جمیله سیفی متولد ۱۴ آبان ۱۳۷۰ و دانشجوی رشته تربیتبدنی در دانشگاه پیامنور مشهد است. دو سالی میشود که در محله جاهدشهر سکونت دارند.
سیفی درباره شروع فعالیت ورزشیاش میگوید: برادر بزرگم کاراته کار میکرد؛ با دیدن حرکات و تمرین هایش به ورزش علاقهمند شدم و از دوره ابتدایی با شرکت در دورههای آمادگی جسمانی ورزش را شروع کردم.
این دونده بانشاط محلهمان ادامه میدهد: سه سال پیاپی به سالن شهیدکاظمیان میرفتم تا اینکه با رشته دوومیدانی آشنا شدم. در تمام این مدت خانواده ام از من حمایت میکردند و بهخصوص موفقیت امروزم را مدیون مادرم هستم که همیشه و در همه حال همراه و مشوقم بوده و هست.
این جوان ورزشکار با درپیش گرفتن یک برنامه ورزشی حالا بر خواهر کوچکترش هم تاثیر گذاشته است بهطوریکه این دو خواهر اکنون در مسابقات و تمرینات همراه یکدیگر هستند. او میافزاید: حیاط خانه مان بزرگ بود و برای انجام تمرینات دوومیدانی به من کمک زیادی میکرد و میتوانستم در این محیط پرش و دو را تمرین کنم.
سیفی بیان میکند: ۱۶ سال داشتم که در سالن باغبان باشی به دوومیدانی روی آوردم و هنگامیکه شرایط یکسان بقیه دوندگان را میدیدم، انگیزه رقابت و صعود به مقام بالاتر در من ایجاد شد.
این ورزشکار محلهمان از اولین مربیاش، خانم عظیمی یاد میکند که در تمرینات و تشویقها بسیار برایش انگیزهبخش بود.
جمیله سیفی صاحب دو رکورد ملی در دوی سرعت و با مانع است، هدفگذاری او جابهجا کردن رکورد خودش است
او صاحب دو رکورد ملی در دوی سرعت و با مانع است و با همه مشکلات و دست اندازها، هدفگذاریاش دوباره جابه جا کردن رکورد خودش در ایران است.
سیفی بااشاره به تاثیرات این ورزش بیان میکند: فیزیک بدنم برای این ورزش مناسب است و تاثیرات خیلی خوبی بر شرایط جسمی ام گذاشته و به مسائل محیطی اطرافم بسیار سریعتر از دیگران واکنش نشان میدهم.
سیفی میافزاید: دوومیدانی، اعتمادبهنفس زیادی به دونده میدهد، زیرا با انجام تمرینات مداوم همیشه در حال تلاش هستیم تا بهترین مقام را بهدست آوریم و حضور در سالن ورزشی نیز موجب بهبود روابط اجتماعی شده است.
این ورزشکار بانشاط محلهمان ادامه میدهد: بهصورت متوسط روزانه سه ساعت و گاه بیش از این زمان تمرین میکنم تا بتوانم در مسابقات، مقامهای خوبی کسب کنم. حتی در ایام ماه مبارک رمضان از تمرین و برنامههای روزانه ام چیزی کم نمیشود.
سیفی میگوید که رشته دوومیدانی، الهام بخش او در مواجهه با مشکلات روزانه زندگیاش بوده و تا کنون پشت هیچ مانعی متوقف نشده است و همه را با سرعت رد میکند. او عضو تیم ملی دوومیدانی بانوان است و در آخرین رقابت تیمی خود، قهرمانی لیگ باشگاههای ایران را کسب کرد.
سیفی میگوید: در حال حاضر دان ۲ کاراته را دارم و در رشته دوی ۶۰ متر سرعت و مانع در حال تمرین هستم. نخستین مسابقهام در زنجان بهصورت دانش آموزی و در سال ۱۳۸۸ بود که در رشته پنجگانه موفق به کسب رتبه نخست شدم و تا امروز ۳۰ رتبه کشوری را از آن خود ساختهام.
این جوان ورزشکار که پنج سالی است بهصورت حرفهای دوومیدانی را دنبال میکند، میافزاید: دو سال است که عضو تیم ملی هستم و در سال ۱۳۸۹ مقام دوم و سال ۱۳۹۰ مقام اول بینالمللی را کسب کردم.
او درباره آموزشهایی که درزمینه ورزش انجام میدهد، ادامه میدهد: در رشته دوومیدانی شش ورزشکار دانش آموز دارم که موفق به کسب مقامهای کشوری شده اند و به دو دونده در مقطع دانشگاه نیز آموزش میدهم که با هم در مسابقات دانشجویی شرکت میکنیم. آیروبیک و آمادگی جسمانی نیز ازجمله رشتههایی است که در آنها مربیگری میکنم.
- از چه زمانی متوجه شدید میتوانید از روی موانع بپرید؟
من در خانوادهای ورزشکار به دنیا آمدم و از همان کودکی وارد ورزش شدم. اوایل ژیمناستیک کار میکردم، بعد آمادگی جسمانی را امتحان کردم، مدتی هم تکواندوکار بودم و بعد از آن وارد دوومیدانی شدم.
دوومیدانی ۲۲رشته دارد، در ابتدای ورودم خانم عظیمی، مربی آن زمانم با توجه به فیزیک بدنم تشخیص دادند که در رشته پرش با مانع میتوانم موفقتر باشم؛ بنابراین وارد این رشته شدم؛ البته در حال حاضر عضو تیم ملی تاچبال بانوان ایران هم هستم و بهزودی عازم مسابقات تاچبال آسیایی در کشور پاکستان میشویم.
- برای حضور در این رشته باید چند سانتیمتر باشیم؟
حداقل بالای ۱۷۰سانتیمتر، در غیراینصورت ممکن است فرد تا جایی پیش برود، اما در نهایت به مشکل برمیخورد؛ چراکه ما باید از موانع ۸۴ سانتیمتری بپریم و این موانع نیاز به قد بلند و پای کشیده و سرعت زیاد دارد.
- شما قدتان چند سانتیمتر است؟
۱۷۴ سانتیمتر.
- خانوادگی بلندقد هستید یا با ورزش رشد کردید؟
ما خانوادگی قدبلندیم، اما بیشک ورزش هم تاثیرگذار بوده است.
- با توجه به قدتان در کلاس درس همیشه آخر مینشستید؟
من از آن شاگرد زرنگهایی بودم که همیشه میز اول یا دوم مینشستم.
- پشت سریهایتان شکایتی نداشتند؟
زورشان به من نمیرسید!
- از روی موانع زندگی هم میپرید؟
ورزش بهواقع خیلی چیزها را در زندگی به آدم میآموزد. مانند سختی کشیدن، فراموش کردن، تلاش کردن و گاهی هم از روی موانع پریدن. یک سالونیم است که ازدواج کردم و در زندگی مشترک هم لازم است که گاهی از روی مشکلات بپریم و چشمپوشی کنیم.
- کجا تمرین میکنید؟
در مشهد دو سالن تمرین داریم، یکی تختی که روباز است و دیگری سالن تخصصی باغبانباشی در مجموعه بهشتی که متاسفانه ایراداتی به هر دوی آنها وارد است. استادیوم تختی فقط ساعتهای شش ونیم صبح تا هشت روزهای فرد را در اختیار بانوان میگذارد و ساعت هشت تا نهُ و نیم روزهای زوج که هر دوی این زمانهای برای تمرین در رشته ما مناسب نیست و بهاصطلاح در این ساعتها بدن خواب است.
ساعت مناسب تمرین دوومیدانی ۱۱ تا ۵ بعدازظهر است. سالن تخصصی باغبانباشی هم که تارتانش خراب شده و خیلی مناسب نیست. ما در حرکتی ابتکاری زمین خالی پشت منزلمان را تبدیل به زمین تمرین کردیم. پشت نمایشگاه بینالمللی در کنار کال زمینی خالی وجود دارد که ما همانجا اندازههای زمین را کشیدیم و گاهی همراه با اعضای گروه در آن مکان تمرین میکنیم.
پشت نمایشگاه بینالمللی در کنار کال زمینی خالی وجود دارد که ما همانجا اندازههای زمین را کشیدیم و گاهی همراه با اعضای گروه در آن مکان تمرین میکنیم
- به جز زمین، مشکل دیگری هم در سر راه یک زن ورزشکار وجود دارد؟
چیزی که در ورزش بانوان همیشه مطرح بوده و هنوز هم هست بحث اسپانسر و حمایت مالی ورزشکار است. ورزشکار، انگیزه لازم دارد و در این میان انگیزه مالی خیلی مهم است. منِ ورزشکار باید حمایت مالی شوم تا بتوانم از خجالت مربی و مردم کشورم در بیایم. بالاخره رشته ما هزینه دارد. باید حداقل هر دو سه ماه یکبار کفشم را عوض کنم و با این قیمتهای الان، خودتان حساب کنید در سال چقدر هزینه برای کفش باید بپردازیم.
- آیا درآمدی هم دارید؟
من و همسرم هر دو ورزشکار و دانشجو هستیم، اما در کنار آن برای گذران زندگی سالن ورزشی هم داریم و شاگرد میپذیریم که شکرخدا درآمدش خوب است.
- یعنی با مربیگری زندگیتان میچرخد؟
بله راضی هستیم. ورزش، رشتهای است که اگر کسی بخواهد میتواند درآمد خوبی از این راه کسب کند. من در حال حاضر در مقاطع مختلف از نونهالان گرفته تا جوانان، شاگرد دارم. بیشتر آنها در رده سنی نونهالان هستند و در این رده مقام اول هم زیاد کسب کرده اند.
مقام اول و دوم دانشجویی هم کسب کرده اند. خواهرم هم یکی دیگر از شاگردانم است که مطمئنم رکورد جوانان را خواهد زد. خواهرم هم مانند من ابتدا تکواندو کار کرد، سپس وارد دوومیدانی شد و از این لحاظ من الگویش بودم.
- الگوی شما کیست؟
راستش وقتی بچه بودم و تازه به سالن آمده بودم، حرفهایترها را که میدیدم خیلی دوست داشتم مانند آنها باشم، الان هم الگوی ورزشیام قهرمانان آسیا و جهان هستند. مانند خانم «سالیپرسون» که رکورد ۱۰۰ متر با مانعش ۱۲.۲۶ شد
- رکورد شما چند است؟
۱۴.۷۰
- چقدر باید تمرین کنید تا به رکورد ایشان برسید؟
تمرین، تمرین، تمرین! هرچه بیشتر بهتر. رکورد زدن خیلی طاقتفرساست و اگر اندکی رهایش کنی، دوباره به نقطه اول برمیگردی. به قول معروف باید «جون بدی» تا رکورد بزنی، اما وقتی نتیجه میگیری تمام خستگیهایت رفع میشود.
- اوقاتفراغتتان را چگونه میگذرانید!
میرویم بیرون و باز هم همینطور میدویم و میپریم!
- شما آدم جو گیری هستید؟ آیا جو مسابقه شما را میگیرد؟
من معمولا استرسی نیستم؛ اما جوگیرم و اگر تشویقم کنند نتیجهام خیلی بهتر میشود.
- در زندگی چطور؟
خیر! زندگی قضیهاش فرق میکند! در زندگی خیلی جو گیر نیستم!
- اولین پیروزی:
داشتن یک همسر خوب، پیروزی بزرگی است که نصیب من شده و تا به امروز شاکر خدا بودهام. علاوه بر این خاطره دیگری که میخواهم تعریف کنم مربوط به دوران پیشدانشگاهیام میشود. وقتی در اولین دوره مسابقات بینالمللی شرکت کردم و برنده شدم، مربیام برایم اشک ریخت که آن اشکها همواره در خاطرم ثبت شده است.
- اولین شکست:
در یک دوره انتخابی مسابقات آسیایی به خاطر یک صدم ثانیه حذف شدم! یعنی اگر آنجا یک کله زده بودم، وارد مسابقات میشدم! همانجا بود که قدر ثانیهها و حتیصدم ثانیهها را دانستم و پس از آن تلاشم را بیشتر کرده و موانع را درو کردم!
- نقطه عطف زندگی:
ازدواج، نقطه عطف زندگیام بود؛ چراکه همسرم نیز ورزشکار است و همواره در تمام شکستها و پیروزیها همراهم بوده است. بسیاری از موفقیتهای بنده به سبب حمایتهای ایشان بوده است و من همینجا از او تشکر میکنم.
- فرض کنید جادوگری حمله کرده و تمام کلمات را نابود میکند، شما اجازه دارید فقط سه کلمه را حفظ کنید، آن سه کلمه چیست؟
خانواده، ورزش و تلاش.
- حال با این سه کلمه جمله بسازید.
خانواده ورزشی و تلاش، تاثیر زیادی در رسیدن به هدف دارند.
- از همسایههایتان راضی هستید؟
من زیاد با همسایهها رابطه ندارم. شاید شرایط سنی و کاریام اقتضا نمیکند. به هرحال در حال حاضر زندگی من در سه چیز خلاصه شده است؛ ورزش، درس و زندگی.
- کلام آخر:
از پدر و مادر و مربیانم بسیار تشکر میکنم. از روزنامه شهرآرا هم که همیشه در عرصههای ورزشی همراه ما بودند، تشکر میکنم. سایر روزنامهها فقط قهرمانان خاصی را معرفی میکنند؛ اما شما با این کارتان قهرمانان هر محله را معرفی میکنید و این کار انگیزه زیادی به آنان میدهد. گلایهای هم از صدا و سیما و سایر روزنامهها دارم.
دوومیدانی ورزش مادر است، اما متاسفانه آنها نسبت به این ورزش بیتوجهاند. در خراسان رضوی که مهد دوومیدانی کشور است، استعدادهای زیادی وجود دارد،، اما به دلیل ناآگاهی پدر و مادران و ناآشنایی با این ورزش این استعدادها از بین میرود. درحالحاضر من به کمک همسرم مدرسه دوومیدانی سلامت را در سالن باغبانباشی تاسیس کردیم، اما متاسفانه خیلیها اصلا نام این مدرسه را نشنیدهاند.
همسرخانم سیفی هم ورزشکار است و کارشناسی ارشد فیزیولوژی میخواند. او یکی از حامیان بزرگ همسرش است. این را حتی میتوان از تکتک جملات جمیله سیفی فهمید. به همین خاطر چند سوال هم از ایشان پرسیدیم تا نظر ایشان را هم در رابطه با همسر یک ورزشکار بودن جویا شویم.
باعث افتخار بنده است که همسرم یک قهرمان ملی است؛ اما از هر چیزی مهمتر برای من سلامتی ایشان است، چون من هم دوومیدانی کار میکنم، بهتر میتوانم مشکلات ایشان را درک کنم و امیدوارم در آینده هم به آن چیزی که میخواهند برسند.
- آیا پرتاب خانم سیفی هم خوب است؟
بله- ایشان رشتههای ورزشی مختلفی، چون تکواندو، دوومیدانی و... کار کردهاند، وقتی اینها با هم مخلوط میشود کمی ترسناک میشوند!
- تاکنون چیزی هم سمتتان پرتاب شده است؟
خیر! خدا را شکر ایشان از تواناییهایشان در راه صحیح استفاده میکنند و هیچوقت با هم مشکلی نداشتیم که بخواهد کار به پرتاب برسد! از همسرم درباره نقطه عطفشان پرسیدید. خواستم بگویم نه تنها نقطه عطف، بلکه نقطه آغاز زندگی من ازدواج بود. قبل از ازدواج دو سالی میشد که ورزش را کنار گذاشته بودم؛ اما با آمدن ایشان دوباره ورزش را از سر گرفتم و درسم را هم در رشته کارشناسی ارشد ادامه دادم.
* این گزارش پنج شنبه، ۴ اردیبهشت ۹۳ در شماره ۵۲ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.