روی صندلی جابهجا شدم و وسایلم را صندلی کنارم گذاشتم، همینکه جا خوش کردم کتابم را درآوردم تا در طول مسیر بیکار نباشم عینکم را جابهجا کردم و کتاب را دستم گرفتم، صفحه اول و دوم را خوانده بودم که یکدفعه حضور جوانی را در کنار خودم احساس کردم. گفت «وسایلت را بردار تا بنشینم.» با تعجب نگاهش کردم. گفتم «ببخشید؛ بهدلیل کرونا و رعایت پروتکلهای بهداشتی فقط یک نفر مینشیند.» مشخص بود ناراحت شده و زیر لب غرغرکنان از کنارم دور شد.
طی دوبار سوار اتوبوسشدن به مقصد نیشابور و تربتجام این موضوع بارها تکرار شد و من مجبور بودم در برابر بیتوجهی راننده و مسافران، همانند یک سرباز از صندلی کناریام محافظت کنم تا رعایت فاصلهگذاری اجتماعی را کرده باشم. متأسفانه وضعیت اتوبوسهای برونشهری اصلا آنطوری نبود که انتظارش میرفت. با این اوصاف چطور انتظار داریم کرونا سرش را پایین بیندازد و از بین ما برود؟
سرتاسر «پایانه مسافربری امام رضا(ع)» بنرهایی نصب شده که از مسافران خواسته بلیت خود را اینترنتی تهیه کنند و بدون بلیت وارد پایانه نشوند. همانطور که به سمت ورودی سالنهای پایانه میروم، دستگاه یکی از این سامانهها را میبینم. برای گرفتن بلیت پای دستگاه میروم، اما پس از چند بار تلاش موفق به تهیه بلیت نمیشوم و هربار این متن «امروز بلیتی به مقصد شما موجود نیست» روی صفحه دستگاه ظاهر میشود.
قید خرید بلیت را میزنم و به سمت سکوی اتوبوسها میروم، اما با تغییراتی که در پایانه اجرا شده دیگر امکان ورود، بدون بلیت ممکن نیست. اقدامی که به نظرم جلوی حضور افراد سودجو و بزهکار را گرفته و باعث ارتقای امنیت زائران شده است.
برای تهیه بلیت در صفی خلوت میایستم. اولین نفر آن خانم میانسالی است که سرفههایش همه را نگران کرده است. همه از او فاصله گرفتهاند. نمیدانم چرا مانند گذشته خبری از سفیران سلامت نیست تا هنگام ورود تبسنجی کنند و حواسشان به مسافران باشد. نوبت به من میرسد، کارت ملیام را در میآوردم، اما متصدی فقط به پرسیدن نام و کدملی من بسنده میکند و بلیت را میدهد.
پیش از ورود به محیط پایانه مسافربری همه ملزم به استفاده از ماسک هستند، اما در سکوی اتوبوسها شیوهنامههای بهداشتی و استفاده از ماسک کمتر رعایت میشود. هیچ کدام از رانندههای اتوبوسی که مسئولیت سلامت مسافران تا مقصد را برعهده دارند ماسک ندارند. هرچه در میان سکوها میگردم حتی یک راننده یا شاگردش را نمیبینم که از ماسک استفاده کنند.
کمتر از 20دقیقه به زمان حرکت اتوبوس مشهد نیشابور باقی مانده است. از گرمای شدید هوا به داخل اتوبوسی پناه میبرم که باد کولر از ابتدا تا انتهایش در گردش است. راننده در محل صندلی خودش نشسته و مسافران را راهنمایی میکند که هر کجا دلشان میخواهد بنشینند!
روی اولین ردیفی که صندلیاش خالیست مینشینم. مسافران پس از من، وقتی با صندلی پر شده خود روبهرو میشوند سراغ جایشان را از راننده میگیرند و او با لبخند همه را به نشستن روی صندلیهای باقیمانده اتوبوس دعوت میکند.
وسایلم را روی صندلی میگذارم و کتاب جیبیام را دستم میگیرم تا با خواندن داستان مورد علاقهام، زمان زودتر بگذرد. مشغول خواندن کتابم هستم که متوجه یکی از مسافران در کنار خودم میشوم. جوان که ماسکش را به زیر چانهاش کشیده از من میخواهد برای نشستن او جا باز کنم تا بتواند در صندلی کنار من بنشیند. از آنجایی که قرار است چند ساعت در کنار هم باشیم و فاصلهگذاری اجتماعی باید رعایت شود
با درخواستش مخالف میکنم و محترمانه از او میخواهم صندلی دیگری برای نشستن انتخاب کند. برداشت این مسافر از پاسخ من توهین است، تا میآید لب به اعتراض بگشاید، «حاج علی» همسفر میانسالی که روی صندلی ردیف پشت سر من نشسته، جوان را به صندلی خالی کنار خودش دعوت میکند تا همصحبت یکدیگر باشند، گل بگویند و گل بشنوند.
زمانی طولانی از پشت سر صدای آنها و چند مسافر دیگر را میشنیدم. موضوع صحبتشان درباره این بود که ترس برخیها از بیماری کرونا تنها یک بهانه است. راننده که برای پرشدن بیشتر صندلیهایش لحظهشماری میکند با فرصتطلبی سر تکان میدهد و با تأیید سخنان حاج علی و چند مسافر دیگر ادعا میکند کرونا تمام شده و رفته.
چند مسافر جدید دیگر به جمع ما اضافه میشوند که حاج علی با همان لهجه غلیظ خود آنها را به صندلیهای خالی وسط اتوبوس دعوت میکند و جملاتی میگوید که فهمیدنش سخت است اما منظورش این است که سمت من نیایند.
زمان زیادی نگذشته که مسافران اتوبوس یکدیگر را برای اولین بار دیدهاند، اما این گونه به نظر میآید که بیشتر آنها چندین سال است همدیگر را میشناسند یا فامیل هستند.
خانمها پیش از حرکت اتوبوس فرصت را غنیمت میشمارند و ناهار خانوادهشان را که در ساندویچ و ظروف کوچکی آماده شده است به دست همراهانشان میدهند، بوی غذا در فضای بسته اتوبوس میپیچد. لقمههای غذا بین مسافران دست به دست میچرخد و همه به یکدیگر تعارف میکنند.
یکی هم که از راننده درخواست الکل برای ضدعفونی دستش میکند راننده به او میگوید «الکل ندارم. بخور راحت باش اینجا خبری از کرونا نیست». آن دسته از مسافران هم که با زدن ماسک کمی رعایت میکردند حالا برای اینکه بهتر بتوانند با همسفرانشان اختلاط کنند ماسک از چهره برمیدارند. راننده دیگر امیدی به سوار شدن مسافر جدید ندارد، نگاهی به ساعتش میکند و اتوبوس حرکت میکند. با خروج ما از پایانه به دعوت حاج علی، 25مسافر با یکدیگر 3صلوات پی در پی میفرستند. صلوات سوم تمام نشده است که اتوبوس برای سوارکردن مسافران بینراهی در میدان انقلاب توقف میکند.
دهها مسافری که در گرمای روزهای فصل تابستان زیر نور خورشید منتظر ایستادهاند به سمت اتوبوس ما میآیند تا جویای مقصدمان شوند. راننده با باز کردن درهای اتوبوس به استقبال آنها میرود و مقصدش را فریاد میزند. نتیجه توقف ما ورود 5مسافر جدید است که از بین آنها 3نفر قصد نشستن در کنار من را دارند اما پس از مخالفت من با گفتن اینکه «صندلی را مگر خریدی؟» به انتهای اتوبوس میروند. تعداد مسافران اتوبوس حالا به 30نفر رسیده و راننده وقتی مطمئن میشود مسافر دیگری برای نیشابور نیست به جای خودش باز میگردد و دوباره اتوبوس را به حرکت در میآورد.
هنوز مسافران جدید در گیرودار نشستن روی صندلی هستند که باز هم اتوبوس با گذشتن از میدان حافظ در کنار گذر بزرگراه شهید سردار قاسم سلیمانی میایستد. تعداد مسافرانی که در اینجا منتظر اتوبوس هستند بسیار بیشتر از میدان انقلاب است. بسیاری ایستادهاند و برخی زیر سایه درختان و پل عابر پیاده نشستهاند.
با دیدن اتوبوس بسیاری از آنها به سمت ما میدوند. دوباره شاگرد راننده مقصد را با صدای بلند فریاد میزند. حاصل تلاش او 7مسافر جدید است که سوار اتوبوس میشوند. صدای بوق 2اتوبوس دیگر که تازه میخواهند برای سوار کردن مسافر بینراهی در اینجا توقف کنند باعث میشود راننده اتوبوس ما پس از 10دقیقه توقف در شرایطی که از 41صندلی اتوبوسش تنها 3صندلی در انتهای اتوبوس و صندلی مجاور من خالی مانده باز میگردد و از آنجا خارج میشود.
با پر شدن بیشتر صندلیهای اتوبوس بیشتر مسافران جدید از من میخواهند کنار بروم و جا برای نشستن آنها باز کنم اما بازهم پاسخ من به این مسافران منفی است و این بار سلامت آنها را بهانه میکنم. پاسخی که باعث منصرف شدن آنها می شود، اما منجر به نگاه منفیتر مسافران اتوبوس به من.
پیش از رسیدن به نیشابور اتوبوس در حاشیه شهر ملکآباد در کنار ایستگاه پایش توقف میکند. راننده از جای خود بلند میشود و خطاب به مسافران بینراهی از آنها میخواهد کرایه خود را به همان میزانی که بلیت صادر میشود پرداخت کنند. پس از آن او با فهرستی که در دست دارد به ایستگاه پایش میرود و با یکی از مأموران بازمیگردد.
شخصی که از ایستگاه پایش همراه راننده وارد اتوبوس میشود اقدام به شمارش مسافران و تطبیق آن با فهرست میکند. از آنجایی که صندلی ردیف سوم نشستهام میشنوم تعداد مسافران 37نفر است اما در فهرست 36نفر قید شده است و اتفاق خاصی در ایستگاه پایش رخ نمیدهد و اتوبوس ما که بیشتر تخلفات ایستگاه پایش شامل آن میشود، دوباره به سمت مقصد حرکت میکند.
بیشتر مسافرانی که در بزرگراه شهید سلیمانی سوار اتوبوس میشوند ساکن محدوده سیدی هستند. خب منطقی نیست وقتی در نزدیکی محل سکونتشان اتوبوسها توقف میکنند هزینه کرایه تا پایانه مسافربری را بپردازند و به پایانه بروند
دومین روز مسافرتم است. آن روز که به سمت نیشابور رفتم با خودم گفتم شاید فقط در این مسیر تخلف میشود. به همین دلیل اینبار مقصدم را تربتجام قرار دادم تا اوضاع این مسیر را هم بررسی کنم. به ساعتم نگاه میکنم ساعت از 10 و ربع گذشته است، در میدان حافظ منتظر اتوبوس ایستادهام تا مرا سوار کنند.
آفتاب سوزان است و مسافران دیگری هم مثل من منتظر هستند. هر کدام از آنها دلایلی برای حضورشان در میدان حافظ دارند. عباس حیدری میخواهد برای کار به تهران برود. او وقتی به حاشیه میدان حافظ برای خرید مواد غذایی میرود اتوبوس پایتخت میرسد و او که اتوبوس را از دست میدهد مجبور میشود زیر تابش نور خورشید دوباره منتظر بایستد.
حیدری میگوید: «مهمترین دلیلی که من و دیگر مسافران به پایانه مسافربری نمیرویم کرایه کمتر است. من همیشه برای رفتن به سفر در اینجا سوار اتوبوس میشوم چون رانندهها برای اینکه خالی نروند حاضر هستند تخفیف بدهند. البته این روزها فصل سفر است و آنها کمتر تخفیف میدهند. البته این تنها دلیل من نیست. وقت مسافران در پایانه خیلی به هدر میرود. در گذشته هر وقت به پایانه میرفتم حدود یک ساعت طول میکشید اتوبوس حرکت کند و بعد یک ساعت در میدان انقلاب و حافظ توقف میکرد تا ظرفیتش تکمیل شود. پس چرا باید به پایانه بروم وقتی اتوبوسها در اینجا توقف میکنند؟»
مجید صحرایی دیگر مسافری که در مسیر منتظر است، مسافران بینراهی میدان حافظ را محدود به اهالی سیدی میداند و میگوید: «بیشتر مسافرانی که در اینجا سوار اتوبوس میشوند ساکن محدوده سیدی هستند. خب منطقی نیست وقتی در نزدیکی محل سکونتشان اتوبوسها توقف میکنند هزینه کرایه تا پایانه مسافربری را بپردازند و به پایانه بروند؟»
حضور گسترده مسافران در سالهای اخیر باعث شده کنار گذر بزرگراه شهید سردار سلیمانی بهطور غیررسمی ایستگاه اتوبوسهای برونشهری شود و حالا برخی مسافران انتظار ارائه خدمات را داشته باشند.
مریم سهیلزاده با 3فرزندش میخواهد برای دیدن همسرش به تهران برود. او نیز یک اتوبوس را به دلیل نیاز کودکانش به سرویس بهداشتی از دست میدهد و از این بابت ناراحت است. سهیلزاده حق خود و دیگر مسافران بینراهی میداند که به آنها خدماتی ارائه شود. او میگوید: «وقتی در اینجا سالها مردم سوار اتوبوس میشوند نباید سرویس بهداشتی و سایهبان احداث کنند؟»
حواسم به ساعت نیست، اتوبوسی میآید که مقصدش تربت جام است، خودم را به در اتوبوس میرسانم و سوار میشوم. داخل این اتوبوس فقط 5صندلی خالی مانده است که خوشبختانه 2تا از آنها در یک ردیف قرار داشتند. هزینه بلیت را پرداخت و همانجا جا خوش میکنم. مسافران این اتوبوس هم با مسافران اتوبوس نیشابور فرقی ندارند، گویا داخل اتوبوس ماسک زدن و فاصلهگذاری معنایی ندارد و کرونا در مشهد مانده است. آنقدر هوای اتوبوس برایم سنگین است که ابتدای اتوبان مشهدباغچه به بهانه اینکه مدارکم را جا گذاشتهام از اتوبوس پیاده میشوم.»
ساعتها نشستن در میدان حافظ باعث میشود پی به لایههای پنهانی ببرم که در نگاه اول مشهود نیست؛ از جمله اینکه حضور روزانه مسافران بینراهی در حاشیه بزرگراه باعث ایجاد فرصتی مناسب برای افراد سودجو شده تا با سوءاستفاده از مسافران و زائران برای خود کسب درآمد کنند.
در میان جمعیت مسافران، چند نفر با سردادن فریاد از سر خوشحالی مدام تلاش دارند توجه مسافران را به مردی جلب کنند که 3کارت در دست دارد که پشت یکی از آنها را با خودکار علامتگذاری کرده است. او مدام کارتها را جابهجا میکند و هر شخصی بتواند کارت علامتگذاریشده را حدس بزند به میزانی که پول داده برنده خواهد شد.
گاهی رانندهها خوش اقبال هستند و با به خطر انداختن سلامت مسافرانشان برای تمامی صندلیها مسافر سوار میکنند و گاهی همچون راننده اتوبوس شهر کاشمر وقتی میبیند هنوز جای خالی در اتوبوسش باقی مانده پس از یک توقف طولانی میرود و دوباره باز میگردد به این امید که با ظرفیت تکمیل از شهر خارج شود
در میان جمعیت چند نفر مدام بهطور سریالی برنده میشوند و مدام بازارگرمی میکنند که در آخر متوجه شدم آنها با این شخص همکار هستند. علاوه بر این افراد کلاهبردار، تعداد دلالانی که پیش از این در پایانه مسافربری جلوی راه مسافران را میگرفتند کمکم سر و کلهشان در میدان حافظ پیدا میشود.
این افراد به سراغ تک تک مسافران بینراهی میروند و جویای مقصد آنها میشوند. برخی از این واسطهها گویا شاگردان اتوبوسها هستند و وقتی اتوبوس توقف میکند با مسافران سوار میشوند. برخی نیز با رانندههای مختلف در ارتباط هستند و آمار مسافران را به راننده و آمار رسیدن اتوبوس را به مسافران میدهند.
در مدت زمانی که بین مسافران بینراهی ایستادهام، تمام اتوبوسهایی که از پایانه مسافربری خارج میشوند در اینجا توقف میکنند. چه اتوبوس ویژه باشد و چه معمولی در اینجا مسافر سوار میکنند. اقدامی که گاهی اوقات با زیاد شدن اتوبوسها منجر به بروز ترافیک شدید در کنار گذر بزرگراه میشود. در میان اتوبوسها بیشترین مقصد به شهرهای نزدیک مانند کاشمر، تربت حیدریه، خواف، تربت جام، نیشابور، سبزوار و همچنین تهران است.
گاهی رانندهها خوش اقبال هستند و با به خطر انداختن سلامت مسافرانشان برای تمامی صندلیها مسافر سوار میکنند و گاهی همچون راننده اتوبوس شهر کاشمر وقتی میبیند هنوز جای خالی در اتوبوسش باقی مانده پس از یک توقف طولانی میرود و دوباره باز میگردد به این امید که با ظرفیت تکمیل از شهر خارج شود. گاهی هم که پلیس راهور میآید، آنها میروند و دور میزنند و دوباره باز میگردند.
برای روز بعد راهی میدان انقلاب میشوم. مسافران بینراهی اینجا بر خلاف میدان حافظ که بیشتر ساکن محدوده سیدی هستند شهروندانی از تمام شهر تشکیل میدهند. وجود پایانه اتوبوسرانی انقلاب در این میدان بیش از همه باعث حضور مسافران بینراهی شده است.
مسافرانی که میخواهند با اتوبوس به سفر بروند از تمام نقاط شهر به میدان انقلاب میآیند و همانجا سوار اتوبوسهای برونشهری میشوند و میروند. آنها دلیلی نمیبینند که صدها متر را پیاده طی کنند تا به سالن پایانه مسافربری برسند.
عباس اصغری همراه خانوادهاش با اتوبوس از خیابان شهید عبادی به میدان انقلاب آمده است تا همسر و دخترش را که میخواهند به سبزوار بروند بدرقه کند. اصغری درباره حضورش در میدان انقلاب برای سفر برونشهری میگوید: «وقتی پایانه انقلاب در حاشیه میدانی قرار دارد که اتوبوسهای برونشهری در آن توقف میکنند نیازی نیست به پایانه مسافربری برویم.» البته میخندد و اضافه میکند: «دلیل من تنها این است که میخواهم وقتی خانوادهام سوار اتوبوس میشوند کنارشان باشم و بدرقهشان کنم وگرنه حاضر بودیم تا پایانه پیاده برویم.»
در قانون به رانندههای اتوبوس اجازه سوار کردن مسافران در بین راه داده شده است تا مسافرانی که مقصدشان شهرها و روستاهای اطراف مشهد است بتوانند سوار اتوبوس شوند
رئیس پلیس راه کشور خدمترسانی به مسافران بینراهی را در معابر شهری قانونی میداند و میگوید: در قانون به رانندههای اتوبوس اجازه سوار کردن مسافران در بین راه داده شده است تا مسافرانی که مقصدشان شهرها و روستاهای اطراف مشهد است بتوانند سوار اتوبوس شوند.
سرهنگ هادی امیدوار اضافه میکند: «پلیس راهور در معابری مانند کنار گذر بزرگراه شهید سلیمانی حضور دارد و اتوبوسهایی را که در مکان توقف ممنوع یا بهصورت دوبله پارک کرده باشند جریمه خواهد کرد. البته بهترین راه برای حل این مشکلات و ساماندهی آن ایجاد بستری مناسب در زمینهای اطراف میدان حافظ است تا اتوبوسها بتوانند در آن توقف کنند.»
حسام آسیابان، دبیر انجمن صنفی شرکتهای مسافربری مشهد، توقف اتوبوسهای برونشهری و سوار کردن مسافر در میدان انقلاب و حافظ را غیرقانونی میداند و میگوید: «درست است که سوار کردن مسافر در بین راه غیرقانونی نیست، اما یک منع قانونی وجود دارد مبنی بر اینکه اتوبوسها در اطراف پایانه مسافربری همچون میدان انقلاب و حافظ اجازه سوار و پیاده کردن مسافر را ندارند.
ایستگاه پایش توسط انجمن صنفی شرکتهای مسافربری، اداره کل راهداری و حمل و نقل جادهای، شهرداری و پلیس راه به منظور نظارت بر عملکرد اتوبوسها راهاندازی شده است. در این ایستگاه تعداد مسافران با فهرست بررسی میشود و گاهی اوقات که مأموران اداره راه حضور دارند در صورت رعایتنکردن شیوهنامههای بهداشتی در اتوبوس راننده را جریمه و گزارش تخلف را ارائه میکنند.»
سید امیر حسینی مدقق، سرپرست معاونت فنی و اجرایی پایانه مسافربری امام رضا(ع)، درباره اقدامات انجام شده برای ارتقای خدمات به مسافران میگوید: «در سالهای اخیر اقدامات مثبت زیادی در پایانه مسافربری انجام شده که در کشور نمونه بوده است اما متأسفانه اطلاعرسانی کافی انجام نشده است تا مسافران در بیرون از پایانه سوار اتوبوسها نشوند.
برای رفع مشکلاتی که تا 2سال پیش در پایانه مسافری وجود داشت کارهای بسیاری در قالب طرح ارتقای خدمت برای اولین بار در مشهد و بهصورت پایلوت توسط شهرداری با اعتبار 10میلیارد تومان و همچنین با مشارکت اداره کل راهداری و حمل و نقل جادهای، انجمن صنفی شرکتهای مسافربری و با حمایت دستگاه محترم قضایی در آبان 98 به اجرا درآمد. در قالب این طرح تغییرات فیزیکی بسیاری در فضای پایانه و خدمات فروش بلیت در بستر فضای مجازی فراهم شد اقدامی که باعث کم شدن چشمگیر دلالان و واسطهها از بیرون پایانه مسافربری شد.»
الزام رعایت شیوهنامههای بهداشتی به تمامی رانندهها و شرکتهای مسافربری تکلیف شده است و هر شرکت یا رانندهای آن را اجرا نکند با آن برخورد خواهد شد
جواد وحدتیفر، معاون اجرایی اداره کل راهداری و حمل و نقل جادهای استان، درباره نظارت بر عملکرد شرکتها و اتوبوسهای برونشهری میگوید: «الزام رعایت شیوهنامههای بهداشتی به تمامی رانندهها و شرکتهای مسافربری تکلیف شده است و هر شرکت یا رانندهای آن را اجرا نکند با آن برخورد خواهد شد. از ابتدای امسال 12شرکت مسافربری متخلف جریمه و 2شرکت دیگر تعطیل شدند. علاوه بر این 10راننده به مدت 30 تا 45روز قطع خدمات شدند و در مجموع حدود 600میلیون تومان جریمه نقدی شدند.»
وحدتیفر مشکل وجود مسافران بینراهی میدان انقلاب را پایانه اتوبوسرانی میداند و اضافه میکند: «بخشی از مسافران بینراهی که در میدان انقلاب حضور دارند با اتوبوسهای درونشهری به میدان انقلاب میروند. آنها قادر نیستند مسافت طولانی میدان انقلاب را با وسایلی که به همراه دارند طی کنند و همان جا برای سوار شدن به اتوبوس منتظر میمانند.»