تَرصیع و کلمه برآمده از آن مُرَصّع در سه بخش مختلف استفاده میشود. یکی از این سه بخش در آشپزی ایرانی است. احتمالاً تابهحال اگر مرصعپلو نخورده باشید، نام آن را شنیدهاید که پلویی خوش آب و رنگ از افزودنیهای خوشطعم است. در ادبیات هم مرصع یکی از آرایههای ادبی است و به چینش هنرمندانه از واژگان مشابه اطلاق میشود. ترصیع در ادبیات به کار موسیقی درونی کلام و شعر میپردازد، اما موضوع این نوشتار به مرصعکاری که هنری بر تزیین سازههای مختلف است ارتباط دارد. یکی از شاخههای صنایعدستی سنگی مرصعکاری است. مرصع به معنی آنچه با جواهر تزیین شده باشد، است. مِخراج کاری یا مرصعکاری یا نگین کاری یا جواهرنگاری عبارت است از نشاندن جواهر (سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی) بر روی ظروف، زیورآلات و اشیای تزیینی دیگر. در این شماره به سراغ استادکاری باسابقه در این بخش رفتیم که سالها مرصعکاری میکند. حسینعلی حسنپور مردی آرام است که جملات مختصرش همراه با نکتهسنجی است. بیدلواپسی از کارش میگوید و نکات ظریفی را در میان میگذارد که شاید با سالها زحمت به دست آورده است. او از قالیبافی شروع کرده و پس از یک مرحله تغییر شغل به مرصعکاری رسیده است. مرصعکاری هرچند با ابزار فنی که جنسی خشن دارند همراه است، اما صبر طولانی میخواهد و ظریفاندیشی و روحیهای خلاق. همین است که به قول استاد حسنپور، مرصعکاری را از صنعت تبدیل به هنر میکند. آنچه در این دو صفحه میخوانید شما را با شخصیت این هنرمند منطقه ۳، تاریخچه مرصعکاری، روال کار، ابزارها و اقتصاد این رشته بیشتر آشنا میکند.
اهل کجا هستید و از چه زمانی وارد رشته مرصعکاری شدهاید؟
من متولد ۱۳۵۱ و اصالتاً بجنوردی هستم. در پنج سالگی با خانواده به مشهد آمدیم و در منطقه گلشهر ساکن شدیم. از همان پنج سالگی در خانه پدری قالیبافی میکردم و درس میخواندم. این روال تا دوره سربازیام ادامه داشت و بعد از آن هم تا ۲۳ سالگی به قالیبافی مشغول بودم. قالیبافی در آن سالهایی که مشغول بودم تا مدتی خوب بود و بعد به دورهای رسیدیم که دیگر قالیبافی دخل و خرجش با هم نمیخواند و مجبور شدم با قالی و دار قالی وداع کنم و سپس با مرصعکاری آشنا شدم.
در خیابان ارگ پاساژی به نام ارگ وجود دارد. آنجا با استادم جناب جواد لسانی آشنا شدم و مشغول به آموزش شدم. شروع کارم در بخش مرصع به سال ۷۶ برمیگردد و کماکان ادامه دارد. به خاطر دارم یک سال شاگردی کردم و بعدش به کار برای بازار در رشته مرصع پرداختم.
استادانتان چه کسانی بودند؟
من خدمت استاد لسانی کار را آموختم. البته همپایه با ایشان در آن سالها استادان حسین عبداللهی، علی و جواد هژبری و مجید نوعپرست هم به شاگردپروری میپرداختند. استاد لسانی نزدیک به دو دهه است که از مشهد رفته و هماکنون در تهران کارگاه مخراجکاری و جواهرنگاری دایر کرده و مشغول به کار است.
مرصعکاری هنر است یا صنعت؟
به نظر من این رشته بیشتر جنبه هنری دارد تا اینکه بهعنوان صنعت مطرح باشد. چراکه ظرافتهای زیادی دارد که مرتبط با هنر هنرمند و توانایی و ذوق اوست. شما وقتی میخواهید صنعتی را یاد بگیرد کافی است به کلاس بروید و مقداری هم علاقه داشته باشید، اما برای یادگرفتن مرصعکاری باید عاشق بود. جایگاه عشق هم هنر است نه صنعت! این کار شوق دائمی میخواهد. همانگونه که ممکن است خیلیها ادعای عاشقی بکنند، اما حوصلهشان سر برود و سرد شده و به امور دیگری بپردازند مرصعکاری هم حوصله زیادی میخواهد و در انتها عاشقان این هنر در الک زمانه میمانند. همانطوری که عاشقی سخت است و به قول خواجه شیراز «عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها» این کار هم ظاهری زیبا و فریبنده دارد، اما سخت است و باید مشکلاتش را به جان خرید. خلاصه صحبتهایم نشان میدهد جنس این کار از عشق است. نمیخواهم بگویم توان من هم بینهایت است. زمانی هم بوده که بهدلیل کسادی بازار بهعنوان کمکی در رشته دیگری وارد شدهام، اما باز به مرصع برگشتهام و شغل همیشگی خودم را در این رشته دنبال کردهام.
فرد مبتدی برای شروع کار چه باید بکند؟
چون این کار دارای ظریفکاری است ضرورتاً فرد مبتدی برای آموزش اولیه باید فردی جوان باشد. چشم و اعصاب قوی داشته باشد. اگر بخواهد بعد از طی مرحله آموزشی برای خودش کار کند و سود کار به جیب خودش برود لااقل به صد تا صد و پنجاه میلیون تومان ابزار کار و طلا و نقره نیاز دارد. برای کار بر روی نقره حدود یک سال و نیم باید شاگردی کرد، اما طول مدت برای کار یادگرفتن در بخش طلا طولانیتر است و حدود سه تا پنج سال وقت میبرد.
درباره سابقه هنری این رشته توضیح بدهید.
تاریخچه هنر مرصعکاری به هزاران سال پیش برمیگردد و نمونه این آثار را میتوان در موزهها و نگارخانههای صاحبنام یا مجموعهداران چنین آثاری یافت که نشاندهنده مهارت و تبحر هنرمندان این رشته هنری است. بازمانده اصیلی از آن روزگار شاید زیورآلاتی باشد که زنان قبایل چادرنشین مختلف و زنان روستایی از آن استفاده میکردند. اغلب این زیورآلات دارای تزییناتی زیبا از سنگهای زیبا و درخشان هستند. سنگهایی، چون عقیق جگری، فیروزه و ...
آثاری مانند تاجها، سلاحهای سلاطین و امرا و بزرگان، جامها، کاسهها، صندوق و صندوقچه، نشان و مدالها، ظروف و همچنین زیورآلات، محصول ایده، خلاقیت و توانمندی هنرمندان این هنر است که البته همانند هنرهای دیگر و بهرسم آن روزگار، این تکنیکها سینهبهسینه و از پدر به فرزند و گاهی از استادکار به شاگرد مطمئن و معتمد رسیده است. از دورههای هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان آثاری مانند زیورآلات، جامها، کاسهها، مدالها و... یافت شده است که نشاندهنده تبحر هنرمندان آن دوران ساسانی در ساخت مرصع زیورآلات و تزیین آنها با هنر قلمزنی و سیاهقلم رو به کمال و زیبایی سوق داشته است. پس از ورود اسلام و به دلیل اینکه در دین اسلام استفاده و استعمال ظروف نقره و طلا مکروه شناخته شد، صنعتگران و هنرمندان آن دوران تلاش کردند با ساخت اشیایی از قبیل جای دعا، قاب قرآن زیورآلات و… هنر مرصعکاری خود را عرضه بدارند و مهمتر از آن سعی در حفظ فن، رسم و سنت قدیمی مرصعکاری کنند و قوانین مذهبی هم محفوظ بماند. به همین ترتیب در طول سالیان با کمی پیشرفت تا قرون هفده و هجده هنر مرصعکاری در طبقه اشراف و بزرگان زنده و جاری ماند. از قرن نوزدهم شاهد ظهور خلاقیت و تکنیکهای متفاوت طراحی و اجرای جواهرسازی و مخراج کاری (مرصعکاری) بودهایم که این تحول و نوگرایی به دلیل پاسخگویی به احساس نیاز طبقه متوسط جامعه است که ثمره انقلاب صنعتی بوده است. نیازهایی که با معرفی مدلهای جدید توسط طراحان، هنرمندان، جواهرسازان بااستعداد آن زمان پاسخ داده شد. نمادهایی مانند گلها و حیوانات و فنهایی ریزهکارانه، نقش مهم و پررنگی در این دوره دارند و پیشرفت روزافزون هنر مخراج کاری ازآنپس حاصل تلاش برای ارضای نیاز جامعه و افراد در آن زمان است.
مرصعکاری با مخراجکاری یا جواهرنگاری یا نگین کاری تفاوت دارد؟
همه اینها یک کار هستند. البته با اندکی تفاوت. به کسی که با جواهر کار میکند و کار نهایی شامل گذاشتن جواهر و طلا بر روی اثر را انجام دهد جواهرنگار میگویند و کسی که با نقره سروکار دارد، مخراجکار مینامند. همه این موارد را هم مرصعکاری میگویند.
در مشهد این هنر چه اندازه رونق دارد؟
در مشهد، منطقه چهار طبقه و خیابان خسروی و اطراف آن بازارچههایی وجود دارد (پاساژ جواد و پاساژ ارگ) که در آن مخراج کاران و جواهرنگاران مشغول کار هستند و بهاصطلاح بورس هنر مرصع در این منطقه است. در بازار رضا (ع) منطقه الماس شرق هم تعدادی مرصعکار مشغول به کار هنریشان هستند. چندنفری را هم در خیابان راهنمایی میشناسم.
روال کارتان در این رشته چگونه است؟
نقره ساچمهای را گرفته و آب میکنند و اگر بخواهند به شیوه ریختهگری عمل بکنند در قالبهای از پیش تهیهشده ریخته میشود و طراحی را میتواند طراح یا مرصعکار انجام دهد. اگر بخواهد محصول که «کار دست» نامیده میشود بسازند، مفتول نقره را چرخکاری کرده و به ابعاد موردنظر درمیآورند. سپس نقره چرخکاری شده و شکل موردنظر را در اختیار سازنده قرار داده و سازنده آن را میسازد.
سپس نوبت مخراج کاری و نگین گذاری میرسد. پرداختکاری و آبکاری هم در ادامه انجام میشود. بهبیاندیگر ابتدا سازنده زیورآلات، جای مخصوص به سنگ موردنظر را خالی میگذارد و آنگاه هنرمند مرصعکار برای نشاندن سنگ اقدام میکند.
بر روی چه چیزهایی مرصعکاری میکنید؟
من بیشتر بر روی نقره کار میکنم؛ اما مرصعکاران دیگر در بخشهای دیگری مانند پلاتین یا حتی مس هم مشغول به کار هستند و نمونههای بدلی که معمولاً دیده میشود با فلزهای ارزانتری مانند مس حسب سفارش بازار ساخته میشود. کارهای پلاتینی بسیار گران است. کارهای طلایی و نقرهای بیشترین فروش را دارد. بخش بدلیجات هم سهم ویژه خود را از بازار مرصعکاری داراست. من با تمرکز بر نقره کار میکنم. ۷۰ درصد محصولاتی که میسازم انگشتر است و بقیه هم شامل گردنبند و پلاک و نیمستهای بزرگ و کوچک است.
از کدام روشها استفاده میکنید؟
در کار من بیشتر از روش چنگی استفاده میکنم. بقیه روشها یعنی ریلی، قلمخور و کاسهای بیشتر برای طلا استفاده میشود. در روش چنگی ابتدا بر روی سطحی که قالب کار قرار میگیرد دیوارهای درست میکنند و چهار چنگ روی آن جوش میدهند و برای اینکه نگین نیفتد این چهار چنگ نقش مهارکنندگی نگین را ایفا میکند. در روش چنگی با توجه به فضای کاسه مانندی که برای نگین در نظر گرفته شده است، ابتدا نگین در جای خود قرار میگیرد، سپس یا چنگهایی از طلا یا نقره دور آن را میگیرد یا با استفاده از سوهان مقداری از فلز آن زیور روی سنگ خوابانده میشود و در این حالت نگین در جای خود ثابت میشود. برای اینکه به سؤالتان کامل پاسخ داده باشم درباره بقیه روشها باید بگویم که در روش «ریلی»، بر روی طلا یا نقره جای ریلمانندی برای نگین (سنگ موردنظر) خالی است که پس از آنکه مرصعکار سنگ را در این محل جای داد، با سنبه و ضربه ابزاری چکش مانند، فلز اطراف نگین را به آن نزدیک میکند. در روش «قلمخور» حفرهای مخروطی برای نگین تعبیهشده که مناسب نگینهایی است که تراش مخروطی دارند. پس از جا انداختن نگین درجای موردنظر با استفاده از قلم، مقداری از طلا یا نقره موردنظر به سمت نگین هدایت میشود و درواقع روی نگین میخوابد. نکات ریزی هم در کار هست که ازجمله آنها میتوانم به این اشاره کنم که در بعضی مناطق برای چسباندن موقتی نگین بر روی زیورآلات موردنظر ابتدا از کمی موم استفاده میکنند که هنگام کار با قلم یا سوهان، نگین از جای خود حرکت نکند و کار راحتتر انجام شود و در آخر کار با مقداری حرارت، موم ذوب میشود و میتوان آن را با دستمال پاک کرد. ولی درباره تمام سنگها نمیتوان از این روش استفاده کرد، زیرا حرارت رنگ بعضی از سنگها را عوض میکند.
نام چند ابزار تخصصی و کارکرد آنها را بگویید
«قلم انگلا» برای قلمزنی محصول استفاده میشود و بیشتر در کارهایی که طلا در آن استفاده میشود کاربرد دارد. برای اینکه قلم انگلا بهتر و با جلاتر عمل کند، روی پارههای مخصوصی از جنس چرم کشیده میشود. «گوار سه غلطان» متههایی با سر گود است. نقش آن هم کند کردن سر چنگکهایی است که وظیفه در برگرفتن میانه را دارند. علت استفاده از آن جلوگیری از خراش پوست یا پاره کردن لباس فردی است که از آن استفاده میکند. با غلتاندن آن بر روی طلا یا نقره، قسمت بالای دیوارهای که اطراف نگین را گرفته بر روی نگین میخوابد و باعث مهار شدن نگین در جای خود میشود. «ماردالا» دو استفاده دارد. در کارهای ریلی وقتی میخواهند بکوبند روی قلم ضربه میزنند تا سفت شود. همچنین برای شکستن لاکها استفاده میکنند. بهبیاندیگر «ماردالا» ابزاری است که کاربردی شبیه چکش دارد. همچنین میتوان بهعنوان نمونه در کار ما به «میل انگشتر» برای گردکردن انگشتر و «فرز» برای مته زدن و جای نگین درآوردن اشاره کرد. البته ابزارهای متنوع دیگری هم در این کار وجود دارد که توضیحش در این مقال نمیگنجد. ابزارها عموماً از کشور چین وارد میشود و در خیابانهای جهانبانی و بازار رضا به فروش میرود.
مشکلات این رشته را در چه مواردی میدانید؟
ازلحاظ مالی نیاز به حمایت دولت داریم. باید وامهایی برای فعالان این بخش در نظر بگیرند تا بتوان نقره و طلا و دیگر مواد اولیه گرانبهایی را که در این رشته مصرف میشود تأمین کرد. همچنین عموم مرصعکاران خواهان این هستند که «سختی کار» برای رده شغلی آنها در نظر گرفته شود. واقعیت این است که این هنر بهعنوان کاری دائمی فشار به بینایی و اعصاب مرصعکار وارد میکند.
به نظرم اجرت کار کارگران این رشته هم کم است.
بیشتر مواد خام ارزشمند در این رشته نقره است. بالا و پایین رفتن قیمتهای جهانی، تحریمها و نبود ثبات بازار داخلی تأثیر مستقیمی بر کار، کشش بازار و درنتیجه معیشت ما دارد. لزوم حمایتهای بانکی و مالیاتی دقیقاً در همینجاست که خودش را نشان میدهد. واقعاً اگر هنر و هنرمندان برای جامعه ضروری هستند باید جامعه یا به قولی دولت از آنها حمایت کند.
آیا تابهحال این هنر را به فرزندان یا دیگر افراد آموزش دادهاید؟
بله! پسرم آموزشهای لازم این هنر را از من فراگرفته است. دو شاگرد دیگر هم زیردست من استاد شدند.
به نظرتان آینده این هنر چگونه خواهد بود؟
آینده درخشانی میتواند داشته باشد. چراکه کاری هنری و شیرین است. علاقهمند هم زیاد دارد. اگر سرمایهگذاری مادی و معنوی لازم برای تأمین هنرمندان این رشته و بازشناسی آن به جوانها برای ورود به این عرصه انجام شود این هنر به نشو و نمای خود ادامه خواهد داد و بازارهای داخلی و خارجی برای این رشته وجود خواهد داشت.
از کشورهای اروپایی یا عربی تابهحال سفارش داشتهاید؟
من بهطور مستقیم با مشتریان ارتباط ندارم. به نحو سنتی با فروشندگان بازار رضا ارتباط داشته و دارم. درست است منزل من در اطراف خواجه ربیع است و در این محدوده زوار داخلی و خارجی رفت و آمد میکنند، اما معمولاً ارتباط من بهطور مستقیم با آنها نیست و فروشندگان بازار رضا یا دیگر فروشگاههاست که سلیقه یا خواسته مشتریان را به تولیدکنندگان منتقل میکنند و بخش مهمی از کار در بخش فروش و عرضه به همت آنها انجام میشود.
وضعیت اقتصادی بازار کار شما چگونه است؟ زندگیتان از این راه تأمین میشود؟
درحقیقت راضی نیستم، چراکه بهاندازه زحمتی که کشیده میشود دریافتی نداریم. زندگیمان به شکل ساده و گذرا طی میشود. دریافتی من در ماه با همه سابقهای که در این کار دارم نهایت ۲ میلیون و ۵۰۰ است. تا روزی هم که کار باشد و بتوانم، مزد میگیرم، اما همیشه این نگرانی وجود دارد که اگر بازار با تزلزل روبهرو شود از کجا خود و خانوادهام را تأمین کنم!
بزرگان این رشته در مشهد چه کسانی هستند و آیا معمولاً باهم دیدار و گفتگو هم دارید؟
علاوه بر استادانی که در ابتدای گفتگو به آنها اشاره کردم میتوانم از استاد رستمی و هژبری نام ببرم. از نسل جدید هم میتوانم به آقایان موسوی و کهنسال اشاره کنم. با تعدادی از این عزیزان در ارتباط هستم.
فروش دستسازههای مرصع از جنس نقره به چه گونه است؟
کارهای زنانه را وزن کرده و بهاصطلاح گرمی میفروشند. برای قیمت کارهای مردانه هم ابتدا وزن کرده و بعد از محاسبه قیمت گرمی برای این بخش قیمت کلی در نظر گرفته میشود و برچسب (اتیکت) میزنند و برخلاف کارهای زنانه گرمی فروخته نمیشود.
چه صحبت نگفتهای مانده که دوست دارید از شما در پایان این مصاحبه درج شود؟
واقعیت این است که برای هنر و هنرمند در این سرزمین ارزش کافی قائل نمیشوند و غافل از این هستند که کار هنری چه ظرافتی دارد و برای رسیدن به آن باید چه مرارتهایی را تحمل کرد. باید به هنر و هنرمند بها داد. ما به حمایتهای مالی و تبلیغاتی نیاز داریم تا دلگرمتر باشیم.
از ۱۰ روز مانده به عید با توجه به شیوع کرونا بازار تعطیل است و ما هم در پی آنها تعطیل هستیم و درآمدی نداریم. معلوم هم نیست دوباره کی بتوانیم به کارگاه برویم و روال قبل تکرار شود.