وکالت یکی از مشاغل اجتماعی است که همواره در طول تاریخ مورد احترام افراد جامعه بوده است؛ زیرا وجود یک وکیل برای ایجاد عدالت در جامعه ضروری است و وی حرفه سختی به لحاظ دفاع از حق دارد. دکتر فهیمه تقویمندی، وکیل توانمندی است که ویژگی خاص او، شخصیت و کارش را متفاوتتر کرده است.
خانم تقویمندی متولد سال ۱۳۶۶ است. مادرش، زمانی که او را سهماهه در بطن خود داشت، در حج خونین سال ۱۳۶۶ که ۲۵۰ تن از زائرینی ایرانی در آن حادثه به خاک و خون کشیده شدند، شرکت میکند. ناراحتیهای ناشی از این همه کشتار و زخمیشدن مادر، باعث هیجان آن دوران میشود.
عدهای دلیل کم بینایی خانم فهیمه تقویمندی را همین ناراحتیها میدانند؛ «از زمانی که به دنیا آمدم دچار ضعف بینایی بودم. بیماری چشم من «آرپی» نام دارد و دکترها شدت سویِ چشمان من را ۱۰ درصد اعلام کردهاند و این بیماری را ژنتیکی عنوان کردهاند.
نمیدانم که آیا واقعه حج خونین که مادرم در آن حضور داشت، در ایجاد بیماریام سهیم بوده است یا خیر. برای من هم فرقی نمیکند؛ چون بیماریام را پذیرفتهام و به جای ناامیدی، این بیماری را به نقطه قوتم تبدیل کردهام».
خانم دکتر تقویمندی از وقتی که یادش میآید، اکثر مواقع شاگرد اول مدرسه و دانشگاه بوده است. به جای نقزدن و شکایت از خدا برای نداشتن چشم سالم، بر دیگر بخشهای زندگی متمرکز شده است و آنها را تقویت کرده است؛ «دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدارس مخصوص نابینایان گذراندم.
زمانی که به سوم راهنمایی رسیدم، امتحانات داخلی مدارس نمونه دولتی برگزار میشد و من در آن شرکت کردم و توانستم با رتبه یک در آزمون ورودی آن پذیرفته شوم». دبیرستان نمونه دولتی «فرهنگ» سکوی پرشی برای خانم دکتر میشود تا به افقهای آینده خود برسد.
«در دبیرستان رشته انسانی را انتخاب کردم، ولی خودم به ریاضی علاقهمند بودم. اگر مشکل بینایی نداشتم حتما این رشته را ادامه میدادم. یونسکو سالی را که من در دبیرستان بودم، سال ریاضیات عنوان کرده بود. در همان جا با یکی از دبیران ریاضی، مقالهای نوشتیم و به همایش سال جهانی ریاضیات ارسال کردیم. مقاله مشترک ما در آن جشنواره برگزیده شد».
دیپلم که میگیرد، آماده دانشگاه میشود. از قبل میداند که باید در چه رشتهای از دانشگاه ادامه تحصیل دهد و به کجا برسد. هدفگذاری همیشه در زندگی خانم دکتر تقویمندی وجود داشته است. «بعد از گرفتن دیپلم و پیشدانشگاهی، در کنکور سال ۱۳۸۵ شرکت کردم و در همان سال رتبه شش کشوری را گرفتم.
آن زمان کنکورهای آزاد و سراسری از هم جدا بود و من در کنکور آزاد هم توانستم رتبه سه را کسب کنم». بعد از اخذ رتبه شش در کنکور سراسری در مصاحبههای مختلف تلویزیونی دعوت شده و به عنوان روشندلی که رتبه تکرقمی را نصیب خود ساخته است، در کل کشور مشهور شده است.
«با اینکه میتوانستم با این رتبه، بهترین دانشگاههای ایران را انتخاب کنم، ولی رشته حقوق دانشگاه فردوسی را انتخاب کردم. اوایل در دانشگاه، شاید پذیرش یک دانشجوی نابینا برای برخی همکلاسیهایم سخت بود، ولی به تدریج با همه آشنا شدم و همه قبولم کردند. اساتیدی که داشتم همه خوب بودند و با من مشکلی نداشتند.
واقعا کمکهای پدرم و همکلاسیهایم در این برهه زمانی، برای من بسیار ارزشمند بود. کتابهایی را که اساتید برای ما معرفی میکردند، پدرم و برخی از همکلاسیهایم زحمت میکشیدند و بر روی نوار برای من ضبط میکردند. با کمک خانواده و دوستانم بود که آن مقطع را به سادگی گذراندم».
علاقه به رشته حقوق برای خانم تقویمندی موجب شد که به این مقدار بسنده نکند و ادامه تحصیل دهد. او در کنکور کارشناسی ارشد سال ۱۳۸۹ شرکت میکند و این بار با رتبه ۳۰ و در رشته حقوق خصوصی در دانشگاه فردوسی پذیرفته میشود. وکالت و وکیلشدن از آرزوهای هر حقوقدانی است و تقریبا هیچ دانشآموخته حقوقی نیست که خود را از وکیل بودن دور بداند.
همزمان با قبولی در مقطع ارشد، آزمون وکالت «کانون وکلا» برگزار میشود و خانم تقویمندی در آن شرکت میکند. «آزمون وکالت، ناگهانی برای من پیش آمد و من نتوانستم خودم را آنطور که میخواستم، برای آزمون آماده کنم. به هر حال وکیل شدن در اهداف من از مدتها قبل گنجانده شده بود و باید به آن میرسیدم.
به علت زمان کوتاهی که برای شرکت در آزمون وکالت داشتم، نتوانستم برای این آزمون درس بخوانم و از همان اطلاعاتی که از کنکور داشتم در این آزمون استفاده کردم و در سهمیه شهر مشهد و با رتبه ۱۰ در آزمون وکالت قبول شدم. در تمام دوران کانون وکلا تا آن زمان، تنها وکیلی در مشهد بودم که نابینا پذیرفته شد».
طبق قانون، زمانی که در آزمون وکالت قبول میشوید، باید یک دوره یکونیمساله را در نزد یک وکیل دانا، به عنوان دوره کارآموزی طی کنید. خانم تقویمندی نیز از این قاعده مستثنی نبود، اما به عنوان کسی که به عنوان اولین وکیل نابینا در مشهد پذیرفته شده بود، جلب اعتماد وکلا قدری برایش سخت بود.
«برای انتخاب «سرپرست وکیل» دوره کارورزی، از اساتید دانشگاهم مشورت گرفتم که کدام وکیل بهتر است. آنها وکیلی را معرفی کردند که در مشهد حرف اول را میزد». برای موفقشدن در زندگی، اعتماد به نفس بالا، اما معقول و منطقی، ضروری است. این ویژگی در خانم تقویمندی نیز دیده میشود.
خانم تقویمندی به سوی بهترین وکیل مشهد میرود تا شانس خود را برای مجاب کردن او در سرپرستی کارورزی، امتحان کند. «یک روز به دفتر آن وکیل مشهور رفتم تا برای کارورزی با او صحبت کنم. در انتهای صحبتهایم به من گفت دفتر من از منزل شما بسیار دور است و برای رفتوآمد مشکل خواهید داشت.
بهتر است برای کارورزی به دیگر همکارانم که دفتر آنها به منزل شما نزدیک است، بروید. من تا این حرف را از ایشان شنیدم و دیدم که میخواهند من را از سَر باز کنند، بدون درنگ گفتم اشکالی ندارد. خودم هم احساس کردم که رفتوآمد به دفتر شما برایم سخت است.
وقتی این جمله از دهان من بیرون آمد، از اعتماد به نفس من خوشش آمد و گفت تنها یک نفر برای قبول کارورزی جا دارم و به طور قطع شما را میپذیرم. من این جمله را به خیلیها میگویم و پس از بیان این جمله، اکثر افراد مایوس میشوند، ولی شما با اعتماد به نفس فراوان بدون هیچ درنگی پذیرفتید. من کار با آدمهای پر دلوجرئت را دوست دارم».
درکارآموزی وکالت برای خانم تقویمندی که عنوان اولین وکیل نابینای استان خراسان بزرگ (رضوی، شمالی و جنوبی) را یدک میکشد، کمی سخت است تا اثبات کند که با همین چشمها میتواند از پس وکالت برآید. «زمانی که دوره کارآموزی را سپری میکردم طبق ضوابط، باید به دادگاهها میرفتم و با اجازه قاضی پرونده، پروندهها را میخواندم و در انتها از آن گزارشی تهیه میکردم.
به خاطر نابینا بودنم یا باید از پروندهها عکس میگرفتم که بعد در منزل آنها را با کمک کسی پیاده کنم و یا با یکنفر دیگر به دادگاه مراجعه میکردم و او پرونده را میخواند و من صدای او را ضبط میکردم. باید بگویم طبق ضوابط قوه قضائیه هر دو کار تخلف محسوب میشد، به عبارتی ضبط صدا و گرفتن هرگونه عکس از پروندهها، ممنوع است.
در آنجا، چون اولین کارآموز نابینای وکالت در استان خراسان بودم، قدری هضم این مطلب برای قضات سخت بود تا همکاری بیشتری با من داشته باشند. برای همین مجبور شدم فقط با چند قاضی محدود که شرایطم را درک کردند، همکاری کنم. همراه با خود یک نفر دیگر را میبردم و او پروندهها را میخواند و من همانجا، یادداشتبرداری میکردم که کار خیلی سختی بود».
خانم تقویمندی در راه سختی قدم گذاشته بود، ولی به جای ناراحتی و شکایت از عالَم و آدم، تصمیم گرفت که بهترین باشد. «از آنجایی که در پایان دوره کارآموزی برای کانون باید گزارشی تهیه شود. شب و روز زحمت کشیدم که بهترین گزارش را تهیه کنم که جای هیچ، اما و اگری باقی نماند.
گزارشی را که تهیه کردم برای ارزیابی نزد چند وکیل کارکشته سپردم، به خاطر گزارش دقیقی که نوشته بودم به عنوان کارآموز برتر آن سال انتخاب شدم. در حال حاضر گزارشی را که نوشته بودم بر روی سیدی ریختهاند و برای آشنایی اولیه با گزارشنویسی به کارآموزان میدهند.»
ترحم مسئلهای است که خیلی از افرادی که دچار معلولیت هستند، بارها آن را از دیگران دیدهاند و حس خوبی به آن ندارند و گاهی اوقات با کارهایی که انجام میدهیم، دل آنها را به درد میآوریم. خانم تقویمندی هم این رفتارهای ترحمانگیز را متوجه شده است.
«گاهی متوجه شدهام که برخی افراد به خاطر نداشتن بینایی میخواهند به من ترحم کنند، ولی من خیلی به دل نمیگیرم. همیشه فکر کردهام که در هر کاری که میخواهم وارد شوم باید بهترین باشم که جایی برای ترحم باقی نماند».
وی کار گروهی و تیمی را برای یک معلول بهترین گزینه میداند که میتواند افراد معلول را به موفقیت نزدیکتر کنند. «من سعی کردم که کارهایم را به صورت گروهی و تیمی انجام دهم. مثلا بعد از اتمام وکالتم، در گروهی که عدهای از وکلا عضو آن بودند، وارد شدم و از این طریق برای خودم موکل جذب میکردم.
بهترین راه شناخته شدن، کیفیت بالای کاری است که از خود بروز میدهید. سعی کردم برای پروندههای موکلینم خیلی وقت بگذارم و در دادگاه با دست پر بروم. از مجموع تمام موکلانی که تا به حال داشتهام، به غیر از یکی، همه را در دادگاه توانستهام احقاق حق کنم».
خانم تقویمندی همچنان به درس ادامه میدهد و در آزمون دکتری سال ۹۳ شرکت میکند و میتواند در رشته حقوق خصوصی در دانشگاه تهران پذیرفته شود. «آرزو و هدفم این است که بعد از گرفتن مدرک دکتری در رشته حقوق، به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه مشغول به کار شوم. برای عضو هیئت علمی شدن باید رزومه پژوهشی قویای داشته باشید و من در اولین قدم، پنج کتاب تألیف کردهام تا به هدفم نزدیکتر شوم.
کتابهایی با عنوان «نقض مالکیت فکری و مسئولیت مدنی ناشی از آن»، «کار و اشتغال از دیدگاه امام علی (ع)»، «قوانین موضوعه ایران در آیینه قرآن» و دو کتاب در زمینه آمادگی آزمون کنکورهای حقوق و وکالت».
برای رسیدن به هدف باید سخت تلاش کرد. اگر برای رسیدن به آرزو، قدم به قدم تلاش نکنید، آن آرزو در حد رؤیا باقی میماند. هر کاری، سختی خود را دارد و کسی در زندگی خود به جایی میرسد که بداند حداقل در دو سال آینده، دقیقا باید در چه جایگاهی ایستاده باشد. کاری که خانم دکتر تقویمندی و خیلی از افراد موفق انجام دادهاند.
* این گزارش چهارشنبه، ۹ اسفند ۹۶ در شماره ۲۸۳ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.