تلاش زوج جوان نیکوکار برای کشف استعداد بچههای نوده
برطبق نظر دانشمندان جامعهشناس، هرانسانی با استعدادها و تواناییهایی بهدنیا میآید که درصورت وجود شرایط مناسب (فرهنگی، اجتماعی، مالی و...) این استعدادها شکوفا خواهند شد. بسیاری از نخبههای علمی، ورزشی و... با همین استعدادیابی و ایجاد شرایط مناسب به رتبههای بالا و درخشان دست پیدا کردهاند.
خانواده و محله، نخستین کانونهای کشف و شکوفایی استعدادهای هر کودکی هستند. با وجوداین استعدادهای بیشماری در محلات محروم و کمبرخوردار وجود دارند که هرگز کشف و شکوفا نمیشوند و از بین میروند، اما همیشه افرادی آگاه و دلسوز هستند که زندگی خود را صرف شکوفایی این استعدادهای محروم میکنند. به دیدن یکی از این دلسوزان فرهنگی میرویم و با او گفتگو میکنیم.
۱۰ سال کار فرهنگی در مناطق محروم تهران
سمانه عرفانیان متولد تهران است. او و همسرش سعید عطاردی بیشاز ۱۰ سال است که در کارهای فرهنگی و اجتماعی فعالیت دارند. بیشتر فعالیتهای آنها در مناطق محروم و کمبرخوردار بوده است. عرفانیان با تایید این مطلب میگوید: زمانیکه من در تهران زندگی میکردم در یکی از اردوهای فرهنگی که به مناطق محروم و کمبرخوردار رفته بودیم، متوجه شدم کودکان بسیار بااستعدادی در این مناطق زندگی میکنند، اما بهدلیل نداشتن امکانات به راههای خلاف کشیده میشوند.
این اردو تاثیر بسیاری بر روحیه من داشت؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم برای شکوفایی و حمایت از کودکان محروم، مجموعهای تاسیس کنم. خوشبختانه همسرم نیز با من همعقیده بود؛ بههمیندلیل بلافاصله موسسهای فرهنگی را در محرومترین مناطق شهر تهران تاسیس و شروع بهکار کردیم. در مدت چندسال توانستیم استعدادهای خوبی را کشف کنیم و با حمایتی که انجام دادیم، برخی از همین کودکان محروم در میدانهای علمی، ورزشی و... مقامها و اعتبارات خوبی بهدست آوردند. این اتفاقها باعث دلگرمی ما برای ادامه کارمان شد.
در مدت کوتاهی استعدادهای خوبی کشف کزدیم برخی از همین کودکان محروم اعتبارات خوبی بهدست آوردند
افتتاح مجموعه فرهنگی تفریحی شکرستان در محله نوده
عرفانیان و همسرش بعداز سالها کار فرهنگی تهران را ترک کرده و به مشهد میآیند. او تصمیم میگیرد استعدادیابی را در یکی از محرومترین محلات مشهد دنبال کند.
عرفانیان بااشارهبه این موضوع میگوید: در ابتدای ورود به مشهد با انجام یکتحقیق میدانی چندروزه و اطلاعاتی که از مسئولان فرهنگی شهر بهدست آوردیم، دومحله را برای انجام فعالیت خود درنظر گرفتیم و سرانجام محله محروم نوده را انتخاب کردیم. ازطریق هماهنگی که با شهرداری انجام دادیم، مکانی را در ابتدای نوده در محله نوده اجاره کردیم و کارمان شروع شد. در ابتدا برای آشنایی و جذب اهالی اعلام کردیم که شرکت در کلاسها رایگان است.
در هفته اول، استقبال اهالی بسیار عالی بود و شرکتکنندگان در برخی از کلاسها به بیشاز ۵۰ نفر میرسیدند. کلاسها بیشتر دارای ماهیت ورزشی، تربیتی و آموزشی بودند که درمجموع ۱۵ کلاس مختلف مانند خیاطی، قالی بافی، کاراته، آموزش قرآن، نقاشی و... را دربرمیگرفت. باوجود کمبود جا مکانی را نیز برای تفریح و بازی کودکان درنظر گرفتیم که به مجموعه «شکرستان» معروف شده است.
استقبال اندک اهالی از مجموعه شکرستان
باوجود استقبال گرم اهالی در ابتدای افتتاح این مجموعه فرهنگی، بعداز چندهفته که اعلام شد برای شرکت در کلاسها باید شهریه پرداخت شود، وضعیت تغییر کرد و هرروز تعداد دانشآموزان کمتر و کمتر شد.
عرفانیان بااشارهبه هزینه بسیار اندک کلاسها میگوید: بهدلیل محرومیت محله، پایینترین شهریه را برای کلاسها درنظر گرفته بودیم (حدود ۵ تا ۱۰هزار تومان) درحالیکه در محلات دیگر برای شرکت در همین کلاسها حداقل باید بین ۳۰ تا ۵۰هزار هزینه میشد؛ البته بیشتر این پول گرفتهشده نیز صرف لوازم و وسایل خود بچهها میشد و هزینههای متفرقه دیگر مانند کرایه، آب، برق، تلفن را خودمان پرداخت میکردم. هزینه مربی، وسایل ورزشی و... نیز برعهده خود ما بود.
باوجوداین اهالی که در ابتدا بهدلیل رایگان بودن استقبال خوبی از مجموعه داشتند، با شنیدن دریافت شهریه از ادامه فعالیت فرزندان خود جلوگیری کردند. حتی یکی از مادرها که برای بردن فرزندش آمده بود، وارد کلاس شد و بعد از گفتن چند فحش و ناسزا دست فرزندش را گرفت و بازور برد. وقتی که اعتراض کردم، با عصبانیت گفت: ما نون مفت نداریم به شما بدهیم او هم بیاید اینجا و جفتک بزند! به همین بهانه والدین زیادی، فرزندان خود را از آمدن به مجموعه منع کردند.
فقر شدید فرهنگی در محله
عرفانیان در ادامه با اشارهبه فقر فرهنگیدر محله میگوید: از دلایل این عقبنشینی و برخورد غیرمنطقی خانوادهها با فعالیتهای مجموعه ما این است که آنها اعتقادی به ضرورت این فعالیتها ندارند و فکر میکنند اگر هزینهای صرف این کارها بکنند، پولشان به هدر میرود.
این درحالی است که یکی از دلایل اصلی انحرافات اجتماعی مانند اعتیاد، سرقت، زورگیری و... نداشتن اطلاعات و فقر فرهنگی است. یک روز مادر یکی از همین بچهها که گرفتار اعتیاد شدیدی بود، برای ثبتنام فرزندش به مجموعه آمده بود. با او که صحبت کردم، متوجه شدم دلیل اصلی اعتیاد او نداشتن اطلاعات کافی درباره مواد مخدر بوده است.
خودش میگفت: وقتی کودک بودم، هروقت یکی از ما دچار بیماری میشد، بلافاصله مادرمان یک نوع از مواد مخدر را در چای حل کرده به ما میداد تا بخوریم. ما هم که در چنین محیطی بزرگ شده بودیم، هروقت مریض میشدیم، مواد مصرف میکردیم. امروز هم گرفتار مواد شدهایم. اگر کسی به ما میگفت این کار بد است، انجام نده، معتاد نمیشدم.
افراد بسیاری بهدلیل همین فقر فرهنگی و اطلاعاتی گرفتار اعتیاد شدهاند. آنها بهدلیل اعتقادات و عقاید نادرست درباره مواد مخدر به این راه کشیده شدهاند.
فقر مالی خانوادهها
عرفانیان در ادامه یکی از دلایل اصلی مشکلات محله را فقر مالی خانوادههای ساکن در محله میداند و میگوید: بیشتر ساکنان این محله کارگران ساده و روزمزدی هستند که هرروز برای پیداکردن کار به سرگذر میروند. گاهی هفتهای یک روز هم کار گیرشان نمیآید. از طرفدیگر همین مرد خانواده مجبور است هزینههای خانواده، کرایه خانه و... را نیز تامین کند. پدری که درآمد ندارد، چطور میتواند هزینهها را پرداخت کند؟ خانوادههای بسیاری دارای چنین وضعیت مالی هستند.
شاید ۵ هزار تومان برای ما مبلغ کمی باشد، اما برای آنها پول دوعدد ساندویچ است و یک وعده غذای کامل. بسیاری از این خانوادهها حتی توان تامین مایحتاج اولیه زندگی خود را ندارند. والدین فقط بهدنبال تامین خورد و خوراک فرزندان هستند و کاری به زندگی آینده و تامین نیازهای روحی و روانی او ندارند.
آنها حتی به فکر تحصیل فرزندان خود نیستند و از همان زمان که کودک توانایی انجام کار را داشته باشد، او را روانه بازار کار میکنند. کودکان کمسنوسال بسیاری مجبور هستند از ساعت ۷ صبح تا ۱۰ شب در مغازه میوهفروشی، مکانیکی و... کار کنند. آنها دیگر فرصتی برای آموزش هنجارها و فرهنگ ندارند.
از طرفدیگر خود این کودکان نیز بهدلیل نرسیدن به بلوغ عقلی و تشخیص صحیح در ردیف اولین قربانیان جامعه قرار میگیرند و دراثر همنشینی با افراد ناباب و گمراه به راههای خلاف کشیده میشوند.
کودکان بی سرپرست و بدسرپرست
او با اشارهبه وجود کودکان بیسرپرست در محله میگوید: روزهای اولی که به اینجا آمده بودم، هنگام ثبتنام کودکان در کلاسها متوجه شدم که تعداد زیادی از این کودکان بیسرپرست هستند.
در تحقیقی که انجام دادم، معلوم شد ۵۰۰ خانواده بیسرپرست در محله ساکن هستند که خیلی بیشتر از استاندارد معمولی است. در اغلب این خانوادهها سرپرست خانواده بهدلیل اعتیاد، طلاق، نزاع و... فوت شده یا در زندان است. بسیاری از این کودکان حتی سرپرست مشخصی هم ندارند و یکی از اقوام یا آشنایان سرپرستی آنان را به عهده گرفتهاند.
علاوهبر اینها کودکان بسیاری نیز وجود دارند که ظاهرا سرپرست دارند، اما وضعیت آنان بدتر از کودکان بدون سرپرست است. در بیشتر این خانوادهها پدرها اعتیاد شدیدی دارند و به بهانههای مختلف اعضای خانواده را مورد آزار واذیت جسمی و روحی قرار میدهند. در گفتگویی که با یکی از این کودکان بدسرپرست داشتم، او به من گفت: مجبور هستم برای اینکه از دست پدرم کتک نخورم، موادفروشی کنم.
او هرروز صبح مقداری مواد به من میدهد و از من میخواهد که به دست مشتریها برسانم. غروب هم تمام درآمد را از من میگیرد و خرج موادش میکند. اگر هم این کار را نکنم، با کمربند به جان من و مادرم میافتد. تنها دوساعتی که در این کلاس هستم، میتوانم نفس راحتی بکشم و استراحت کنم. البته وضعیت دختران و زنان در اینگونه خانوادهها بسیار اسفناک و وحشتناک است که نمیتوان به زبان آورد.
ایجاد کلاسهای آموزش مشاغل خانگی
عرفانیان در ادامه با اشارهبه مشکل بیکاری در محله میگوید: در شروع کار مجموعه، خانمهای بسیاری به ما مراجعه میکردند و از ما تقاضای کار داشتند. ما نیز چندکلاس آموزش مشاغل خانگی مانند خیاطی، گلدوزی، تابلوفرش و... ویژه بانوان را راهاندازی کردیم که با استقبال خوب خانمها نیز روبهرو شد، اما بهدلیل محدودیت جا و نبود امکانات و تجهیزات لازم از عهده این کار برنیامدیم و تعداد زیادی از متقاضیان را جواب کردیم.
بسیاری از این خانمها بهدلیل نداشتن توان مالی، قدرت خرید مواد خام، لوازم و دستگاههای شغل مدنظر را ندارند؛ به همین دلیل باید موسسه و مکانی وجود داشته باشد که بتواند ابتدا به آنها مهارتهای شغلی را آموزش دهد و پسازآن نیز آنها را به مراکز و کارخانجات کارگاهی معرفی کند تا آنها بتوانند ازاینطریق منبع درآمدی هرچند اندک داشته باشند.
سازمانهای اجتماعی میتوانند با راهاندازی مشاغل خانگی و زودبازده در این محله و ایجاد حداقل درآمد، بسیاری از مشکلات این خانوادهها را برطرف کنند. اگر فرد خیّری توانایی مالی این کار را دارد، میتواند با حمایت خود آنها را یاری کند.
برگزاری کلاسهای فرهنگی تربیتی
عرفانیان در ادامه بااشارهبه برگزاری کلاسهای آموزشیتربیتی برای دانشآموزان مجموعه میگوید: یکی از برنامههای اصلی مجموعه ما در کنار کارهای تفریحی و ورزشی، برگزاری کلاسهای مهارتهای زندگی و اجتماعی برای دانشآموزان است.
ما باتوجهبه نیاز دانشآموزان کلاسهای، تربیتی و فرهنگی مانند رفتار کودک با والدین، آیین دوستیابی، اعتیاد، خشم و... را درقالب کلاسهای مشاوره و گفتگوی عمومی برای والدین و بچهها برگزار کردیم که مورد استقبال اهالی قرار گرفت، اما بهدلیل نداشتن بودجه کافی نتوانستیم این کلاسها را به پایان برسانیم، درحالیکه کلاسهای فرهنگی بهدلیل سلسلهواربودن و پیوستگی موضوعات حتما باید تا آخر برگزار شود.
البته در همان چندجلسه که برگزار شد، تعدادی از والدین دچار تحول شده و نام فرزند خود را برای شرکت در کلاسهای ورزشی و آموزشی ثبتنام کردند که این موضوع باعث دلگرمی بیشتر ما شد.
استعدادهایی که هدر میروند
عرفانیان در ادامه بااشارهبه حضور افراد نخبه و استعدادها نهفته در بین کودکان و نوجوانان ساکن محله میگوید: از سال قبل که با این بچهها کار میکنم، متوجه شدهام که آنها از ضریب هوشی و استعداد مناسبی برخوردار هستند و فقط بهدلیل فقر مالی و نداشتن حامی در گمنامی به سر میبرند. سالگذشته زمانیکه ما چندتیم ورزشی تشکیل دادیم، متوجه شدیم که برخی از این کودکان توان خرید حتی یک جفت کفش و لباس ورزشی را ندارند؛ بههمیندلیل بیشتر تمرینات خود را با لباس معمولی و حتی با پای برهنه انجام میدادند.
باوجود همه این کمبودها شاگردان مجموعه ما افتخارات بسیاری کسب کردند؛ ازجمله آقای حسین نعیمی که در مسابقات کشوری (ووشو) که دو ماه قبل در کردستان برگزار شده بود، شرکت کرد و توانست مدال طلای این رشته را بهدست آورد. البته بعداز این مسابقه قرار بود که برای شرکت در مسابقات جهانی ووشو به چین برود، اما بهدلیل نداشتن بودجه و هزینه سفر از این سفر بازماند، ما نیز هرچه تلاش کردیم حامی مالی برای این کار پیدا کنیم، موفق نشدیم.
مسئولان و خیران حمایت کنند
عرفانیان در پایان بااشارهبه هزینههای بسیاری که نگهداری مجموعه داشته است، میگوید: باوجودیکه ما حداقل شهریه را برای کلاسها درنظر گرفتهایم، بسیاری از شاگردان ما هنوز حتی توان پرداخت همین شهریه اندک را ندارند و ما بسیاری از آنها را بهصورت رایگان ثبتنام کردهایم. با هزینه اجاره، برق، استخدام مربی و... هرماه حدود ۳ میلیونتومان هزینه مجموعه میشود.
این درحالی است که هیچ درآمدی تاکنون نداشتهایم و بهقول معروف از جیب خوردهایم. تا امروز هیچکدام از مسئولان (بهزیستی، کمیته امداد، ورزش و جوانان و...) کوچکترین حمایتی از مجموعه ما نداشتهاند، فقط شهرداری در یکیدومورد به ما کمک کرده است که از آنها تشکر میکنیم.
راستش را بخواهید باوجودیکه من به این بچهها ایمان دارم، میترسم که دیگر نتوانم جوابگوی هزینههای مجموعه باشم. بههمین دلیل از همه خیران و مسئولانی که توانایی کمک مالی، علمی، فکری به این مجموعه را دارند درخواست میکنم برای حفظ نسل آینده و شکوفایی این محله ما را یاری کنند.
*این گزارش شنبه ۵ مهر۱۳۹۳ در شماره ۱۲۲ شهرآرا محله منطقه دو چاپ شده است.


