حتما شما هم در کلیپهای فضای مجازی کودکان و دانشآموزانی را دیدهاید که گهگاهی دستهایشان را در هوا تکان میدهند و در کسری از ثانیه پاسخ سؤال ضربهای دو در دو یا بیشتر را به طرف مقابلشان میدهند.
بدون اینکه ماشین حسابی داشته باشند یا قلم و کاغذی در دست. وقتی برای آشنایی با این مبحث و رفع این سؤال ذهنی، رصدی در اینترنت میکنید به ۲۱ آذر ۹۷ و خبر قهرمانی دانشآموزان ایرانی در بیست و دومین دوره مسابقات جهانی حساب ذهنی یا حساب با چرتکه (UCMAS) مالزی میرسید.
دانشآموزان ایرانی توانستهاند، در ۳ سال اخیر در مسابقات جهانی این رشته مقام اول را کسب کنند. همین باعث شد که دنبال قهرمانان خراسانی این رشته باشیم و خوش اقبال بودیم که یکی از آنها ساکن گلشهر بود. محمدحسن خیرآبادی یکی از افتخارآفرینان این مسابقات جهانی است.
محمدحسن توانسته در اولین حضورش، در گروه A مسابقات مقام دوم جهان را کسب کند. برای آشنایی بیشتر با دنیای ریاضی و محاسبات عجیب و غریب ذهنی به سراغ او و خانوادهاش رفتیم تا کمی بیشتر از حال و هوای مسابقه و احساسشان در اینباره برایمان بگویند.
مدالهای رنگارنگ و پرافتخارش را با سلیقه روی میز پذیرایی چیده است. دو کاپ و یک لوح و کارت ورود به جلسه را روی آن گذاشته و دور تا دورش را با بادکنکهای رنگی که پیام تبریک در مسابقات رویشان حک شده دور میز چیده است. محمدحسن کمی خجالتی است و دور مادرش میچرخد.
تا زمانی که برای گفتگو آماده شود با پدرش گپ و گفتی کوتاه داریم. جوادخیرآبادی ۵۰ سال دارد و از اعضای شورای اجتماعی محله امیرالمومنین است. در ابتدای صحبتشان از روند ساکن شدن خودشان و خانوادهشان در گلشهر میگویند: «سال ۵۳ به خاطر بیماری پدرم به مشهد آمدیم.
از آنجا که عمویم در ارتش بود به ما گفت این سمت شهر پیشرفت خواهد کرد، ولی همه چیز بعد از انقلاب برعکس تصور ذهنی ما شد.
الان شمال مشهد شده حاشیه و جنوب شهر و جنوب آن بالا شهر و شمال آن است. زمینهای اینجا ششدانگ بود و افراد متمولی اینجا زمین داشتند. برای همین پدرم سمت قلعه کهنه و سه راه درخت توت، زمین گرفتند و امید به رشد این مناطق داشتند.»
خیرآبادی میگوید: «محمد حسن متولد مشهد است و سومین فرزند ماست و بزرگ شده گلشهر است.» وی درباره این رشته و نحوه مسابقات جهانی میگوید: «برنامه حساب ذهنی یک برنامه منحصر به فرد برای رشد و تمرکز کودکان است. این روش با استفاده از یک سیستم محاسبه نوآورانه با به کارگیری چرتکه سبب پویایی مغز کودکان در دو نیمکره به طور همزمان میشود.
برنامه حساب ذهنی که به اختصار آن را یوسی مس در ایران مینامند، حدود ۷ سال است که تحت نظارت آموزش و پرورش در مدارس کشورمان فعالیت دارد. حدود ۲ هزار و ۲۰۰ نفر از ۳۵ کشور در مالزی حضور داشتند که ۱۶۶ نفر آنها از اقصی نقاط ایران بودند. شرکتکنندگان باید به ۲۰۰ سؤال در مدت ۸ دقیقه پاسخ میدادند».
خیرآبادی از آشنایی اتفاقیشان با این روش محاسبه میگوید و تأکید میکند که اصلا فکر نمیکرد محمدحسن بتواند در مسابقات بدرخشد. او میگوید: «آشنایی ما با این روش از طریق مدرسه محمدحسن بود. محمد به دبستان امام سجاد (ع) مصلی نژاد میرود.
مدرسه کلاسهای یوسی مس را به صورت فوق برنامه برای دانشآموزان برگزار میکند. محمدحسن کلاس اول بود که ما را برای آشنایی با این دوره به مدرسه دعوت کردند. جلسهای برای آشنایی والدین در مدرسه گذاشتند و از اهمیت و ویژگیهای این کلاس برایمان گفتند. من و همسرم با توجه به علاقهای که محمدحسن به ریاضی داشت او را ثبت نام کردیم.
در مدرسه خودشان حدود ۲۰ نفر شرکت کرده بودند و محمد توانست در مسابقات مدرسه اول شود و بعد از آن برای مسابقات ناحیه و شهر مشهد شرکت کرد که توانست در آنها هم اول شود و برای استانی شرکت کند. در مسابقات استانی هم اول شد.
باور نمیکردیم که به این خوبی پیشرفت کند و با علاقه ادامه دهد. گفتیم احتمالا کم میآورد، ولی خیلی خوب درخشید. بعد از مرحله استانی در مسابقات کشوری شرکت کرد و مقام دوم را به دست آورد.»
خانم ملیحه بهرامی، مادر محمدحسن، درباره نحوه انتخاب دانشآموزان برای مسابقات میگوید: «در طول مدتی که بچهها دورههای کلاسی را میگذراندند و آموزشهای لازم را میگرفتند، مدرسه، دانشآموزان با استعدادتر را شناسایی میکرد و آنها را برای مسابقات پیشنهاد میداد.
مدیر مدرسه به ما گفت «محمدحسن استعداد خوبی دارد» از مدرسه محمدحسن، ۳ نفر برای مسابقات انتخاب شدند که یکی از آنها در استانی دوم شد، ولی نتوانست کشوری را شرکت کند. کلاسها در ردههای بعدی برایشان ادامه دارد.»
خیرآبادی پدر هم میگوید: «تنها مشکل ما نبود حمایتهای دولتی است. این رشته و مسابقات هیچ نوع حمایتی دریافت نمیکند و هزینه همه رفت و آمدهای کشوری و خارج از کشور به عهده خود خانوادههاست. ما برای این دوره مسابقات حدود ۲۰ میلیون هزینه کردیم حتی ارز دولتی هم به ما داده نشد.
به هر حال این بچهها سرمایه کشور هستند و خوب است که مسئولان از دانشآموزان در این مسابقات حمایت کنند.»
محمدحسن این پا و آن پا میکند و در نهایت به جمع ما اضافه میشود تا گپ و گفتی با خودش داشته باشیم.
او بعد از معرفی خودش میگوید: «کلاس سوم هستم. چون علاقه زیادی به ریاضی داشتم از پدر و مادرم خواستم که در کلاس یوسی مس ثبت نام کنند. درس ریاضی را از دیگر درسها بیشتر دوست داشتم و تمرینات ریاضی را بیشتر از دیگر درسها انجام میدادم.
خیلی وقتها تمرینات ریاضیام بیشتر از تعدادی بود که معلم در کلاس به ما میداد.»
محمدحسن دنیای اعداد و گشت و گذار در آن را دوست دارد و از هر فرصتی برای وارد شدن به این دنیا استفاده میکند و میگوید: «روزی که مدیر مدرسه چرتکه و تعدادی کاغذ به ما داد خیلی خوشحال شدم.
بعد هم از خانوادهها دعوت کردند و درباره کلاس و اینکه چه آموزشهایی به ما میدهند برایشان صحبت کردند».
از او خواهش کردیم تا وسایلش را بیاورد و برایمان بیشتر از فضای کلاس و مهارتش بگوید. کیف زرد به نسبت بزرگی را میآورد که داخل آن برگههای مسابقه، ۲ کتاب و ۳ دفتر به همراه یک چرتکه است.
از او میخواهیم که بیشتر برایمان توضیح دهد؛ محمدحسن با روی باز استقبال میکند، بازهم فضای دوست داشتنی و مورد علاقهاش را پیدا کرده است کمی هم با ما راحتتر و خودمانیتر شدهاست.
میگوید: «ترم اول ۳ کتاب و ۲ دفتر داشتیم. یک دفتر تندنویسی و یک دفتر شنیداری است. در دفتر تندنویسی یک الگو از اعداد را باید در عرض یک دقیقه در کل ستونهای دفتر بنویسیم. اینکار به تمرکز و سرعت عملمان کمک زیادی میکند. در این کلاسها همه کار ما با اعداد است و خوراک اصلی ما هستند.
۴ عمل اصلی را با این روش یاد میگیریم و یکسری اعمال دیگر ریاضی که من هنوز بلد نیستم. باید در این دفتر خیلی سریع بنویسم و بعد از صوت معلم دیگر هیچ چیز یادداشت نمیکنیم.
دفتر بعدی شنیداری است. مثلا معلم چند عدد را به ما میگوید و بعد از نوشتن در یک زمان کوتاه آنها را جمع میکنیم. ضربها از دو در یک شروع میشود و کم کم تعداد آن بالا میرود.»
چرتکه برای خیلی از بچههای دهه ۷۰ به بعد ناآشناست و شاید اسمش را هم نشنیده باشند و ندانند که در گذشته بیشتر کاسبان و بازاریان ایرانی از آن استفاده میکردند. بعضی از قدیمیترها هنوز هم چرتکه دارند و آن را با هیچ ماشین حساب و دستگاه پیشرفتهتری عوض نمیکنند.
محمدحسن هم از این قاعده مسستثنا نیست و میگوید: «هیچ شناختی از چرتکه نداشتم و سر کلاس متوجه شدم که قدیمیها از آن استفاده میکردند.
البته چرتکه ما با چرتکه بازاریهای قدیم فرق دارد. من هنوز وارد مرحله ذهنی نشدم و با خود چرتکه حساب میکنم.» چرتکهشان خیلی کوچکتر از چرتکههای قدیمی است و روشهای جدید خودش در محاسبات را دارد.
خانم بهرامی درباره روند کلاسها میگوید: «محمدحسن تا الان ۴ ترم را رفته است و ۸ ترم دیگر مانده است. محمد حسن پایه اول این کلاسهاست، ولی چون استعداد بالایی داشت برای مسابقات انتخابش کردند. خیلی از بچهها به ترم ۱۰ که میرسند وارد مسابقات میشوند یا همه ترمهایشان تمام شده است.»
از خانم بهرامی درباره کودکی محمد و استعدادش در این رشته میپرسیم که میگوید: «محمدحسن از همان کودکی بچه باهوشی بود؛ و از همان ترم اول کلاس یوسیمس علاقهاش را نشان داد. طوری شد که معلمهای همین کلاس پیش مدیرشان رفتند و گفته بودند که «محمدحسن استعداد و علاقه زیادی دارد و خیلی هم زرنگ است».
مدیرش هم تشویق شده بود محمد را پیدا کند و از نزدیک ببیند. ترم ۳ چون کلاس در مدرسه دایر نشد به آموزشگاه اصلی در فرامرز رفتیم و آنجا ثبتنامش کردیم. از آنجا هم مسابقات را شرکت کرد و خدا رو شکر موفق هم شد».
از محمد درباره احساسش در مسابقه و اینکه توانسته به مرحله جهانی برسد، میپرسم. میگوید: «روز مسابقه تمام حواسم به امتحان بود. فرصتمان کم است و باید به ۲۰۰ سؤال در زمان ۸ دقیقه پاسخ میدادیم برای همین هم به هیچ چیز دیگر فکر نمیکردم.»
مادر محمد صحبت پسرش را تکمیل میکند و میگوید: «هنوز به سنی نرسیدند که حسادت و رقابت کنند. فضا برایشان دوستانه است و هوای یکدیگر را دارند و مثل ما بزرگترها که وسواس داریم و به هزار یک مورد فکر میکنیم نیستند. بیشتر بچهها استرس داشتند، ولی نه از روی حسادت.
به هر حال مسابقات در سطح جهان برگزار میشد و از کشورهای مختلف آمده بودند. وقتی هم که برگشتیم دوستانش آنقدر خوشحال بودند که برایش در مدرسه جشن گرفتند و تشویقش کردند. محمد حسن سابقه سفرهای خارج از کشور را دارد برای همین خیلی احساس غریبگینمیکرد.»
محمدحسن درباره روز مسابقه میگوید: «۶ صبح از خواب بیدار شدیم و بعد از خوردن صبحانه سوار اتوبوس شدیم، به سمت محل مسابقه رفتیم. شرکت کنندهها در ۳ هتل ساکن بودند. از ایران حدود ۱۱۷ نفر بودیم. هر کدام از شرکت کنندهها باید منتظر زمان سطح مسابقه میماند و مسابقه من ساعت دو و نیم بود.
بعد از اینکه مسابقه هر گروه تمام میشد. سطح بعدی پشت میزها مینشست. بعد از چند دقیقه برگهای را از سمت سفیدش جلوی هر شرکتکننده میگذاشتند. بعد هم سوت میزدند و مسابقه شروع میشد.»
میپرسیم میدانی اشتباهت کجا بود که خانم بهرامی میگوید: «آنقدر سرعت بچهها بالاست که یک اشتباه کوچک به پاسخ اشتباه منجر میشود. اشتباهات را اعلام نمیکردند برای همین نمیداند باید اعداد را در ذهنشان تصور کنند و پاسخ دهند.»
محمدحسن میگوید: «حس خوبی دارم که میتوانم سریع پاسخ سؤالات را پیدا کنم. باید وارد دنیای اعداد شوید و تصور کنید آنها دور سرتان میچرخند.» میخندد و میگوید: «باید عاشق ریاضی باشید.» درسهای دیگرش هم خوب است و میگوید: «اگر ریاضی را ۱۰۰ درصد دوست دارم آنها را ۹۸ درصد دوست دارم».
مثل خیلی از همسن و سالانش دنیای بازیهای کامپیوتری را دوست دارد و بازی میکند و میگوید: «بیشتر فوتبال بازی میکنم.» میپرسیم اهل ورزش هم هستی؟ که مادرش میخندد و میگوید: «از وزنش مشخص است که بازیها و فوتبال را در دنیای کامپیوتری دنبال میکند».
مادرش میگوید: «تمریناتش را انجام میدهد. ولی خیلی دربارهاش صحبت نمیکند و خودش کارهایش را انجام میدهد.» با یکی از دوستانش که با هم تمرین هم میکنند و از همکلاسیهایش هست در این دورهها شرکت کردهاند. خانم بهرامی میگوید: «هزینه کلاس برای بیشتر خانوادهها در این منطقه بالاست و بماند که هزینه سفر و شرکت در مسابقات که جای خودش را دارد.
خیلی از دانشآموزان اینجا دوست دارند شرکت کنند و مقام هم به دست آورند، ولی بابت هزینههایش نمیتوانند. کشورهای دیگر دانشآموزان را پشتیبانی و نصف هزینه سفرشان را پرداخت میکنند.
چند مربی و پشتیبان همراهشان هست و خانوادهها نگرانی بابت تنها فرستادن فرزندانشان ندارند. خود من احساس غرور میکردم که فرزندم در مسابقه هست، ولی از اینکه تنها بفرستمش نگران بودم.»
خانم بهرامی ادامه میدهد: «نتایج را سالهای گذشته همان روز مسابقه اعلام میکردند، ولی امسال روی کارت رمزی داده بودند که وقتی وارد سایت میشدیم نتیجه را دریافت میکردیم و ما هم شب متوجه نتیجه شدیم.»
از استقبال و حمایت مدرسه درباره نتیجه مسابقه میپرسیم خانم بهرامی میگوید: «زمان ورودش به مدرسه همگی تشویقش کردند و با گل و شیرینی از ما پذیرایی شد و کارت هدیهای را به محمد دادند.»
محمدحسن دوست دارد از معلمان یوسی مس و مدیر مدرسه تشکر کند و از این فرصت استفاده میکند و از آقای شمس، مدیریت مدرسه امام سجاد (ع) مصلینژاد و معاونان آقای رضایی و آقای حمامیان و معلم کلاس سوم خانم رشید و مربیان چرتکه، خانم مقبل و خانم عزتی تشکر میکند.
آقای خیرآبادی میگوید: «پیگیری و پشتکار این بزرگواران باعث شد محمدحسن این کلاسها و رشته را دنبال کند. پیگیریهای مداوم و دنبال کردن نتایج مسابقات نشان از اهمیت کار برایشان داشت».
* این گزارش دوشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۷ درشماره ۳۲۴ شهرآرامحله منطقه ۵ چاپ شده است.