امیرحسام اختری که متولد سال۱۳۸۷ و ساکن خیابان شیرودی است، در یازدهسالگی به دنیای ورزشهای رزمی قدم میگذارد و مسیر زندگیاش برای همیشه تغییر میکند.
با پشتکار و استمراری که در چهار سال داشته، پنجمدال استانی و یک مدال کشوری کسب کرده است و حالا آرزوهای بزرگتری در سر دارد؛ آرزوهایی که برای تحققشان از هیچ تمرین و تلاشی دریغ نمیکند و میداند «همین خواستن میتواند مسیر را برایش روشن کند.»
او میخواهد در عرصههای بینالمللی بدرخشد.
- برایمان داستان ورزشکارشدنت را تعریف کن.
سال۹۸ بود. یکی از روزهای گرم تابستان، برادر رزمیکارم دستم را گرفت و من را به سالن برد. همان جلسه اول که تمرین بچهها را دیدم، به این رشته علاقهمند شدم و چند روز بعد ثبتنام کردم.
- اولین مسابقهات چطور بود؟
شهریور سال۱۴۰۱ بود که در مسابقات قهرمانی کمربند طلایی کاراته، در سبک دای دو شرکت کردم. با اینکه استرس زیادی داشتم، مقام اول استانی را به دست آوردم.
- شیرینترین برد تو در کدام مسابقه رقم خورده است؟
شهریور امسال در مسابقات کمربند طلایی کاراته دای دو که در تهران برگزار شد، مقام سوم کشوری را کسب کردم. این مسابقات برای من هم فال بود هم تماشا. با دوستان و مربیها تهران را گشتیم و تفریح کردیم و بعد هم توانستم اولین مدال کشوری را به گردنم بیندازم.
- برای رسیدن به این موفقیتها از چه چیزهایی گذشتهای؟
من هرروز بهجز روزهای تعطیل تا ۱۱ شب در باشگاه تمرین میکنم. خیلی وقتها به مهمانیها هم نمیروم؛ مثلا برای حضور در مسابقات کشوری چند ماه تمرین سخت داشتم. همان موقع خانوادهام به مسافرت رفتند، اما من با اینکه خیلی دوست داشتم همراهشان بروم، ترجیح دادم نروم و تمرینهایم را سفت و سخت ادامه بدهم.
- الگوی ورزشی هم داری؟
الگوهایم امین سیستانینژاد و مهدی شفیعپور هستند؛ دو مربی دلسوزی که تمام وقت و انرژیشان را برای پیشرفت ما بچهها صرف میکنند. دلم میخواهد در آینده مدرک مربیگریام را بگیرم و مثل آنها دغدغه پرورش استعداد رزمیکاران این سوی شهر را داشته باشم.
- بهجز مربیگری، چه اهدافی برای خودت در نظر گرفتهای؟
مهمترین هدفی که در حال حاضر دارم، شرکت در مسابقات بینالمللی و کسب مدال طلاست.
- تابهحال دوستان و همکلاسیهایت را به ورزش تشویق کردهای؟
با صحبتهای من تابهحال پنجنفر از دوستانم جذب این رشته شدهاند. همین هفته گذشته، یکی از دوستان بدنسازم را با خودم به باشگاه آوردم. به او گفتم که «بدنسازی برای سن ما مناسب نیست. علاوهبراین رشته رزمی، هیجان بیشتری هم دارد.» او هم خوشش آمد و همان روز ثبتنام کرد.
- وضع باشگاه ورزشی شما چطور است؟
سالن رزمی ما درواقع یک زیرزمین است پایین مسجد محله. ما آنجا امکانات زیادی برای تمرین نداریم. تاتامیها و کیسههای بوکسهمه خراب شدهاند و باید تعویض شوند، اما هیچ نهادی قدمی برای تجهیز باشگاه ما برنمیدارد. همان وسایلی را که داریم، مربیها با هزینه خودشان خریدهاند.
بچهها هم کمکی از دستشان برنمیآید و بهسختی میتوانند هزینه ثبتنام در باشگاه را بپردازند. اینجا استعدادهای زیادی دارد؛ امیدوارم نهاد یا تشکلی به کمک ما بیاید. مطمئن هستم اگر باشگاه بهتری داشته باشیم، موفقیتهای بیشتری هم کسب میکنیم.
* این گزارش دوشنبه ۲۸ اسفندماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۷۲ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.