با ورود آقامعلم، بچهها از گوشهوکنار مسجد میدوند پشت رحلهای آماده مینشینند. مسنترها هم منتظرند تا علی امیریدلوئی، سورهای را که امشب با همراهی بچهها تلاوت میکند، اعلام کند. قرآنهای زیادی مرتب روی رحلها چیده شدهاند و قرار است به رسم شنبهشبها کودکان مشتاق بیایند و پشت رحلها بنشینند و قرآنها را بازکنند.
بلندگو که روشن میشود، امیری با آرامش آیه۱۸۵ سوره بقره را اعلام میکند تا جلسه امشب با برکت ماه مبارک رمضان شروع شود. کمی مکث میکند و نگاهش بهسمت در مسجد امامحسین (ع) در محله شقایق ۲ است. چیزی نمیگذرد که نوجوانها گروهگروه وارد میشوند و مسجد در عرض چنددقیقه با حضور آنها و بزرگترهاپر میشود.اینها نوجوانهایی هستند که به پیشواز ماه مبارک رفتهاند، بعداز نماز به خانه رفتهاند تا با چای و خرما افطار کنند و بدون معطلی، خود را به جلسه قرآن برسانند.
کلاس قرآن علی امیریدلوئی، استاد قرآنی که بارها صوت او را در حرم مطهر و از شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون شنیدهایم، نزدیک بیستسال است که در مسجد محل زندگیاش پابرجاست.
با او که شاگرد استادان برجستهای بوده و شاگردان بسیاری را نیز به جامعه قرآنی تحویل داده است، همصحبت میشویم.
بازنشسته آموزشوپرورش است و غیر از چند سال اول کارش که معلم دوره ابتدایی بوده است، بقیه سالهای خدمتش را بهعنوان مدیر مدرسه گذرانده، اما از همان ابتدا تا امروز آموزش قرآن را درکنار همه کارهایش انجام داده است.
بعد از پایان جلسه قرآن، وقتی بچهها و بزرگترها سهم آیات امشبشان را تلاوت کردند، شروع به صحبت میکنیم. امیری میگوید: دانشگاه فرهنگیان را که تمام کردم، آموزگار دوره ابتدایی بودم. آن زمان در گناباد زندگی میکردم. عقیده داشتم که همه دروس حتی ریاضی و علوم به قرآن مرتبط است و در کلاسهایم ارتباط معانی قرآن با علوم مختلف را بیان میکردم.
او بعداز مکثی کوتاه، خاطرات گذشته را اینطور مرور میکند: خودم قرآنخواندن را از سن خیلی کم شروع کردم. خواندن قرآن صبحگاه مدرسه با من بود و حتی همکلاسیها و معلمها من را تشویق میکردند که با قرائت بخوانم و برایشان دلنشین بود. اما از سن راهنمایی که به دانشسرای مقدماتی رفتم، بهصورت علمی یادگیری تلاوت قرآن را آغاز کردم.
امیری شاگرد استادان بزرگی، چون مرحوم استاد حاج محمدعلی اوحدی و مرحوم حاج محمدکاظم حسنزاده بوده است. نغمات و دستگاهها را از حسنزاده و تجوید را از اوحدی یاد گرفته و در سن کم آموزش به دیگران را هم آغاز کرده است.
او تشویق پدر و مادرش را در انسش با قرآن بسیار مؤثر میداند و میگوید: از بچگی در مکتب قرآن بزرگ شدیم. پدرم کارگر معمولی بود و سواد نداشت، اما وقتی قرآنخواندن من را میدید، خوشحالیاش را حس میکردم. مادرم هم معتقد است هرچه در زندگی عزت و اعتبار داریم، از برکت همین جلسات قرآن است.
درمیان صحبتمان هلما کوچولوی چهارساله میآید تا جایزهاش را از آقامعلم بگیرد. امیری یک ۵هزار تومانی به او میدهد و میگوید: هلما از مشتریهای پروپاقرص جلسات ماست.
وقتی هلما خوشحال و دواندوان به سمت پرده کرم رنگ میرود تا جایزهاش را به مادرش که در قسمت خانمها نشسته است، نشان دهد امیری میخندد و میگوید: سال۸۲ به مشهد آمدم و یک سال بعد در این مسجد کلاسهایم را شروع کردم. آن زمان در کلاس قرآن پنجششنفر از افراد مسن حضور داشتند. اما با برنامههایی که اجرا کردیم و روشهایی که درخورفهم سنین مختلف بود، الان حدود ۱۵۰نفر از هر سنی برای حضور در کلاس میآیند.
مادرم معتقد است هرچه در زندگی عزت و اعتبار داریم، از برکت همین جلسات قرآن است
نگاهی به اطراف مسجد میاندازد و میگوید: الان دم عید است و هوا هم سرد؛ تقریبا یکپنجم بچهها آمدهاند، اما باز هم از دیگر جلسات قرآن جمعیت بیشتری داریم. جلسهداری سخت است و باید حواسمان به همه باشد. اگر دو یا سه هفته نوبت قرآنخواندن به فردی نرسد، انگیزهای برای آمدن و تمرین ندارد.
پیر و جوان در این کلاس بهقدری مشتاق هستند که مدام اشاره میکنند «آقا ما بخوانیم؟» خیلیها از اینکه فرصت تلاوت در یک کلاس بهشان نمیرسد، گلایه میکنند؛ البته به بزرگترها میگویم بگذارید بیشتر فرصت دراختیار کودکان و نوجوانان باشد تا به حضور در محافل قرآنی تشویق شوند و انس بگیرند.
امیری بهترین سن آموزش قرآن را از دورانی میداند که کودک در رحم مادر است. به همیندلیل توجه به دختران را بسیار مهم میداند و میگوید: اینجا دختران هم حافظ قرآن هستند و تجوید و ترتیل را یاد میگیرند. اینها قرار است مادران آینده باشند و باید آگاهانه به فرزندانشان قرآن را یاد بدهند.
چند تا از پسربچهها که امشب جایزه نصیبشان شده است، تحمل نمیکنند تا صحبت ما تمام شود. جلو میآیند و میپرسند: آقا برای هفته بعد کدام سوره را تمرین کنیم؟
امیری با لبخند پاسخ میدهد: الرحمن و قدر! بچهها با شوق میدوند سراغ رحل قرآن تا سورههایی را که آقا معلم گفت، پیدا کنند.
امیری صحبتش را اینطور ادامه میدهد: با هرکس درخور استعدادش کار میکنیم. قدیم در جلسات قرآن فقط خوشخوانها میخواندند، اما ما در کلاسهایمان به همه فرصت تلاوت قرآن را میدهیم.
به نظر میرسد استاد قرآن، باید روانشناسی و مخاطبشناسی را هم خوب بداند. او گروهی از نوجوانها را که در گوشهای از مسجد نشستهاند با اشاره چشم نشان میدهد و میگوید: نوجوانها را سخت میتوان در مسجد نگاه داشت. اما شیوه ما در کلاسهایمان رفاقتی است تا با علاقه در این دورهها حضور پیدا کنند.
من شاگردانی دارم که چندینسال است بهصورت مداوم در این جلسات شرکت میکنند و مقامهای خوبی هم در مسابقات مختلف کسب کردهاند. حتی در برنامههای تلویزیونی هم از آنها دعوت شده است تا تلاوت کنند و همین موضوع باعث میشود انگیزهشان بیشتر شود.
خود استاد از چهرههای مطرحی است که بارها در شبکههای تلویزیون حضور داشته و تلاوت زیبای او را به سبک استاد «شحات محمد انور» شنیدهایم. او از ذوق بچهها وقتی استادشان را در تلویزیون میبینند، تعریف میکند و میگوید: بارها پیش آمده است که شاگردانم در شبکه استانی یا قرآن یا افق قرائت من را شنیدهاند و بعد از آن با ذوق بیشتری در کلاسها شرکت کردهاند.
امیری معتقد است معلم قرآن خودش باید قاری حرفهای باشد. او نابلدبودن برخی معلمهای قرآن را معضل بزرگی میداند و میگوید: متأسفانه برخی معلمها پشت نوار قرآن پنهان میشوند و خودشان قاری نیستند. اینها ضربات بزرگی به کودکان و جوانان مشتاق میزند. من در کلاسهایم انواع سبکها و قرائتها را میخوانم. همین درک تفاوتها بچهها را علاقهمند میکند.
استاد قرآن محله شقایق ۲ شاگردان بسیاری تربیت کرده است که در ردههای کشوری و استانی مقامهای زیادی به دست آوردهاند. خودش هم در دوران دانشجویی سه بار مقام کشوری به دست آورده است.
دو بار مقام اول و یک بار مقام دوم کشور در مسابقات تبریز و زنجان و همچنین یکی از فینالیستهای مسابقات اوقاف مشهد بوده است، اما خیلی زود حضور در مسابقات را کنار گذاشت و ترجیح داد شاگردانی تربیت کند که رتبههای برتر کشور را از آن خود کنند.
او محسن احمدیانفر، سیدسجاد حسینزاده، پویا پارسا، مصطفی عروجی و سجاد ایرجی را ازجمله شاگردان بااستعدادش میداند که در قرائت قرآن آینده درخشانی دارند. همچنین عرشیان قرآنزاده حافظ پانزدهجزء و یاسین احمدیان که هشتجزء را حفظ است، درزمینه حفظ قرآن موفق میداند.
امیری جزو خدام حرم است و چندسالی است اذان و تلاوت قرآن حرم را هم برعهده دارد. او از صمیم قلب باور دارد خدا در همه مراحل زندگی به کسی که با قرآن مأنوس باشد کمک میکند، حتی صبری که در مصائب به برخی انسانها عطا میشود، از موهبت قرآن است.
گناباد، زادگاه امیریدلوئی، مهد شبیهخوانی و تعزیهخوانی است. او هم از کودکی که برادرش دستش را گرفت و برای تمرین به میدان تعزیهخوانی برد، با این هنر مأنوس شد.
فیلمها و عکسهایی را که در گوشی همراهش دارد، نشان میدهد و میگوید: یکی از گروههای قدر شهر گناباد در تعزیهخوانی گروه انصارالحسین (ع) با کارگردانی استاد عباسعلی غلامزاده است که هر سال عاشورا از صبح تا غروب آفتاب اجرا دارد. دوران راهنمایی که بودم به این گروه پیوستم. آن زمان با چادر و نقاب سفید، نقش سکینه را بازی میکردم. بعد از چهار سال که قدم بلند شد، خجالت میکشیدم و گفتم نقش دیگری به من بدهند.
باور دارد خدا در همه مراحل زندگی به کسی که با قرآن مأنوس باشد کمک میکند، حتی صبر در مصائب از موهبت قرآن است
نقش بعدی که دلوئی ششسال آن را اجرا کرده، نقش وهببنعبدالله کلبی بوده است. اما بعد که نوجوانی را پشت سر گذاشته، نقش بزرگسالتری از کارگردان خواسته است. باتوجه به پیشینه قاریبودن و صدای دلنشینش، بخشهایی از نقش امامحسین (ع) را به او سپردند؛ نقش مثبت باید آدمی باشد که مردم ایفای نقش را از او بپذیرند و من، چون قاری قرآن هستم، مردم میپذیرند.
آن زمان به احترام فردی که نقش امامحسین (ع) را بازی میکرد، فقط تکههایی از این نقش را برعهده داشتم، تا اینکه بعد از دو سال هیئتامنای گروه و کارگردان از من خواستند نقش اول را که نقش امامحسین (ع) است، برعهده بگیرم. از سال۶۷ شبیهخوانی میکنم و از سال ۹۲ نقش امامحسین (ع) را دارم.
۷ صبح برای گریم و بعد هم به میدان تعزیهخوانی میرویم و تا ۷ شب مشغول اجرا هستیم. اما بهقدری اجرای این نقش برایم مهم است که یکی از قرارهایم در ابتدای خدمتم در بخش خدام حرم این بود که در خطبهخوانی شب عاشورا حضور ندارم.
محسن احمدیانفر کلاس هشتم درس میخواند و بیش از پنجسال است که در کلاسهای مختلف قرآن شرکت میکند. او میگوید: یک روز آقای امیری به مدرسهمان آمد. با معلم پرورشیمان دوست بود و برای استعدادیابی آمده بود. آن روز من هم جزو افرادی بودم که قرآن خواندم و آقای امیری گفت که استعداد خوبی دارم. بعد از آن با استاد امیری دورههای تخصصی را گذراندم.
در حال حاضر در بعضی از برنامههای شبکه استانی قرآن تلاوت میکنم. مقامهای اول و دوم استانی را در مسابقات دانشآموزی و بسیج کسب کرده و به مرحله کشوری هم راه پیدا کردهام و چهارم شدهام.
مصطفی عروجی کلاس هشتم درس میخواند و سهسال است که بهصورت پیوسته در کلاسها حضور دارد. همین امسال نفر دوم ناحیه شده است و میگوید: من برای یادگیری قرائت قرآن، بدون وقفه به کلاسهای قرآن میآیم. با اینکه مقامهای بسیاری در مسابقات مختلف به دست آوردهام، یادگیری بهتر قرآن برای من از کسب مقام مهمتر است.
بعضی از بچهها مانند امیرعلی رضازاده که کلاس دوازدهم است و امسال کنکور دارد، برای آرامش ذهن و تقویت تمرکزشان در این کلاس شرکت میکنند و بعضیها هم مانند پارسا میرزایی بهخاطر محبتی که نسبتبه استاد امیری پیدا کردهاند.
تعدادی از بچهها هم مانند کسری کامیابنژاد و امیرحسین مؤذنی و پارسا فرخی، معلم مدرسهشان گفته است اگر در دورههای قرآن شرکت کنند، نمره مستمرشان را کامل میدهد. این هم یک راه آشناشدن گوش نوجوانان با قرائت قرآن است که در طولانیمدت جواب میدهد.
سیدمحمدطاها و یاسین باقرزاده دو برادر یازده و هشتساله که امشب قرآن تلاوت کرده و جایزه هم گرفتهاند، قبل از رفتن میآیند سراغ آقامعلم. یاسین امشب سوره یاسین را خوب خوانده است و امیری دوباره تشویقش میکند. یاسین طوری میخندد انگار قند توی دلش آب میشود و از برق چشمانش پیداست همین امشب میرود و برای هفته بعد تمریناتش را شروع میکند.
هنوز از مسجد بیرون نرفتهام که پسربچهای جلو میآید و میگوید: خانم من را شناختید؟ من محمدمهدی میرشیر کلاس سوم هستم. قبلا به مسجدی آمدید که مادرم خادم آنجا بود. الان در خیابان شقایق ساکن شدهایم. من هرشب به این مسجد میآیم و میخواهم قرآنخواندن را یاد بگیرم.
شوق چشمان محمدمهدی را هم من میبینم هم استاد امیریدلوئی. چقدر زیباست که محمدمهمدی منتظر است تا زودتر قرآن یاد بگیرد، در مسابقات مهم شرکت کند و بعد که مقام آورد، من با او گفتگو کنم.
* این گزارش چهارشنبه ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۶۳ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.