در نوجوانی گاهی شعر میسرود و گاهی هم دلنوشتهای در دفترش یادداشت میکرد؛ علاقهای که همان سالها درمیان درس و دانشگاه و هیاهوی زندگی به دست فراموشی سپرده شد. چندسال بعد هنگامیکه طعم مادرشدن را چشید، درمیان لالایی و قصههایی که برای دخترانش میخواند، از چیدن واژگان خوشآهنگ درکنار هم و سرودن بداهه شعر کودکانه متوجه استعدادش شد و تصمیم گرفت نگذارد دوباره این علاقه خاموش شود.
زهرا عراقی ۳۷سال پیش در شهرستان آزادشهر استان گلستان متولد شد. مدرک کارشناسیارشد بیماریشناسی گیاهی دارد و خانهدار است. هفتسالی میشود که ساکن مشهد شده است و در محله سیدی زندگی میکند.
از او تاکنون سیصدشعر کودک و نوجوان در مجلات مختلفی همانند رشد، نوآموز، کیهان بچهها، سروش کودکان، سلام بچهها و... به چاپ رسیده است. همچنین مجموعه اشعارش با نام «شهدم، عسل شد» توسط انتشارات بهنشر بهزودی چاپ و روانه بازار خواهد شد. او امسال در چهاردهمین جشنواره شعر رضوی مقام سوم بخش نوجوان را کسب کرده است.
چهار سال پیش هنگامیکه دختران کوچکش را با خواندن یک کتاب قصه سرگرم میکرد، واژگان شیرینی به ذهنش رسید و بهصورت بداهه شعر کودکانهای گفت؛ شعری که خیلی به دلش نشست. پس دفتر کوچکی برداشت و آن را یادداشت کرد. چندروزی به سروده خود و علاقه دوران نوجوانیاش فکر میکرد. بالاخره مصمم شد با شرکت در جلسات و کارگاههای شعر و زیرنظر استادان این حوزه آموزش ببیند.
زهراخانم علاقه بسیار به مطالعه دارد؛ بههمیندلیل به عضویت کتابخانه شهیدمطهری نزدیک خانهشان درآمده است؛ «میدانستم در کتابخانه، جلسات شعرخوانی برای بزرگسالان برگزار میشود، اما علاقه من به سرودن شعر کودک بود. بعداز کلی پرسوجو، نتوانستم کارگاه شعرخوانی برای سنین خردسال یا نوجوان پیدا کنم و تصمیم گرفتم اصول اولیه را از همین جلسات بزرگسال یاد بگیرم.»
او در همین محفل شعرخوانی با دو شاعر خوشآوازه، مجتبی ابوالقاسمی و حسین سیدبر، آشنا شد؛ «یادگیری مبانی اولیه سرودن شعر در محضر این شاعران کمک بسیار به من کرد. به خاطر دارم تکلیفی به ما داده میشد تا برای جلسه بعد درباره موضوعی شعری بسراییم و در جمع بخوانیم. از خواندن شعرهایم خجالت میکشیدم، اما کمکم با کمک این دو شاعر اعتمادبهنفس پیدا کردم و بیشتر تلاش میکردم.»
زهراخانم در جلسات شب شعر ابوالقاسمی و کارگاههای سیدبر نیز شرکت کرد تا اینکه احساس کرد دارد از علاقهاش که شعر کودک است، دور میشود؛ «روحیه من با شعر کودک سازگاری بیشتری داشت و برای سرودن شعر بزرگسال ذوق چندانی نداشتم. ازطریق یکی از دوستانم با غلامرضا بکتاش، شاعر کودک، آشنا شدم.»
سال۹۸ و شیوع بیماری کرونا سبب شد بسیاری از کلاسهای آموزشی بهصورت مجازی برگزار شود. او نیز از این فرصت استفاده کرد تا در دوره آموزشی مجازی بکتاش شرکت کند؛ «حضور در همان جلسه اول برایم کافی بود تا بفهمم اشتباه نکردهام و مخاطب شعرهایم باید کودکان و نوجوانان باشند.»
زهراخانم که روزبهروز علاقهاش به ادبیات کودک بیشتر و بیشتر میشد، تصمیم گرفت دانش و اطلاعاتش را زیاد کند؛ بههمیندلیل سراغ کتابهایی که مرتبط با کودکان بود، رفت. اشعار زیادی سرود و آنها را برای استادش بکتاش فرستاد، تا اینکه یکی از شعرهای مذهبیاش مورد تأیید قرار گرفت و در کیهان بچهها چاپ شد.
حس خوشایند چاپ اولین شعرش در کیهان بچهها هنوز هم احساس رضایت از انتخابش را برایش زنده میکند؛ «شاید دیر، اما بهدرستی تصمیم گرفته بودم علاقهام را دنبال کنم و بعداز گذشت چند ماه توانسته بودم به یکی از هدفهایم برسم. چاپ اولین شعر، من را غره نکرد، ولی سبب شد جدیتر به این حوزه ورود پیدا کنم.»
او اساس سرودن شعر برای کودکان و نوجوانان را انتقال حس خوب به آنها میداند؛ «شعر کودک با هدف سرگرمی سروده میشود؛ البته برخی از شعرها اطلاعات و مباحث آموزشی را هم منتقل میکنند، به همین دلیل موضوعات مختلفی برای سرودن شعر وجود دارد.»
تعداد اشعاری را که سروده است، بهصورت دقیق نمیداند؛ «چند صد شعر کودک و نوجوان سرودهام، اما بیشاز سیصدشعر در نشریهها و مجلههای مختلف به چاپ رسیده است.»
شعرهای زهراخانم در مجلههایی مانند کیهان بچهها، سروش کودکان، رشد، نوآموز، دانشآموز، سلام بچهها و... به چاپ رسیده است. او همچنین با ضمیمههای ویژه کودکان در روزنامههای خراسان، قدس و شهرآرا همکاری میکند.
شعرهایش مضمونهای مختلفی دارد و درباره فصلها، میوهها، جشنهای ملی و مذهبی، دفاع مقدس و... اثر خلق کرده است «مجموعه شعرهایی که درباره ائمه اطهار (ع) سرودهام، ازسوی انتشارات بهنشر درحال چاپ است و اکنون در مرحله تصویرگری قرار دارد و بهزودی روانه بازار خواهد شد.»
زهراخانم امسال در چهاردهمین جشنواره شعر کودک و نوجوان رضوی توانسته است مقام سوم بخش نوجوان را کسب کند. او همه موفقیتش را مدیون زندگی در جوار حضرترضا (ع) میداند؛ «به برکت زندگی در مشهد و زیر سایه امامرضا (ع) خیلی زود در این مسیر پیشرفت کردم.»
او ظرفیتهای آموزشی و ادبی اغلب محلهها را محدود میداند و میگوید: محفلهای شعرخوانی که دردسترس همه باشد، بهویژه جلساتی با موضوع کودک و نوجوان اندک است.
او بین همه برنامههای زندگی و رسیدگی به امور خانه و فرزندانش، یک روز در هفته در کتابخانه شهیدمطهری حاضر میشود تا درکنار کودکانی که به این مکان میآیند، شعر بخواند و از دیدن ذوق و شوق آنها لذت ببرد.
همچنین در جلسات شعرخوانی «محفل بهار» کتابخانه حضور دارد و تلاش میکند تا با مطالعه و حضور در جمع شاعران اطلاعاتش را بیشتر و بهروز کند؛ «در اوقات فراغت میخوانم و مینویسم. دنیای شعر کودک گسترده است و مطالب زیادی برای یادگیری وجود دارد. به شرط تسلط کافی در شعر، بهدلیل علاقهای که به حوزه کودک دارم، در کارگاههای آموزش داستاننویسی هم شرکت خواهم کرد.»
* این گزارش سهشنبه ۲۳ آبانماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۴۳ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.