حاجرضا گرامی سابقهای طولانی در خدمت به بارگاه ملائکپناه رضوی و همیاری با زائران دلسوخته حضرت ثامنالحجج (ع) دارد. او در این سالها دربان بارگاه سلطان سریر ارتضا بوده است و ابهت لاهوتی درگاه هشتمین امام را در صورتی ناسوتی جلوهگر کرده است.
حاجرضا مردی است که با زحمت میشود از او جملاتی درباره خودش شنید. سعی میکند خوبیها و بزرگمنشیها را به دیگران منتسب و از دیگران نقل به معنا کند.
هر وقت که در مسیر گفتوگویمان، بحث به کرامتهای حضرت ثامن (ع) میکشد، نرمه اشکی در چشمانش جمع میشود؛ هرچند ابهت مردانهاش اجازه سرازیر شدن اشک را نمیدهد.
او در همه این سالها بهصورت افتخاری در حرم مطهر خدمت کرده و البته پیش از این در سالهایی نهچندان دور طلافروشی پاکدست در بازار زنجیر بوده است؛ بازاری که پس از توسعه حریم حرم در دوران عبدالعظیم ولیان -استاندار اسبق خراسان بزرگ در زمان پهلوی دوم- اثری از آن نمانده است.
خاطرات متعدد او از زائران حرم رضوی و زندگی پنجاهسالهاش در منطقه طلاب، موجب شد که با وی در دهه کرامت رضوی همکلام شویم.
- چند سال دربان حرم بودید؟
(دوست ندارد به این سؤال پاسخ دهد.) خیلی قبل از انقلاب تابهامروز در بارگاه امامهشتم (ع) خدمت کردهام که امیدوارم مقبول حضرت باشد.
- این سالهای طولانی در بارگاه رضوی بودن، حتماً کلی خاطره تلخ و شیرین داشته است؟
بله. هر خاطرهای که دارم ازآنجاکه مربوط به بارگاه رضوی است، برایم شیرین است. مخاطب ما -هرکسی که باشد- مسلماً مورد لطف امام بوده که اجازه پیدا کرده است به حرم وارد شود.
این بیتها همیشه در خاطر من هست: مردم! به خدا قبله جان در حرم است/ امید زمین و آسمان در حرم است// ایکاش به ما اذن زیارت بدهند/ آن لحظه که صاحبالزمان در حرم است کرامات متعددی از حضرت در ذهن دارم که هیچگاه فراموش نخواهد شد.
- از کرامات امام که به چشم دیده یا شنیدهاید، نمونهای را نقل کنید.
دربانی از دربانان حضرت رضا (ع) نقل میکرد دیده است که شخصی با جوان بیمارش اوایل صبح به حرم آمد. از آن شخص پرسید که برای چه این وقت صبح با فرزند بیمارت به حرم آمدهای؟
چرا پشت پنجره فولاد نشستهای؟ فرد گفت هرچه پول داشتم، برای شفای پسرم که میگرن دارد، هزینه کردم و دیگر پولی در بساطم نمانده است.
گفتم بیایم مشهد تا ببینم حضرت درمورد من و فرزندم چه صلاح میدانند. آن فرد گفته بود حتی کرایه راهم را نداشتم و مقداری پارچه قیچینشده در خانه داشتم و فروختم و خرج سفر مشهدم کردم.
پارچه سبزی به بیمار و از آنسو به پنجره فولاد گره زده شد. ساعت حدود ۵ بعدازظهر دیدم آن جوان از جایش بلند شد، اما دیگر، آن جوان صبح که چهرهای خسته و بیمار داشت، نبود.
چهرهاش نورانی و زیبا شده بود. دربان میگوید فهمیدم که مورد لطف حضرت قرار گرفته است. بیمقدمه جلو رفتم و گفتم چه دیدی؟ بیمار که دیگر بیمار نبود، گفت: چه آقای زیبایی دارید! امام پارچه سبزی را که برای دخیل بسته بودم، باز کردند و گفتند بلند شو و به شهرت برو. تو خوب شدی.
- عموم مشهدیها از سالهای دور داستانی را شنیدهاند که شتری از کشتارگاه فرار میکند و به بارگاه حضرت پناهنده میشود. شما درمورد این داستان چه میدانید؟
بله، درست است. خودم از شاهدان این ماجرایم. صبح زودی به حرم مشرف شده بودم. آن سالها در بازار زرگرها که در دوقدمی حرم بود و الآن به نام دارالحکمه در مجموعه حرم واقع شده است، مغازه داشتم و برای همین افتخار تشرف در صبحهای زود به حرم را پیدا میکردم.
در یکی از این روزها دیدم که شتری بین سقاخانه اسماعیلطلا و پنجره فولاد زانو زده است و گریه میکند. معتقدیم حضرت رضا هر موجودی حتی اگر حیوانی را دعوت کرده باشند به حریم امنشان، دیگر بقیه کارها درست میشود.
شما تصور کنید این حیوان مسیری طولانی را آمده و در صحن بهادب نشسته است. چند لحظهای کنار شتر ایستادم. اشکش را دیدم و دیدم که حیوان زبانبسته به پنجره فولاد نگاه میکند.
دقایقی گذشت و خدام بارگاه آمدند و بهآرامی شتر را مهار کردند و به بیرون بردند. شنیدم که آن شتر را آستان قدس تا پایان عمرش، نگهداری کرده است.
- نظرتان درباره عتبهبوسی چیست؟
هرکدام از آداب زیارت، معنا و فلسفه خاصی دارد. عقیده حقیر این است که ما لیاقت بوسیدن امام را نداریم. شما دقت کنید مثلا وقتی کسی دست سید بزرگواری را میبوسد، درحقیقت دست او را نمیبوسد، بلکه این نیت در کار است که من دارم دست رسول اکرم (ص) را میبوسم، وگرنه فرد سید اگر برای سیادتش نباشد که فرقی با فرد عامی ندارد.
ماجرای عتبهبوسی هم همین است. سجده هم اگر صورت میگیرد، باید بهشکرانه این باشد که خداوند این افتخار را داده است که به بارگاه امام راه پیدا کنیم. این مطالب ظرایفی دارد که باید دقت کنیم.
من پیش خودم میگویم کسی که عتبه را بوسه میدهد، انگار پای امام را بوسه داده است و آن که در و دیوار و ضریح را بوسه میدهد، انگار که دست و روی مبارک امام را بوسه میدهد.
درمورد دعا هم باید توجه کرد که ائمه و خصوصاً حضرت رضا (ع) را واسطه کنیم تا درصورتیکه صلاح ما میدانند، از خدا برایمان بخواهند.
- شنیدهام که با ولیان، استاندار خراسان، در دوره پهلوی برخورد داشتید؟
بله. ولیان، بخش موزه را ابتدا خراب کرد و زمین را از کاسبان با قیمت خوب خرید. بقیه افرادی که در اطراف بودند، راغب به فروش شدند. عدهای پول گرفتند و عدهای مکانی نو برای کسب. خاطره خصوصیای که از ولیان دارم، این است که روزی آمد مقابل مغازهام و گفت: فکر جا کردی؟ میخواهم خرابت بکنم! گفتم: شما بروید و فکر خودتان را بردارید.
گفت: من بروم و فکر خودم را بردارم؟ چطور؟ گفتم: شما میتوانی نهایت مغازه را از من بگیری، نمیتوانی امامرضا (ع) را از من بگیری. خود آقا کارشان مشکلگشایی است.
اگر تابهحال با زوارش خوب برخورد کرده باشم، حتماً برایم جایی دیگر درنظر میگیرند. اگر هم بد کردم که شما باید بیایی و حتماً مغازهام را خراب کنی.
شما بهتر است بروی و ببینی اگر خط تو با خط امامرضا (ع) یکی بوده است که هیچ، وگرنه برای خودت فکری برداری. این جملات بین ما ردوبدل شد و ولیان رفت.
- چه زائران معروف و مهمی را در حرم دیدهاید؟
اصولا همه مهم هستند. شما فکرش را بکنید بین میلیاردها بشر این تعداد انتخاب شده و به حرم راه یافتهاند. آیا اینها را میشود مهم ندانست؟ اگر مقصودتان شخصیتهای بزرگ کشوری یا علمی است، بهنظرم بهتر بود میپرسیدید چه شخصیتی را در حرم ندیدی؟ همه افراد هرچه باشند، به اینجا که میرسند، کرنش میکنند و به، ولی نعمت ما احترام میگذارند.
به نظر من، کسی شخصیت مهم است که پیش و پس از زیارت در نظر امامرضا (ع) شخصیت داشته باشد. قبل از مشرف شدنش، کارهایی کرده باشد که مورد رضایت حضرت رضا (ع) باشد و بعد از زیارتش هم در همان خط باقی مانده باشد.
- مردم اعم از خانواده و اهالی محل میدانند که شما دربان حرم هستید؟ این مطلب چه تاثیری بر اطرافیانتان گذاشته است؟
راستش تاجایی که توانستهام، این مطلب را پوشیده نگه داشتهام، مگر اینکه خود افراد به حرم مشرف شده باشند و آن زمان مقارن با ساعت نگهبانی و خدمت من بوده باشد و خودشان دیده باشند که دیگر چارهای نداشتهام.
بهعلت همین انتسابم در حدی که مردم خبر دارند، اگر افرادی بخواهند کاری بکنند که در شأن یک فرد مسلمان نباشد و موجب رضایت امام نباشد، معمولا صرفنظر میکنند.
من کارهای نبودهام و در این بین ماجرا برمیگردد به خود امامرضا (ع) و ارادتی که مردم در نهادشان به خاندان نبوت دارند. در حد خودم سعی کردهام که منشأ خیر باشم؛ اگر بتوانم، جلوی منکری را میگیرم یا دعوای بین افراد را با ریشسفیدی و مهربانی حل میکنم.
- در هفته یک روز خدمتگزار بارگاه هستید؟
باید در همه هفته خودمان را در محضر امام بدانیم. آن یک نوبت در هفته که وظیفه ظاهری ماست، اما درحقیقت باید در شش روز دیگر هفته، کارهایی انجام بدهیم که انگار در شیفت خدمت بارگاه امامرضا (ع) هستیم.
این بیت را میتوانم در اینجا یادآوری کنم که: هر سو نگرد، جلوه رخسار تو بیند/ چشم دل اگر آینهباور شده باشد
- شما سالیان طولانی است که در طلاب ساکن هستید؟
درست است. الآن ۵۰ سالی میشود. زندگی در آن سالها با امروز کاملا متفاوت بود. یادم میآید که در خانهها چاه آب وجود داشت و هرکسی آب موردنیازش را از چاه تامین میکرد.
چاههای خانگی در عمق ۱۵ تا ۱۷ متری به آب میرسید. سالهای بعد وقتی چند ساختمان در منطقه طلاب ساخته شد، سر چهارراهها، فشاری آب نصب شد.
مردم صبحهای زود با سطلهای بزرگ آب برای خانهشان از فشاریها آب میگرفتند و برای استفاده روزانه به خانه میبردند تااینکه دیگر بر اثر خشکسالی یا احتیاج نداشتن به چاه بهخاطر لولهکشی کلی منطقه، دیگر چاه داشتن در خانهها منسوخ شد. آسفالت منطقه هم بهتدریج اجرا شد و سالهای زیادی طول کشید تا همه منطقه آسفالت شد.
- وضعیت فعلی شهرداری و مدیریت شهری در منطقه طلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
انصافاً شهرداری خوب کار میکند و میتوان دید که سعی میکند همهچیز را در حد توانش بهتر کند. شهر مشهد نسبتبه خیلی از شهرهای دیگر کشور، کاملا تمیز و بهقاعده اداره میشود.
- اگر بخواهید انتقادی کنید، چه میگویید؟
موضوعات مهم و کلی را که همه گفتهاند و میدانید. من میخواهم در اینجا به موارد جزئی اشاره کنم. بارها در مقابل مساجد بعد از نماز ظهروعصر دیدهام افرادی که تمکن مالی کمی دارند، در حد بساطی مختصر میوه و سبزیای میفروشند.
آنها سرمایه اندکی دارند و از میدان بار یا باغترههای اطراف، میوه و سبزی تهیه میکنند به این امید که بتوانند آنها را فروخته، خرج روزمره خود و خانوادهشان را تأمین کنند، اما بارها دیدهام مسئولانی را که در بخش مقابله با سدمعبر یا دیگر بخشهای مرتبط به جمعآوری بساط این افراد اقدام میکنند.
فارغ از اینکه فروش میوه و سبزی در خیابان، مجاز هست یا نیست، باید به پیوست اجتماعی و فرهنگی این کار هم دقت کرد. اگر فروشنده مستضعف درموردی که گفتم، کمی سستایمان باشد، میدانید چه خواهد کرد؟
آیا بخشی از ناامنیهای منطقه محصول همین سختگیریها نیست؟ بهتر است لااقل به او تذکر بدهند که در این اطراف نباشد، نه اینکه بساط میوه و ابزار کارش را مصادره کنند و جریمه سنگین برایش ببرند.
- حرف آخر؟
پیشنهاد میکنم هر کسی در هر جایی هست، هر روز صبح برای سلامتی امامزمان (عج)، چند صلوات بفرستد.
* این گزارش ۳۱ تیر سال ۱۳۹۷ در شماره ۳۰۱ شهرآرامحله منطقه ۴ است.