگر، شکلی صنعتیتر به خود گرفته و نامش را به «کمباینسازی زرین بوجار خراسان رضوی» تغییر داده است.
وی شرح ماجرای اختراعها را از مسافرت به شمال آغاز میکند. او میگوید: «به همراه خانواده مسافرتی به شمال داشتیم، دیدیم که چطور شالیکاران با رنج و سختی و به شکلی سنتی، شالیها را درو میکنند. ما از بچگی آموخته بودیم که کار جوهره مرد است و با آن بیگانه نبودیم، اما کار شالیکاران واقعا طاقتفرساست.
آنها برخلاف کشاورزان گندم حتی نمیتوانند لحظهای بنشینند و استراحت کنند. همین امر هم موجب شده که بیشتر شالیکاران حتی با سنهای پایین کمرهایی تاخورده داشته باشند؛ به همین خاطر تصمیم گرفتیم ماشینی اختراع کنیم تا به کمک شالیکاران بیاید و قدری از بار آنان بکاهد.» برادران رضوی به محض بازگشت از سفر دستبهکار میشوند.
آنها تراکتوری را برعکس میکنند و با قدری تغییر در ساختار تراکتور و افزودن یک هد دومتری به آن، ماشینی برای خرمنکوبی میسازند، اما قبل از بردن آن به شمال تصمیم میگیرند از کشاورزان خراسانی کمک بگیرند و دستگاه را تست کنند. پاسخ کشاورزان خراسانی، اما منفی است.
به عقیده آنها این ماشین نمیتواند بهدرستی کار کند، بنابراین خانواده رضوی به تجربه کشاورزان خراسانی اعتماد کرده و قید ماشین اختراعی خود را میزنند. مدتی از این ماجرا میگذرد تا اینکه خانواده رضوی عازم سفر دیگری به شمال کشور میشوند.
در این سفر است که آنان با دستگاهی روبهرو میشوند که خیلی سریع، شالیها را درو میکند و آن را به صورت بستهبندی تحویل میدهد. این دستگاه که کمباین زنجیرهای نام دارد، موجب شگفتی برادران رضوی میشود. آنان تصمیم میگیرند دستگاه را بخرند و کار با آن را بیاموزند.
سیدعلی رضوی ادامه میدهد: «سرعت در انجام کار ماشین کمباین زنجیرهای برایمان خیلی جالب بود. مدتی با آن کار کردیم تا بیشتر با این دستگاه آشنا شویم. در این مدت متوجه شدیم که درآمد کار با دستگاه خیلی خوب است. شاید باورتان نشود، اما اگر درست کار میکردیم، تا روزی یکونیم میلیون تومان هم درآمد داشتیم. اینطور شد که برای مدتی بیخیال کار در کارگاه پدر و ماشینسازی شدیم وچسبیدیم به کار درو.»
شالیزارهای استان مازندران و گلستان و گیلان یکی پس از دیگری توسط برادران رضوی درو میشود. درگز و اهواز مکانهای بعدی است که آنان برمیگزینند. علی رضوی میگوید: «البته ناگفته نماند که در طول کار با دستگاه توانستیم ۱۵ ایراد آن را هم برطرف کنیم و به کارمان سرعت بیشتری بدهیم.»
همهچیز در زندگی برادران رضوی خوب پیش میرفت و به قول خودشان اگر همان کار را ادامه میدادند، شاید تا حالا میلیاردر هم شده بودند، اما دوری از خانواده باعث شد آنان قید مال دنیا را بزنند و به چهاربرج برگردند. علی رضوی میگوید: «من و برادرم احمد، کودکانی یکساله و دوساله داشتیم.
دستگاه «خرمن کوب شالی» و «کمباین کششی ماش» حاصل تلاش چندساله خانواده رضوی است
وقتی پس از سهماه کار نزد خانواده بازگشتیم، برایمان تحملپذیر نبود که بچههایمان ما را نمیشناختند. گلایه خانواده هم که بهجای خود بود؛ به همین خاطر تصمیم گرفتیم در چهاربرج بمانیم و کارگاه پدر را احیا کنیم.»
تصمیم برادران رضوی همزمان میشود با خشکسالی، رکود اقتصادی و کاهش خریدوفروش ادوات کشاورزی؛ به همین خاطر آنان تصمیم میگیرند تجربههای خود را بهکار گیرند و در کنار آموزههای پدر و سرمایهای که در این مدت کسب کردهاند، شروع به نوآوری و اختراع ابزارآلات جدید کشاورزی کنند؛ ابزارهایی که ایرادهای وسایل قبلی را نداشته باشد و کمکحال کشاورزان باشد.
دستگاه «خرمنکوب شالی» و ماشین «کمباین کششی ماش» حاصل همین تلاشهاست. علی رضوی میگوید: «ماشین کمباین زنجیرهای که ما به مدت سه سال با آن کار میکردیم، ایرادهای بزرگی داشت. یکی از مهمترین ایرادهای آن، این بود که هرچیزی را که مقابل تیغش قرار میگرفت، مخلوط میکرد.
حال میخواهد این چیز قورباغه و مار باشد یا برنج. خیس درو کردن شالیها و درنتیجه افزایش احتمال پوسیدن آنها یکی دیگر از ایرادهای این دستگاه چینی است. بیکیفیتی و خروج ارز هم از دیگر ایرادهایی است که به این اجناس وارداتی وارد است.
ما در ماشین خرمنکوبی که گواهی ثبت اختراع آن را دریافت کردیم، دیگر چنین ایرادهایی را نداریم، اما متأسفانه به دلیل نبود هیچگونه حمایتی، تاکنون نتوانستهایم این دستگاه را به تولید انبوه برسانیم و تنها نمونه آن در گوشه انبارمان خاک میخورد.»
حاجسیداحمد رضوی، برادر بزرگ خانواده که در حال حاضر مدیریت تولید شرکت را برعهده دارد و ۵۰ درصد اختراعها به نام وی ثبت است، ترجیح میدهد داستان خود را از جنوب کشور آغاز کند. وی میگوید: «در مدتی که در اهواز مشغول درشالیها بودیم، دوستی پیدا کردیم که شغل خانوادگیشان کاشت ماش بود.
به دلیل تحریمها و نبود حمایت مناسب، هنوز ماش کارهای اهوازی به شیوه ۴۰ سال قبل کار میکردند، با این تفاوت که به جای گاوآهن، تراکتور را دور زمین میچرخاندند. چرخاندن تراکتور روی محصول باعث میشد که خاک و سنگ بسیاری با محصول مخلوط شده و بخش اعظم آن هم نیمه شود.
دوست اهوازیمان گلایه بسیاری از اسراف و هدررفت محصول با این شیوه کاری داشت. وقتی بعد از سه سال دیگر به اهواز نرفتیم، دوست اهوازیمان تماس گرفت و جویای احوالمان شد. به او گفتیم که تصمیم گرفتهایم در کارگاه پدر بمانیم و وارد کار صنعت و ساخت ماشینآلات شویم. وقتی او این موضوع را شنید، از ما خواست که فکری هم برای ماشکارها بکنیم و ماشینی برای کمک به آنان بسازیم.»
از مدت درخواست این دوست اهوازی بیشتر از بیست روز نمیگذرد که برادران رضوی ماشین «کمباین کششی ماش» را ساخته و به اهواز میفرستند. سیداحمد رضوی میگوید: «وقتی ماشکاران اهوازی کار این دستگاه را دیدند، آن را چیزی شبیه معجزه توصیف کرده و میگفتند این دستگاه، آنان را ۴۰ سال به جلو برده است.»
ماشین کمباین کششی غلات برادران رضوی در اولین همایش ملی «فناوریهای نوین برداشت و پس از برداشت محصولات کشاورزی» بهعنوان دستگاهی که در جهان نمونه دیگری ندارد، معرفی شد و در حال حاضر مراحل ثبت اختراع را طی میکند.
سیدتقی رضوی، پدر و بزرگ خاندان که خود نیز دستی در اختراع ادوات کشاورزی دارد، کارش را از کارگاهی بیستمتری آغاز کرده. وی میگوید: «بدون شک جوانان امروز آن خانه بیستمتری را که برای من، هم کارگاه بود و هم محل زندگی، حتی درحد یک اتاق هم نمیدانند، اما من در همان خانه، هم کار میکردم و هم زندگی. بخشی از آن را با یک دیوار جدا کرده بودم و همسر و فرزندانم در آن زندگی میکردند و در بخش دیگر کارگاهی دایر کرده بودم و ماشینآلات کشاورزی میساختم.»
وی که تا هفدهسالگی مشغول کشاورزی و شغل آباواجدادیاش بوده، پی میبرد که برای این کار مناسب نیست. بنّایی شغلی است که سیدتقی پس از کشاورزی برمیگزیند و تا رتبه سوم مسکن و شهرسازی استان خراسان هم پیش میرود، اما این شغل هم آن چیزی نیست که وی را اغنا کند، پس با استعداد ذاتی که داشته، شروع به ساخت ادوات کشاورزی میکند.
میگوید: «هیچگاه دوست نداشتم کاری را کپی کنم؛ چراکه کپی اجحافی است در حق سازنده اولیه و لقمه را حرام میکند. جدا از این اگر کاری عیب و ایرادی داشته باشد، با کپی همان عیب و ایراد مجدد تکرار میشود و لذتی که در خلق و تولید یک اثر جدید است، هیچگاه در کپی وجود ندارد.
با خلق یک اثر جدید، احساس مفید بودن به انسان دست میدهد. من در طول زندگی کاریام بیش از ۲۰ نوع اختراع داشتم، اما متأسفانه به دلیل نداشتن سواد آکادمیک، هیچگاه نتوانستم اختراعاتم را به ثبت برسانم. وسایل را میساختم و در اختیار مشتریها قرار میدادم.
با پخش شدن جنس، دیگران هم از روی آن کپی میکردند و من هیچگاه نمیتوانستم ثابت کنم که مخترع این وسیله هستم، اما اینبار به فرزندانم گفتم قبل از ثبت اختراع، آن را در اختیار مشتری قرار ندهید.»
پیوند علم و تجربه با اینکه اختراعهای ثبتشده خانواده رضوی به نام دو برادر بزرگتر خانواده است، آنان این اختراعها را حاصل تلاش تمام برادران میدانند. علی رضوی میگوید: «متأسفانه هنگام ثبت اختراع، قانونی وجود دارد که میگوید باید حداقل ۵۰ درصد اختراع به نام یک فرد ثبت شود؛ به همین خاطر ما مجبور شدیم نیمی از اختراع را به نام من ثبت کنیم و نیم دیگر را به نام برادر بزرگترم، اما در اصل این ماشین با کمک ۵ برادر و راهنماییهای پدرمان ساخته شد. حسن و حسین و مهدی هم در ساخت این ماشین نقش بسزایی داشتند که اگر نبودند، بیشک کار به سرانجام نمیرسید.»
قبل از همه خلاقیت و نبوغ ذاتی و پس از آن تجربه و علاقه و ممارست با حضور در محل کار با دستگاه و صحبت با کشاورزان درباره قوتها و ضعفهای آن را شاید بتوان از جمله عوامل موفقیت خانوادهای دانست که بدون سواد آکادمیک و با حداکثر مدرک دیپلم ناقص توانسته ماشینآلاتی را اختراع کند که سالهاست مورد نیاز کشاورزی کشور بوده و تا پیش از آن هیچ مهندس و کارخانهای آن را نساخته؛ البته این شرکت مدتی است از مهندسان برتر چهاربرج هم کمک گرفته است.
رضوی میگوید: «متأسفانه به این دلیل که ما سواد آکادمیک نداشتیم، بسیاری از ارگانها ما را جدی نمیگرفتند. آنان مدتها ما را از این اداره به آن اداره پاس میدادند و درنهایت هم با این جوابها که «بودجه نداریم»، یا شما «پروانه بهرهبرداری ندارید»، یا «بروید مجوز محیطزیست» را بگیرید، ما را بین ادارات مختلف میچرخاندند.
وی ادامه میدهد: «البته از زمانی که اختراعمان ثبت شده، اوضاع تا حدی تغییر کرده است و امیدواریم نهادها بیشتر همکاری کنند که تا زمانی که ما قوت داریم و موهایمان به رنگ دندانهایمان درنیامده، بتوانیم این دستگاهها را به تولید انبوه برسانیم.»
محمد اسماعیلی، مهندس کامپیوتر (خواهرزاده برادران رضوی)، امیر رضوی، مهندس نقشهکشی صنعتی (پسردایی برادران رضوی) و مهدی خاکشور، مهندس مکانیک (از اهالی چهاربرج) از جمله مهندسانی هستند که بهتازگی به گروه صنعتی رضوی پیوستهاند. آنان حالا امیدوارند با پیوند علم و تجربه بتوانند شرکت کمباینسازی زرین بوجار خراسان رضوی را به شرکتی دانشبنیان و چهاربرج را به کوی صنعت تبدیل کنند.
* این گزارش پنج شنبه، ۳ اردیبهشت ۹۴ در شماره ۹۶ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.