حالا بالغبر چهلسال از آن زمان که کرمانجها پا به مشهد و محله شقایق گذاشتند، میگذرد. سادگی، صمیمیت و خونگرمیشان نمیگذاشت کسی آب در دلش تکان بخورد. هنوز هم همان سادگی و صمیمیت قدیم را دارند.
محله شقایق ۲ همچون محلات همسایه آن جز اراضی روستاهایی پاچنار، نهدره و مفتآباد بوده است. زمان شهرداری آقای صابریفر، روستای نهدره ضمیمه شهرمشهد و به شهرک صابر معروف شد که بافتش متفاوت از نقاط دیگر محله است. بسیاری از خانههای این محله در قسمت شهرک صابر قولنامهای است. این محله یکی از محلات با تراکم جمعیت بالا در مشهد است.
در دهه اول انقلاب اسلامی (۶۵- ۱۳۵۵) اراضی پایین دست روستای نه دره و در دهه دوم و در زمان شهرداری اکبر صابریفر (حدود سال ۱۳۷۰) خود روستا ضمیمه شهر مشهد شد، لذا به شهرک صابر شهرت یافت.
خانه آرزوها در محله شقایق ۲ ، سفیرانی دارد که تمام همّ و غمشان برآورده کردن خواستههای بچههاست.
فضای روستایی و عشایری زیستپارک، تفرجگاه خانوادگی مشهدیها شده است. محوطه بیستهکتاری در انتهای کوهپارک با داشتن فضاهای زیبا و دوستداشتنی باغ تاژ، باغ نشاط و باغ روستا میتواند اوقات خوشی را برای شما و خانوادهتان رقم میزند.
کلاس قرآن علی امیریدلوئی، استاد قرآنی که بارها صوت او را در حرم مطهر و از شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون شنیدهایم، نزدیک بیستسال است که در مسجد محل زندگیاش پابرجاست.
اینجا دم عیدی همه کمر همت میبندند تاجاییکه میتوانند عید را روانه خانه همسایه کنند؛ شاید با دید و بازدید، شاید خانهتکانی برای او یا بردن قابلمه گرمی از غذا برای ناهار.
محمود رضوی میگوید: یکی از خصوصیات محلههای قدیمی مانند محله ما که از قدیم «نهدره» نام داشت و قدمت زیادی دارد، این است که مردم هوای همدیگر را دارند. پدر من هم هوای مردم را داشت و دلش میخواست خانهاش پررفت و آمد باشد. همسایهها میآمدند با کاسههای تخمه، با بچههای قد و نیمقد، مادرم خسته میشد و گاهی اعتراض میکرد اما به ما بچهها خیلی خوش میگذشت.