در و دیوار اینجا پر از نور امید است. از در ساختمان اصلی که وارد شوی، موتور دیزلی آلمانی سبزرنگی را میبینی که وسط سالن قرار دادهاند. ساختمان بعدی هم متعلق به کارگاههاست؛ ردیف خودروهای نیمبدنه که فقط قسمت جلو و موتور دارند. بوی روغن و ابزار فولادی در سالن پیچیده است و بسیاری از جوانها مشغول کار روی موتور خودروها هستند.
اینجا انتهای خیابان مهرآباد و هنرستان کارودانش خیّرساز ابتکار است. امروز سراغ کلاس دوازدهم رشته مکانیک این هنرستان آمدهایم تا با هنرآموزان و مربیان آنها گفتگو کنیم؛ رشته و مدرسهای که هرسال تعداد زیادی پذیرفتهشده دانشگاههای دولتی دارد.
بچهها مشغول کارشناسی موتورهای خراب خودروها هستند. همه دوستانه و درقالب تیمهای پنجنفره دور یک موتور خودرو ایستادهاند. یاسین صدری هجدهسال سن دارد و ساکن محله پورسیناست. علاقه او به رشته مکانیک به کودکیاش برمیگردد. آنقدر به تعمیر وسایل و بهویژه کارکرد موتور خودرو علاقهمند بوده است که پدر و مادرش هم توصیه کردهاند درسش را در رشته مکانیک ادامه دهد.
او مدتها در مغازه مکانیکی شاگردی کرده است، اما میگوید: استاد کارها معمولا به شاگردان چیزی یاد نمیدهند، ولی اینجا معلمها از دل و جان مایه میگذارند تا بیشتر و بهتر بفهمیم. ما اینجا موتور خودرو را هم باز میکنیم، اما در شاگردی مغازه مکانیک هرگز اجازه این کار را نمیدهند. وقتی شاگردی میکردم، بیشتر باید مغازه را تمیز میکردم تا کار مکانیکی. دو سال بیرون کار کردم، اما چیزی یاد نگرفتم. عزمم را جزم کردهام که وارد رشته دانشگاهی مکانیک شوم.
مهدی باصری حدود هجدهسال سن دارد و تخصص او برق است. آنطورکه بقیه بچهها هم میگویند، مهدی درزمینه برق موتور، حرف اول را میزند. درباره علاقهاش به این رشته تعریف میکند: مادر و پدرم میگویند زمانیکه حتی حرف نمیزدی، صدای موتور و ماشین درمیآوردی! همه اسباببازیهای کودکیام ماشین بود. الان هم تقویت و تعمیر موتور خودرو، علاقه اصلی من است.
زمان تعیین رشته، کوچکترین شکی نداشته است که میخواهد وارد این رشته شود و حتی پیش مشاور هم نرفته و اولین انتخابش مکانیک بوده است. او میخواهد پساز پایان این سال تحصیلی مغازهای باز کند و موتور ماشین را تقویت و تیونینگ (ارتقا و تنظیم) کند یا برق و انژکتور موتور را اصلاح کند. او بیرون هم کار کرده و شانس آورده که استادکار مهربان و بااخلاقی به پستش خورده است.
مهدی میگوید: همانجا که کار میکردم، خیلی چیزها درباره ECU، کامپیوتر و دیاگ خودرو یادگرفتم. در مدرسه هم معلمهای باسواد و دلسوزی داریم. از سال دهم معلمی داشتیم به نام علی قاسمی که امسال به مدرسه دیگری منتقل شده است. آقای قاسمی گروهی در فضای مجازی دارد که درباره مشکلات خودرو در آن پرسوجو میکند و کارشناسان پاسخ میدهند. آنجا هم فرصت خوبی برای یادگیری دارم.
محمدرضا امیرزی از شهرک شهیدرجایی به اینجا میآید. او از سر علاقه به این رشته وارد نشده، اما همین که آمده و مدتی را گذرانده، خیلی از این رشته خوشش آمده است. او میگوید: اینکه روی موتور ماشینی کار میکنی و عیبش را پیدا میکنی و صدای روشنشدنش را میشنوی، خیلی لذتبخش است.
قصد ندارم بعد از دوران تحصیل، مکانیکی باز کنم یا این حرفه را ادامه دهم و سراغ کار کشاورزی میروم، اما چیزی که در این مدرسه یاد گرفتهام، همیشه به کارم میآید و همراهم خواهد بود.
سیدمحمدجواد اکرمی همسنوسال بقیه دوستانش است. او از خیابان مفتح منطقه۴ به اینجا میآید. میتوانسته به مدرسه فنی و حرفهای برود، اما ترجیح داده است کارودانش بخواند؛ چون قسمت عملی آموزش آن بیشتر است. او هم علاقهمند به برق خودرو بوده و همین الان در مغازهای شاغل است.
محمدمرتضی بخشی که ساکن محله مهرآباد است، با لبخندی درباره حواشی تحصیل در این رشته میگوید: هرجا مهمانی و دورهمی خانوادگی و فامیلی است، اطرافیان میگویند که بیا ماشینمان را ببین و بگو علت خرابیاش چیست. من هرچه در توانم باشد و ابزارش را داشته باشم، انجام میدهم.
امیرحسین زارع میخواسته نظامی شود، اما به پیشنهاد پدرش وارد این رشته میشود. او همزمان با تحصیل بیرون هم کار میکند و الان خودش استادکار است. امیرحسین میگوید: مکانیکی شغل خوبی است؛ چون کار مردم را راه میاندازیم. همین که کسی در راه مانده باشد و تو مشکلش را حل کنی، یعنی خدمت به جامعه. جدا از این، بزرگترین آرزویم این است که بتوانم به افراد نیازمند خدمت کنم.
لابهلای گفتگو با دانشآموزان یکی از پرسنل مدرسه سوئیچ خودرویش را دست سرپرست میدهد تا عیبش را پیدا کنند. اینجا هرکسی خودرویش به مشکل بخورد، عیبش را پیدا و حتیالامکان مشکل را رفع میکنند. حتی سفارش تعمیر خودرو از بیرون هم میگیرند و با قیمتی بسیار کمتر آن را تعمیر میکنند.
سجاد اصغری، سرپرست کارگاه مکانیک خودرو در این هنرستان، با گفتن این نکات ادامه میدهد: هنرجویان بهویژه کلاس دوازدهم خیلی پای کار هستند. بسیاری از بچهها با تمام وجود میخواهند کار را یاد بگیرند.
او ۳۱سال دارد و هفتسالی میشود که در آموزشوپرورش خدمت میکند. درباره خدمتش در این مدرسه میگوید: سه سال است اینجا هستم. با پیگیری مدیر هنرستان و کمک خیران موتورهای EF۷ و TU۴ و تابلوهای آموزشی سیمکشی به هنرستان اضافه شده است و به آموزش هنرجوها خیلی کمک میکند. رسول رجبی سیسال سن دارد و اوایل خدمت خود در آموزشوپرورش را میگذراند.
او میگوید: امسال به این مدرسه منتقل شدهام و درباره بچههای اینجا باید بگویم که بسیار فنی هستند و همیشه کنار تحصیل کار هم میکنند. خودشان گیربکس را باز میکنند و پس از رفع اشکال دوباره میبندند. هر آنچه توضیح میدهیم، سریع متوجه میشوند و اجرایی میکنند. آنقدر انرژی دارند که خستگی نمیفهمند؛ مثلا از صبح تا ساعت۲ ظهر در کارگاه پرتحرک هستند و بعد از مدرسه هم سرکار میروند. به نکات آموزشی مشتاقانه گوش میدهند.
سیدابراهیم حسینینژاد، مدیر باسابقه این هنرستان، پس از سیسال خدمت، ماههای آخر کار خود را سپری میکند و قرار است از همین هنرستان بازنشسته شود. سیدابراهیم یازدهسال اینجا خدمت کرده و ساکن همین محله مهرآباد است.
او که خودش کارشناسی مکانیک دارد، درباره هنرستان و دانشآموزانش میگوید: تعداد ۲۶۰دانشآموز در هشتکلاس اینجا تحصیل میکنند. کلاسی که امروز اینجا برگزار میشود، پایه دوازدهم است و بچهها ارشدهای مدرسه هستند. رشته مکانیک بسیار کاربردی است و اکثر بچهها همین الان همزمان با مدرسه مشغول به کار هستند.
علاوهبراین عدهای هم سراغ ادامه تحصیل در دانشگاه میروند. مثلا همین سال گذشته پانزدهدانش آموز پذیرفته شده در دانشگاه دولتی داشتیم. کارشان برای قبولی در دانشگاه خیلی سخت است؛ چون باید دروس رشته مکانیک فنی و حرفهای را امتحان بدهند. بااینحال هر سال تعداد قبولی بیشتر میشود و نشان از همت بچهها دارد. اکثر دانشآموزان ساکن محله مهرآباد یا پورسینا و شهرک رجایی هستند، اما این وسط خیلیها هم از راههای دور به اینجا میآیند.
علاقه است که دانشآموز را از کال زرکش یا شهرک رضوی به اینجا میکشاند. هر موقع دانشآموزانمان را در جایجای شهر مشغول به کار یا تحصیل میبینم و از موفقیتشان خبردار میشوم، شادی وجودم را فرامیگیرد.
* این گزارش دوشنبه ۸ آبانماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۵۴ شهرآرامحله ۵ و ۶ چاپ شده است.