وارد کوچه که میشوی، عطر صلواتها و زمزمههای فرج حال و هوایت را عوض میکند، خیابان صارمی۳۷ به یمن آمدن منجی عالم امکان، آذین بسته شده و آسمان و زمین این کوچه پر شده از عطر گلاب و ذکر صلوات و زمزمه اللهم عجل لولیک الفرج، به این امید که شاید بههمین زودیها بیاید.
اما ساکنان این کوچه ۲۵سال است، به یاد دارند که این کوچه و خیابان به عشق آقا امام زمان (عج) آذین بسته میشود، اما همه این سالها نیز به دلتنگی گذشته است... سیدرسول سادات تهرانی برای اولینبار به عشق آمدن امام زمان (عج) تصمیم میگیرد کوچه محل زندگیاش را آذین ببندد، تا شاید بتواند از این طریق ارادتش را به ساحت مقدس او نشاندهد و هنوز بعد از سالها به نشانه ارادت به امامان معصوم اینکار را انجام میدهد.
او در این سالها تنها نبوده بلکه تمام همسایهها نیز همراهش بودهاند و دست او را در برگزاری این جشن و سرور و حتی مراسم و مناسبتهای مذهبی گرفتهاند.
دقیقا ۶۰ سالش است و دارای شش فرزند و چهار نوه. مثل تمام مردان قدیم پیشرفتهایش را مدیون همسرش است و چشمپوشیهای او از توقعاتش. میگوید: زمانی که باید در خدمت خانواده و همسرم میبودم به پرورش گلها و گیاهان میپرداختم و تمام زحمتهای زندگی را روی دوش همسرم میانداختم. خوشبختانه در همه لحظهلحظه زندگیام، همسرم همراهم بود و هیچوقت مرا تنها نگذاشت.
سیدرسول ساداتتهرانی میگوید: ۲۵سال است که ساکن همین خیابان هستم که بیابان بود. کمکم ساختوساز و آهنهای سرد به این محله هجوم آوردند و بیابان را تبدیل به آبادی کردند.
۱۵ سال پیش که بهعنوان خادم در حرم حضرت رضا (ع) انجام وظیفه میکرده، آنجا با چشم خود معجزهای را شاهد بوده است، میگوید: خودم با دستهای خودم، فردی را که مورد عنایت و شفاعت حضرت قرار گرفته بود، در آغوش گرفته بودم. او به من سپرده شده بود و بعد از اینکه کارهایش و پروندهاش در بیمارستان مختومه شد، او را سالم به زادگاهش رساندم.
بدجوری دگرگون شده بودم، از همانجا میخواستم عشق و ارادتم را به امامان معصوم به خصوص امامرضا (ع) نشان دهم، از همین رو تصمیم گرفتم این عشق و علاقه را بیرونی کنم تا همه مردم شاهدش باشند، ازاینرو تصمیم گرفتم هر مراسمی چه جشن و شادی و سرور و چه مراسم عزاداری ائمه را به بهترین شکل در محلهام برگزار کنم. چراکه تنها فضایی که برای من ایجاد شد همین محوطه محله مسکونیام بود که هم بنبست بود و هم همسایهها با من همدل و همراه بودند!
ازاینرو آذینبندی و ریسهبندی و نوشتن احادیث و سخنان ارزشمند ائمه را در قالبی بر روی درودیوار محله نصب میکنم و از این بابت نیز همسایهها و حتی افرادی که بهصورت گذرا از این خیابان عبور میکنند، بسیار لذت میبرند و شادمان میشوند. حتی بارها دیدهام که از این خیابان و نوشتههای حک شده بر در و دیوار محله، عکس و فیلم یادگاری میگیرند.
اینجا همه همسایهها همدل و همراه هستند و اگر همدلی آنها نبود بیشک من هم نمیتوانستم مراسم و بزرگداشت ائمه را اینچنین باشکوه برگزار کنم.
تا روزی که زنده هستم و خدا عشق اینکار را به من داده است، دست از پای برنمیدارم. چراکه اینکار را با دل و جان انجام میدهم.
خانهاش مسجد نیست و در نزدیکی خانهاش هم حتی مسجدی وجود ندارد، ازاینرو از ۲۵ سال پیش که در این محله ساکن شده است، تصمیم میگیرد تا هر روز صبح با پخش اذان صبح همسایههایش را به معبود خویش نزدیک کند، همسایهها نیز خرسند از اینکه صدای اذان در محلهشان طنینانداز میشود، هر روز با شنیدن صدای اذان از بام خانه آقای تهرانی از خواب بیدار میشوند و به دیدار معبود خود میروند تا لحظاتی را با او خلوت کنند.
در نزدیکی خانهاش مسجدی وجود ندارد، اما هر روز اذان صبح از پشت بام خانه آقای تهرانی پخش میشود
علاوهبراین سادات تهرانی علاقه ذاتی به گل وگیاه و باغ و باغبانی دارد. خودش میگوید: زمانی که ازدواج کردم و به این محله آمدم، جلوی کوچهام دو تا درخت کاشتم و یواشیواش دیوارهای خانهام را با چوب کندهای تزیین کردم. باغچه کوچکی داشتم و درون همین باغچه نیز انواعی از گل و گیاه کاشتم.
درحال حاضر حیاط خانهاش را به باغی از گل تبدیل کرده است. در محلهای که آقای تهرانی ساکن است، چیزی که احساس میکنیم زیبایی است و فراموشی آهن و دود. پای در کوچه که میگذاریم، بوی دلانگیز گلهای زیبا را حس میکنیم. با اینکه پاییز است، اما رایحه بهاری ما را به خانهای زیبا و هنرمندانه میرساند. تحسین میکنیم دستان هنرمندی که زیبایی را اینگونه به این کوچه بخشیده است. وارد منزل که میشویم هوای لطیف آنجا به ما جانی دوباره میبخشد.
دیوارها سراسر پوشیده است از گلهای یاس و رزهای رونده، کف حیاط از آجرهای سنتی که لابهلای آنها از چمن پوشیده شده و دیوارهایی که از چوب ساخته شده و نمای بسیار زیبایی به حیاط منزل بخشیده است. در گوشهای از حیاط آسیاب آبی زیبایی توجه ما را به خود جلب میکند که فضا را کاملا متمایز کرده است.
سیدرسول ساداتتهرانی که بهعنوان شهروند نمونه نیز برگزیده شده است، علاقه خود را مربوط به دوران کودکی میداند و در این رابطه میگوید: زمانی به گل و گیاه گرایش پیدا کردم که احساس کردم، گلها با انسان حرف میزنند و غیر از زیبایی و سرسبزی که بههمراه دارند، به انسان آرامش زیادی میدهند.
بههمین دلیل ابتدا محوطه منزل خود را زیبا کردم سپس این زیبایی را به خارج از محیط منزل و به خیابان برای ساکنان محل منتقل کردم تا هممحلهایهای ما هر صبح که فضای سبز و گلها را مشاهده میکنند، روحیه شادتری در طول روز داشته باشند. این محل حدود ۱۵۰واحد مسکونی دارد و در نظرسنجی که از اهالی محل گرفته شد، مردم رضایت و قدردانی خود را ابراز کردند.
او توصیه به وجود گلها و گیاهان در منزل میکند و دراینباره میگوید: وجود گلها و گیاهان در منزل مزیتهای زیادی دارد و شادابی و نشاط حاصل از گلهای طبیعی بر کسی پوشیده نیست.
رنگ و بوی گلها و گیاهان آرامش خاصی به انسان میبخشد و باعث میشود آستانه تحمل و روحیه افراد افزایش یابد؛ عطر برخی گلها احساس خوشایندی در افراد ایجاد میکند. تهرانی تاکید میکند که پرورش گل جزو علایق روحیاش بوده و نه مادی.
وی میگوید: هر فصلی گلهای مخصوص به خود دارد و هماکنون گلهای میمون، جعفری، رز، بنفشه، محبوبه شب و... را پرورش میدهم. البته اینکار همیشه توام با عشق بوده است و در کنار هزینههایی که برای نگهداری و پرورش گل متحمل میشوم چیزهایی را به دست میآورم که شاید نتوان بر آن قیمتی گذاشت.
این شهروند خوشذوق مشهدی که در منزل قدیمی و باغگونه خود اقدام به پرورش و نگهداری بسیاری از انواع گل و گیاه کرده که تنوعشان هر انسانی را مبهوت میکند، معتقد است: از کوکی هم ردپای گلها و گیاهان در نقاشیهایم وجود داشت چراکه با کشیدن گل و گیاه، روحم شاداب میشد و هنوز هم احساس میکنم جوان هستم و عطر این گلها توانسته مرا جوان نگهدارد.
اگر در خانه، گل و گیاه وجود داشته باشد بهشرط اینکه در کاشتن، آبیاری و مراقبت گلها حضور فعال داشته باشیم، روحیه اعضای خانواده تلطیف میشود. همسایهها هم از این کارم خیلی خوشحال هستند و هرازگاهی در آبیاری گلها کمکم میکنند.
امروزه دیگر همه به این باور رسیدهاند و با پیبردن به نتایج سودمند گیاهان زینتی، گلهای آپارتمانی و باغی در محیطهای کاری و زندگی شهروندان، تمام تلاش خود را برای ترویج استفاده از این مظاهر زیبایی و لطافت بهکار میگیرند، برای همین ضروری است که نگاه و توجه مسئولان در حمایت از علاقهمندان به این بخش تقویت شود. بهخصوص که امروزه آلودگی هوا در شهرمان بیداد میکند.
خانه و خیابان را با عطر گلها شاداب کردهام چراکه احساس مسئولیت میکنم. آخر هفته که میشود فرزندانم در حیاط این خانه قدیم دور هم جمع میشوند و از هوای پاک و این منظره زیبا لذت میبرند.
زمانی که در میان ساختوسازهای انبوه بهخصوص که برجسازی به اوج خود رسیده است، عطر گلهای مختلف کوچه به استقبالت میآید و سرسبزی زیبایی بین تیرگی ساختمانها، نگاهت را روشن میکند، تازه یادت میآید که چقدر روحت به بودن چنین منظرههایی محتاج است!
هنوز هم معتقدم که مردم نباید منتظر بنشینند تا شاید روزی شهرداری به سراغ کوچه و محلهشان بیاید و برایشان درختی بکارد، روزگاری مردم خودشان دستبهکار میشدند و انواع گلها و گیاهان را با اشتیاق خاصی میکاشتند. منتظر نمیماندند تا شاید روزی، شهرداری نهالی را بکارد، بلکه خود آستین همت بالا میزدند.
جالب است تحصیلاتش، هیچ ربطی به کشاورزی و باغبانی و فضای سبز ندارد، در رشته بازرگانی فعالیت میکند، اما علاقهاش هیچوقت به گل و گیاه سرد نشده است و هر روز هم بیشتر میشود.
مهمترین اصل را در توجه به فضای سبز و گلها و درختان، فرهنگسازی میداند و معتقد است برای داشتن شهری سبز و پاک، مردم باید بیاموزند که چطور با محیط زیست خود رفتار کنند. به نظرم اگر مردم دست به کار شوند و هر شهروندی از جلوی خانه خود آغاز کند، با کاشت یک گل و حتی یک بوته درخت میتواند در این راستا گام بردارد.
* این گزارش چهارشنبه، ۹ مهر ۹۳ در شماره ۱۱۹ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.