محمدرضا صابری که از پانزدهسالگی استعدادش را در زمینۀ دوومیدانی کشف کرد تا لحظهای که به پایان خط زندگی رسید، لحظهای از ورزش غافل نشد. او ۱۲ شهریور ۱۴۰۰ پس از صد سال حضور موثر در عرصه ورزش دار فانی را وداع گفت. استاد صابری بیش از ۸۰ سال از عمرش را صرف رشد و توسعۀ ورزش بهخصوص دوومیدانی کرد.
صابری در مادۀ ۸۰۰ متر با یک دقیقه و ۵۷ صدم ثانیه در سال ۱۳۲۸ رکورددار شد، اما بیشترین فعالیت او در زمینۀ گسترش ورزش و مربیگری درزمینۀ دوومیدانی است و به گفتۀ بسیاری، باید طول مدت مربیگری این استاد باسابقۀ دوومیدانی در کتاب گینس ثبت شود، زیرا او بیش از ۶۰ سال سابقۀ مربیگری را در کارنامۀ خود داشت.
او همچنین در کارنامۀ کاریاش بیش از ۲۵ سال ریاست هیئت دوومیدانی استان، ۲۰ سال ریاست انجمن دوومیدانی آموزشگاههای خراسان و سابقۀ ۲۰ سال تدریس در دانشگاه فردوسی را داشت.
خدمات این پیشکسوت دوومیدانی تنها درزمینۀ استعدادیابی و ترویج ورزش نبود، بلکه او بیش از ۳۰ پیست دوومیدانی را در استان خراسان و حتی در شهرهای دیگر کشورمان طراحی کرد و ساخت.
گفتگوی زیر چهار سال پیش از درگذشت این استاد و دایرهالمعارف ورزش دوومیدانی در ۲۵ شهریور ۹۶، بهبهانۀ نصب پلاک افتخار بر سردر منزل این پیشکسوت ورزشی در شهرآرامحله منطقه دو منتشر شده است.
دویدن را از همان دوران کودکی بسیار دوست داشته، اما در عالم کودکی آن را به چشم یک ورزش نگاه نمیکرده و تصورش را هم نمیکرده است که روزی بهعنوان صاحب رکورد دوومیدانی کشوری شناخته شود.
اما آنچه او را از سایر همبازیهایش جدا میکرده، سرعتش در دویدن بوده:«آن زمان که بچه بودیم، بیشتر مواقع برای بازی و تفریح با دوستانم به باغ ملی میرفتیم. بازیها بیشتر حالت تکاپو و دویدن داشت؛ مثل هفتسنگ، قایمباشک، الکدولک و... در این بازیها هنگامی که نوبتم میشد تا دوستانم را پیدا کنم یا بگیرمشان، آنقدر سریع عمل میکردم که آنها قدرت عکسالعمل نداشتند. در آن زمان فوتبال هم بازی میکردم که در این بازی هم بازیکن دوندهای بودم و سرعتم از سایر بازیکنها بیشتر بود.».
در دوران تحصیل نیز این اشتیاق برای ورزش کردن در او وجود داشته، حتی بهخاطر ورزش گاهی از کلاس درس هم گذشته است.او پانزدهسالگیاش را نقطه عطفی در زندگی ورزشیاش میداند و در این زمینه برایمان توضیح میدهد: «در دوران تحصیلم گاهی شیطنت میکردم و برای ورزش از کلاسها غیبت میکردم.
یک روز که برای دیدن بازیها به ورزشگاه سعدآباد رفته بودم، دیدم مسابقۀ دوومیدانی است و یک نفر برنده شده است. رفتم پیش مربی تیم و از رکورد او پرسیدم. او گفت ۸۰۰ متر را در زمان ۲ دقیقه و ۱۵ ثانیه دویده است. گفتم حاضرم با برندۀ شما مسابقه بدهم و رکورد کمتری را ثبت کنم.
او گفت امروز برندۀ ما مسابقه داشته و خسته است. فردا به اینجا بیا تا با هم مسابقه بدهید. فردای آن روز میان ما دو نفر مسابقهای برگزار شد که توانستم رکورد او را بشکنم و ۸۰۰ متر را در دو دقیقه و سه ثانیه بدوم.بعد از اتمام این مسابقه، مربی بسیار تشویقم کرد و گفت از فردا برای تمرین به زمین ورزش سعدآباد بروم و با سایر ورزشکاران دوومیدانی تمرین کنم.».
یک اتفاق ساده سبب میشود که استاد صابری زندگی جدیدی را در زمینۀ دوومیدانی آغاز کند و تا امروز نیز آن را ادامه بدهد. او در سالهای بعد در مسابقههای بسیاری شرکت میکند که بهگفتۀ خودش، بیشتر عناوینش مقام دومی است و چند مقام اولی در مسابقات کشوری.
«در مسابقات دوی امدادی المپیک هم بههمراه تیم ایران شرکت کردیم که در آن زمان توانستیم مقام اول تیمی را بهدست بیاوریم. بیشتر مقامهایم در قالب تیمی است که شامل مقام اولی مسابقات کشوری، جهانی یا المپیک بوده است.».
در دورانی که پیشکسوت ورزش دوومیدانی کارش را شروع میکند، تنها زمین تمرین برای دوومیدانی، زمین سعدآباد یا همان ورزشگاه تختی کنونی بوده است.«آن زمان یک زمین تمرین داشتیم که با زمین فوتبال یکی بود و همیشه بین فوتبالیها و دوومیدانیها برای استفاده از این زمین اختلاف وجود داشت. یک روز که برای تمرین رفته بودم، تمرینم همزمان شد با آمدن مربی انگلیسیای که برای تمرین تیم فوتبال مشهد بهکار گرفته شده بود.
به او گفتم به زمین چمن دیگر که آن هم به فوتبال اختصاص دارد، برود، اما او قبول نکرد و اختلاف بالا گرفت، بهحدیکه مسئولان مجبور به دخالت شدند و درنهایت به آن مربی فوتبال گفتند که باید برای تمرین از زمین دیگر مجموعه استفاده کند.».
با آنکه فوتبال ورزش موردعلاقۀ استاد صابری بوده است، او دوومیدانی را انتخاب میکند. خودش علت این امر را در یک کلام، باندبازی بیان میکند.میگوید: «فوتبال یک ورزش اجتماعی است که جایگاه خاصی بین مردم ما دارد، اما باندبازی در آن بسیار است. استعدادهای زیادی وجود دارد که بهخاطر همین باند و باندبازیها از بین میرود.».
میتوان بهجرئت گفت که استاد صابری یکی از پیشگامان ترویج ورزش در مدارس بوده است. او در این زمینه میگوید: «بعد از اتمام تحصیلاتم به دلیل اینکه قهرمان کشور بودم، به استخدام آموزشوپرورش درآمدم.
در آن دوران ورزش در مدارس رونقی نداشت؛ بهخصوص در دبیرستانهای دخترانه. با رایزنیهایی که انجام دادیم، قرار شد بیشتر به سلامت دختران و ورزش در مدارس اهمیت داده شود.
از اینرو برنامههای ورزشی با رویکرد تشویق و استعدادیابی در زمینههای مختلف در مدارس به اجرا درآمد. استعدادهای ورزشیای را که دربین دانشآموزان کشف میکردیم، بهسمت رشتههای مختلف هدایت میکردیم.
یکی دیگر از کارهایی که در این زمینه صورت گرفت، آموزش مربیان ورزشی آموزشوپرورش کل کشور بود.برای این افراد یک دوره کلاس آموزشی به مدت ۱۰ روز برگزار میشد و آنها با جدیدترین متدهای ورزشی، آشنا میشدند و سپس از آنها امتحان گرفته میشد و براساس نمرۀ اتخاذیشان برای خدمت به نقاط مختلف کشور اعزام میشدند.
این بدان معنا نبود که هرکس به نقطۀ دورتری برای تدریس میرود، فعالیتهایش زیر نظر نباشد، بلکه این دوری بهدلیل حضور کمرنگ در فعالیتهای آن دورهاش بود که ما او را هم تحتنظر میگرفتیم تا بتواند تواناییهایش را پرورش بدهد.
برگزاری این کلاسها یک ویژگی دیگر هم داشت و آن هم اینکه کلاسها در کار و زندگی افراد، دگرگونی فنی ایجاد میکرد و نوآوری تازهای در هر دوره بود که آنها را برای شرکت در آن تشویق میکرد.».
هر جا که اسم دوومیدانی میآید، بدون شک اسم استاد صابری هم درکنار آن هست. هر پیست دوومیدانی که ساخته شده و میشود، بهطور حتم این پیشکسوت ورزشی در آن نقشی داشته است.
نمونهاش ساخت بیش از ۳۰ پیست دوومیدانی در این سالها بوده است. «درست درآوردن زاویههای پیست دوومیدانی یکی از کارهای سخت است، اما این کار برایم بسیار ساده و راحت است و آن را بارها انجام دادهام.
علاوهبر استان خراسان بزرگ در سایر شهرهای کشور هم پیست دوومیدانی احداث کردم تا علاقهمندان بتوانند از آن استفاده کنند.».
او برای اینکه بتواند ورزش را ترویج بدهد، درخواست میدهد چهار ارگان آموزشوپرورش، ادارۀ کار و امور اجتماعی، لشکر و دانشگاه با او همکاری کنند، اما این درخواست وی به مذاق فرماندۀ نیرو زمینی وقت، خوش نمیافتد و او را بهخاطر درخواستش احضار میکند.
«فرماندۀ نیرو زمینی که با دربار ارتباط فامیلی هم داشت، مرا برای نامهای که برایشان ارسال کرده بودم، خواست. او گفت تو چه کسی هستی که درخواست کردی لشکر به اختیار تو باشد؟
به او گفتم که اشتباه برداشت کردید؛ درخواست من این است که تیم ورزشیتان را به من بدهید، زیرا با این تیم نمیتوانید مقامی کسب کنید. او گفت تعهد میدهی که تیم، مقام اول را بیاورد؟
به او جواب مثبت دادم و تیم را در اختیارم قرار داد. ابتدا مسابقهای داخلی برای کشف استعدادها برگزار کردم و سپس تیم را تشکیل دادم و توانستیم با تیم ارتش مقامهای خوبی در ردۀ کشوری کسب کنیم.».
او خاطرات بسیاری از مسابقاتی که به همراه تیم رفته است، دارد، اما از میان همۀ آنها به خاطرهای اشاره میکند که در نوع خود بینظیر است و نشان میدهد که یک مربی باید جرئت و شهامت هم داشته باشد.
«در یکی از مسابقات دیدم حال دونده خوب نیست. هرچه به او اصرار کردم که ادامه ندهد، قبول نکرد. صورت و چشمهایش نشان میداد که وضعیت جسمانی وخیمی دارد، اما او اصرار به ادامه دادن داشت.
همانطور که پیشبینی کرده بودم، از حال رفت و با آمبولانس او را به بیمارستان رساندیم. در راه تکنسین آمبولانس گفت که علایم حیاتی را ندارد و قلبش نمیزند. هنگامی که به بیمارستان رسیدم، چندینبار شوک به او دادند، اما دونده فوت کرده بود.
پزشک گفت فوت کرده و فقط یک شوک قوی وجود دارد که اگر به او بزنیم، امکان دارد قلبش پاره شود. به او گفتم مگر نمیگویی فوت کرده؟ خب، شوک قویتر را بزن. دکتر گفت پس با مسئولیت تو این کار را انجام میدهم. گفتم باشد.
او شوک قوی را زد و دونده قلبش به تپش افتاد و زنده شد. بعد، آن پزشک نزدم آمد و گفت امروز یک درس از تو یاد گرفتم و آن هم شجاعت و شهامت بود، به او گفتم ما چیزی برای از دست دادن نداشتیم که بخواهیم از آن بترسیم. انسان باید در زندگیاش ریسکپذیر باشد.».
هنگامی که صحبت از کار در دانشگاه میشود، میگوید: «در تمام این سالها بیوقفه کار کردم. چندین سال رئیس هیئت دوومیدانی استان، آموزشگاههای خراسان و... بودم.بعد از بازنشستگیام دانشکدۀ تربیتبدنی دانشگاه فردوسی دعوت کرد تا در رشتۀ عملی دوومیدانی برای دانشجویان تدریس کنم و همین سال گذشته هم تدریس میکردم.
امسال کمی مردد هستم که ادامه بدهم یا نه. در همۀ این سالهایی که تدریس میکردم، حتی یک روز هم کلاسم تعطیل نبوده، حتی در برف و باران. در این زمانها دانشجویان را به نمازخانه میبرم و از آنها میخواهم که کلاس را اداره کنند.در این کلاس عملی به آنها آموزش میدهم که یک استاد یا معلم سر کلاس علاوهبر دانش باید جرئت و جسارت هم داشته باشد تا بتواند کلاس را بهخوبی اداره کند.».
او معتقد است در آن دورانی که او شروع به تعلیم ورزش کرده، ورزش نیاز به نوآوری داشته است، اما کسی نبوده که بتواند این نوآوری را به ورزش تزریق کند: «ورزش نوآوری میخواست و مسئولان نمیدانستند چه کاری باید برای تغییر و تحول انجام بدهند.
به همین خاطر مربیهایی مانند من را برای آموزش دیدن به کشورهای دیگر مثل هند، مجارستان، سوئد، سوییس، ایروان و... میفرستادند.در آن کلاسها و دورههایی که گذاشته میشد، با آنکه زبان آنها را نمیدانستم، شاگرد اول دورههای آموزشی میشدم. آنها اعتقاد داشتند اگرچه زبانشان را نمیدانم، میتوانم با زبان ورزش که زبانی مشترک بین ماست، آنچه فهمیدهام، بگویم و همین شد که توانستم بهترین نمرهها را بگیرم.».
استاد صابری معتقد است که شهرداریها باید متولی امر ورزش همگانی باشند تا ورزش در بین آحاد مردم به امری روزمره تبدیل شود. او در این باره میگوید: «۳۰ سال است حرفم این است که شهرداریها باید متولی ورزش همگانی در بین مردم باشند.
بحمدا... حرکتهایی در این زمینه انجام شده است، اما میطلبد که برخی مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد، با تدبیر مسئولان از پیش پا برداشته شود.اختصاص دادن بوستانهای محلی به عموم و تجهیز آنها به وسایل ورزشی، قدم بسیار خوبی برای عمومی کردن ورزش است، اما گاه این بوستانها به پاتوقی برای افراد شرور تبدیل میشود که باید این مشکل با تدبیر حل شود.».
این پیشکسوت ورزش دوومیدانی استعداد ایرانیها را در زمینۀ ورزش دوومیدانی بینظیر میداند و معتقد است: «در همۀ رشتهها ظرفیت بالندگی وجود دارد.اگر در رشتههای ورزشی بهخصوص دوومیدانی؛ مربی، امکانات و استاد خوب داشته باشیم، نوجوانان و جوانان ما به جایگاه حقیقی خود یعنی کسب قهرمانی میرسند، اما متأسفانه امروز رشتۀ دوومیدانی کشورمان آنطور که باید جایگاهی در داخل و خارج ندارد.
با تمام این مشکلات ما در برخی مادهها بهویژه در مادۀ ۸۰۰ متر رشتۀ دوومیدانی حرفهایی در جهان و آسیا برای گفتن داریم و در حال حاضر نیز جزو کشورهای B هستیم و در بازیهای آسیایی مقام کسب کردهایم.
ما برای ارتقای جایگاه رشتۀ دوومیدانی علاوهبر اینکه باید باشگاه داشته باشیم و آن را تقویت کنیم، باید در این زمینه، رشتۀ تحصیلی در حد کارشناسی در دانشگاهها داشته باشیم تا مربیهای حرفهای تربیت کنیم.
اگر نمیتوانیم در ورزش چه دوومیدانی و چه سایر ورزشها نتیجۀ خوب و قابل قبولی بگیریم، به این خاطر است که تمرکز و یکپارچگی در این رشتهها بهخصوص دوومیدانی وجود ندارد و این پراکندگی سبب دست نیافتن به نتیجۀ مطلوب شده است.».
و اشاره میکند که تمام هم و غمش این است که ورزش دوومیدانی خراسان سرآمد تمام کشور باشد و در این سالها تلاش کرده تا بتواند این مهم را جامۀ عمل بپوشاند.«برخی افراد نمیتوانند موفقیت دیگران را ببینند؛ به همین خاطر در کارها کارشکنیها میکنند. در تمام طول مدت خدمتم تلاش کردم که ورزش خراسان سرآمد همۀ استانهای کشور باشد و اگر گاهی این اتفاق نیفتاد، بهخاطر ناهماهنگیهایی بود.
حسادت در کار سبب میشد تا نتوانم خلاقیت و ابتکاراتی را که در فکرم بود، به مرحلۀ اجرا دربیاورم. به همین خاطر چندینبار از هیئت دوومیدانی استعفا کردم، اما دوباره آنها مرا دعوت به کار کردند.».
او در تمام مدت خدمتش به جامعۀ ورزشی بهخصوص دوومیدانی، عاشقانه خدمت کرده است. خودش میگوید. «اگر عاشق کارت نباشی، نمیتوانی سختیهایش را هم تحمل کنی.».
استاد صابری فکر و ذهنش درگیر دوومیدانی است، حتی شبها موقع خواب هم ساعتها به این فکر میکند که چطور میتوان این ورزش و جایگاهش را بهبود بخشید: «شبها قبل از خواب یک یا دو ساعت فکر میکنم که چطور دوومیدانی را ارتقا بدهم و آن را با علم روز پیش ببرم. هر زمان نکتهای به خاطرم آمد، آن را یادداشت میکنم.
همین یادداشتها و نوشتههای شبانه دو جلد کتاب شدهاند دربارۀ طراحی و ساخت پیست دوومیدانی. همچنین دربارۀ اصول ابتدایی دوومیدانی و نحوۀ داوری کردن هم در این کتابها مطالبی آمده است. در حال حاضر این کتابها برای انتشار به ادارۀ تربیتبدنی سپرده شده است.».
* این گزارش شنبه، ۲۵ شهریور ۹۶ در شماره ۲۶۱ شهرآرامحله منطقه دو چاپ شده است.