وقتی حاجحسین فروتن وضع مالی بهتری داشت، 200متر زمین از املاکش را به ساخت مسجد اختصاص داد و زندگی اهالی محله شهیدقربانی از یکنواختی درآمد و شوروحال دیگری یافت. همه اهالی از بزرگ و کوچک آستین همت بالا زدند و هرچه داشتند، در دایره ریختند؛ از پولهای ریز و درشت گرفته تا هرآنچه ارزش ریالی داشت. حتی زنها حلقه ازدواجشان را برای رضای خدا کنار گذاشتند. محرم سال1354 که مسجد صاحبالزمان(عج) پا گرفت، با سالهای دیگر کلی فرق میکرد؛ جنبوجوشی در محله راه افتاده بود که تماشاییاش میکرد.
مسجد صاحبالزمان(عج) چند پایگاه و کانون فعال دارد و کلی برنامه متفاوت و ریز و درشت. دلیل موفقیت متولیان مسجدی این است که خودشان جواناند و با بچهها و جوانان محله میانه خوبی دارند. آنها معتقدند آدمها که کنار هم قرار میگیرند، حسوحال قدرتمندی میسازند که میشود از پس سختترین کارها هم برآمد.
قرار ما با مسجدیها و مرتضی شاهمرادی، امامجماعت جوان مسجد، به وقت نماز مغرب و عشا در یکی از شبهای گرم تیر است. سر موعد میرسیم. کمی زمان میبرد تا نماز تمام شود. صدای ملایم قرائت و زمزمه قرآن تا طبقه بالا و قسمت زنانه میآید. لطافت صوت و زمزمه آیات فضا را پر میکند و دل را آرام.
مسجد 2طبقه مجزا و بزرگ دارد؛ زنانه و مردانه. بعد نماز خادم مسجد به اتاقی در طبقه اول هدایتمان میکند. خادم ساکت است و با درنگ راه میرود و اصلا دوست ندارد نامی از او برده شود. شبیه او چندنفر دیگر هستند؛ مثل خدمتگزاری که سالها هرروز صبح و ظهر و شام قبل اذان بلندگوهای مسجد را روشن میکند و خانهاش را هم به این مجموعه اهدا کرده است، اما اصلا تمایلی به حرفزدن ندارد. از بقیه میشنوم نامش غلامرضا ناتوان است.
حاجآقا شاهمرادی، امامجماعت جوان، به جمع کوچک ما اضافه میشود و همان ابتدا و خیلی ساده میگوید: حضور همین آدمهاست که پشتگرمی و دلگرمی میآورد. در جمع آنها که یکییکی مسئول کانونها و پایگاهها اضافه میشوند، همهچیز بیتشریفات و ساده و صمیمی است و شاید همین موضوع است که آنها را کنار هم گذاشته و نگه داشته است.
سال1354 که حاجیفروتن زمین را به مسجد اهداکرد، محلهها تفکیکشده نبودند و همه منطقه، «التیمور» نام داشت و بعدها این محله به نام شهیدقربانی شد. دیوارها که بالا رفت، خستگی را با خودش برد. فضا کوچک و ساده بود، درست به اندازه جمعیت آن زمان، اما کمکم اهالی کمک کردند و مسجد وسعت گرفت.
دوست داریم جریان پاگرفتن مسجد را گوش کنیم و بعد برسیم به فعالیتهای دیگر مجموعه. حاجمحمدکاظم علیرضایی که سنوسالدارتر از بقیه است، تعریف میکند: سال1354 که حاجیفروتن زمین را به مسجد اهداکرد، محلهها تفکیکشده نبودند و همه منطقه، «التیمور» نام داشت و بعدها این محله به نام شهیدقربانی شد. دیوارها که بالا رفت، خستگی را با خودش برد. فضا کوچک و ساده بود، درست به اندازه جمعیت آن زمان، اما کمکم اهالی کمک کردند و مسجد وسعت گرفت.
او ادامه میدهد: آرامشی که مردم از حضور در این فضا حس میکردند، باعث شده بود خیلیها وقتهای بیکاریشان را بگذارند برای بهترشدن فضای مسجد. روضههای شبانه و دعاهای هفتگی، بهخصوص منبر حاجسیدابوالقاسم خسروانی، امامجماعت مسجد که سالهای سال در این مسجد بود، خیلیها را جذب این فضا کرد و مردم حاضر بودند از نان شبشان بگذرند تا فعالیتهای آن از رونق نیفتد و خداراشکر تا امروز همینطور بوده است. این را هم از قلم نیندازید که در زمان جنگ خیلیها داوطلب رفتن به خط مقدم بودند و از این مسجد اعزام شدند و بعد هم به شهادت رسیدند. مسجد از این ماجراها زیاد دارد.
حاجکاظم خیلی خلاصه تعریف میکند بهدلیل قدمت و کهنگی بنا، سال1389 باز هم با کمکهای مردمی مسجد بازسازی شد.
حالا نوبت امامجماعت جوان مسجد است که از فعالیتهای پروپیمان مجموعه تعریف کند و ابتدا میگوید: مسجد بر محور چند پایگاه و کانون میچرخد که هرکدام متولی و مسئولی دارند، اما همه در کنار هم هستند و همدلی بچهها پایگاهها را پرقوتتر میچرخاند.
میتوانم خیلی خلاصه بگویم که این مجموعه شامل پایگاه شهیدصدوقی، مرکز نیکوکاری شهیدسلیمانی، کانون فرهنگیوهنری شهیدبابانظر و پایگاه شهیدتهرانیمقدم است.
او توضیح میدهد: مرکز خیریه شهیدحاجقاسم سلیمانی در حوزه مددکاری اجتماعی زیر نظر کمیته امداد بهتازگی فعال شده است و حدود 700خانواده نیازمند را زیر پوشش گرفته است.
علاوه بر کمکهای اقتصادی، نیاز به خدمات آموزشی و مشاورهای بهشدت در میان خانوادههای ساکن در این محدوده احساس میشود. بیکاری و اعتیاد مهمترین معضلهایی است که زندگی خانوادهها را تحتتأثیر قرار داده است و من همین اندازه کوتاه میتوانم اشاره کنم که گنجاندن مشاوره در برنامهها، مهمترین موضوعی است که بچهها دنبال میکنند؛ چه در حوزه خانواده و چه در تحصیل
حاجآقا اضافه میکند: علاوه بر کمکهای اقتصادی، نیاز به خدمات آموزشی و مشاورهای بهشدت در میان خانوادههای ساکن در این محدوده احساس میشود. بیکاری و اعتیاد مهمترین معضلهایی است که زندگی خانوادهها را تحتتأثیر قرار داده است و من همین اندازه کوتاه میتوانم اشاره کنم که گنجاندن مشاوره در برنامهها، مهمترین موضوعی است که بچهها دنبال میکنند؛ چه در حوزه خانواده و چه در تحصیل. این موضوع هم جزو فعالیتهای همین مرکز است.
پایگاه علمی شهیدتهرانیمقدم مجموعهای علمی است و بچههای مستعد محله آن را میگردانند. امیر ترابی فرمانده پایگاه شهیدصدوقی است و بهجای مسئول پایگاه که امشب بین جمع نیست، حرف میزند و در این رابطه خیلی کوتاه توضیح میدهد: شهیدتهرانیمقدم یکی از شهدای نخبه و بسیجی است که بهدلیل علمیبودن و نخبهپروری پایگاه، تصمیم گرفتیم نام این شهید را بر آن بگذاریم.
او میگوید: هدف از تشکیل این مجموعه ارتقای سطح علمی بچههای این منطقه بود. پایگاه در دی1399 پاگرفت. البته قبل از آن هم برنامههای آموزشی و مشاورههای تحصیلی و کلاسهای تقویتی برگزار میشد، اما با شکلگرفتن پایگاه، برنامهها منسجمتر شد. خوبی مجموعه به این است که از بچههای توانمند و نخبه محله برای کلاسها استفاده میکنیم. جذب افراد توانمند و بااستعداداز ویژگیهای پایگاه علمی شهیدتهرانیمقدم است که سال گذشته رتبه اول را در استان بین 12پایگاه علمی از آن خود کرد.
مسلم میخوش، مسئول کانون فرهنگیوهنری شهیدبابانظر، 10سال است حوزه فرهنگی را میچرخاند و با زیروبم آن آشناست و میگوید: همگرایی و همدلی بین بچهها خیلی از کارها و بهویژه فعالیتهای علمی و فرهنگی را پیش میبرد.
او درباره برگزاری کلاسهای حفظ قرآن که در مسجد برگزار میشود، توضیح میدهد: 5سال است که این کلاسها بهصورت مستمر انجام میشود و نتیجه دلچسب و دلنشینی داشته است؛ اینکه علاه بر حافظان کل قرآن، تربیتکننده کسانی است که به این حوزه علاقهمند هستند. در کنار آن، کلاسهای مفاهیم، صوت و لحن و تجوید هم برگزار میشود. میخوش مجبور است همه برنامهها را خلاصه مطرح کند و ادامه میدهد: برگزاری روشهای تدریس نوین ویژه آموزگاران منطقه، یکی دیگر از برنامههایی است که مسجد دنبال میکند و دلیل آن هم حمایتیبودن برخی از مدارس منطقه است که تقویت بنیه علمی آموزگاران هدف بوده است و در این برنامه شیوه درست تدریس به آنها آموزش داده میشود.