
موقوفات حسینیه کرمانیها
فاطمه سیرجانی، زهرا بیات| حسینیه کرمانیها یکی از معدود تکایا و حسینیههایی است که در جریان اجرای طرح بهسازی و نوسازی بافت فرسوده اطراف حرم از تخریب در امان مانده است. هنوز در ایام ماه محرم و صفر، شور و حالی در آن برپاست؛ تماشایی. حسینیهای در محله «قبرمیر» که چند تن از کرمانیهای مقیم مشهد در زمینی به مساحت ۳۰۰ مترمربع به همت هم بنا کردند.
تنها نمونه حسینیه در مشهد که فعالیت درون آن تا همین چند سال قبل به صورت موروثی بین خانوادهها تقسیم و منتقل میشده است. برای بیشتر دانستن از این حسینیه و فعالیتهایش با حاج حسین ابوالفضلیان، جواد مسلمانزاده و حاج حسین تعمیریان که نسل چهارم از بانیان خاندان خود هستند، رفتیم و در تکیه کرمانیها، نشستی و گپوگفتی با هم داشتیم.
گفتوگویمان را با بزرگ این جمع آغاز میکنیم. شهرتش ابوالفضلیان است، اما در حسینیه کرمانیها به حسین خان میشناسندش؛ پشت چهارم از یک خانواده اصیل کرمانی و متولد ۱۳۰۵ خورشیدی.
از او درباره قدمت حسینیه میپرسیم، دانستههایش را که میکاود، آنچه از گفتههای بزرگان به یاد دارد، برمیگردد به سنه ۱۲۰۹ شمسی «زمانی که آقا محمدخان قاجار بعد از شکست لطفعلیخان و فتح کرمان، دست لشکریانش را در تجاوز و غارت مردم کرمان باز گذاشت، عدهای از مردم این شهر برای حفظ جان و ناموسشان و بر سر ارادتی که به امام رضا (ع) داشتند، به مشهد مهاجرت کردند و همه در یک محله ساکن شدند؛ محله پایینخیابان.
مدتی که از استقرارشان گذشت و زندگی روال عادی یافت، این مکان را برای تجمع بنا کردند. زمین حسینیه را طالبیان نامی با مشارکت قریشی بزرگ، یکی از افراد سرشناس و به نام آن زمان خرید. زمینی به مساحت سیصد متر. دورتادور زمین را دای (دیوار گلی) کشیدند و در آن خانهای ساختند که برای عزاداری ایام محرم و روضهخوانی استفاده شود. آن بنا، اولین بنای حسینیه کرمانیها بود. تکیهای که محلی برای تجمع و دورهمی کرمانیهای مقیم مشهد شد. بیشترین این مهاجران هم در اطراف همین تکیه پراکنده بودند».
معماری که در حسینیه مدفون شد
از صحبتهای حسین خان چنین بر میآید در بلند شدن سنگ بنای اولیه حسینیه کرمانیها زن و مرد و پیر و جوانِ کرمانی پای کار آمدند؛ «وقتی امیر نصرالله نیا که کوره آجرپزی داشت، بانی شد تا دیوارهای حسینیه را با آجر پخته بنا کند، کرمانیها هم کمر همت بستند تا او را در این کار کمک کنند.
دیوار گلی خراب شد و دیوار آجری جای آن را گرفت. مردها شب، خشتمالی میکردند و خشک کردن خشتها در روشنایی روز را زنان عهدهدار شده بودند. دیوارها که بنا شد، شخصی به نام محمد عبادوز به سروسامان دادن حسینیه همت گماشت و ساختمان کنونی را بنا کرد. اولین قسمت بنای حسینیه، هشتیهای داخل حیاط و ایوان بود، بقیه قسمتها طی چند دوره مختلف به بنای اولیه اضافه شد.
معمار ایوان بنا، هماکنون در قسمت زیرین منبر حسینیه مدفون است. البته غیر از معمار چند تن از بنیانگذاران و افراد صاحب کرامت دیگری هم در اینجا مدفون هستند.
از جمله یک مولوی هندی به نام بدیعالزمان هندی که وصف حسینیه را شنیده بود. او مدتی در اینجا به عبادت مشغول بود و همین جا هم فوت کرد. قبر او و چند تن دیگر در سرداب محوطه حسینیه است. میرمحمدتقی رضوی یکی از سادات رضوی که در زمان خود تولیت آستان قدس رضوی را برعهده داشته نیز وصیت کرده بود در حسینیه دفن گردد. سخاوتیها، تعمیریان، مسلمانزاده و... از بانیان این حسنیه هم در همینجا دفن شدهاند».
حسینیه در سالهای خفقان و سکوت
او در ادامه گفتگو گریزی هم میزند به سالهای خفقان و سکوتی که در حسینیه حاکم بود. سالهای غدغنی روضهخوانی و عزاداری برای سید شهدا در ایام محرم و صفر؛ «زمان پهلوی اول بساط روضهخوانی مرتب برپا میشد تا سال ۱۳۱۴ که عمال رضاخان چادر از سر زنها کشیدند و از همان سال برپایی مجالس روضهخوانی هم ممنوع شد.
شش سال خبری از مجلس عزای حسین (ع) نبود؛ هر جا مجلسی سر میگرفت، توسط مأموران دولتی جمع میشد. در همین سالها بود که همه اموال حسینیه به نفع دولت مصادره شد.
این روال ادامه داشت تا سال ۱۳۲۰ که دیهمی نامی روی کار آمد. او صندوقدار حسینیه شد و همهکاره آن. دیهمی، هم محضردار بود و هم وکیل. او هرچه از اسباب و اثاثیه تعزیه باقی مانده بود را از اوقاف پسگرفت. اگرچه دیگر اثری از ظرف و ظروف مسی نبود، اما همانها هم که مانده بود، غنیمت بود. دوباره مجالس روضهخوانی رونق یافت؛ اما مردم برای روضهخوانی باید از دولت مجوز میگرفتند، اگر مجلس عزایی برپا میشد، دو مأمور از نظمیه در مجلس حاضر بودند تا مبادا از سیاست و بر ضد دولت حرفی زده شود.»
اولین منبر شیخ برپا در حسینیه کرمانیها
شلوغی و پرشوری مجالس عزا به مستمعینی است که در مجلس گرد هم میآیند و آمدن آنها هم به بسته به واعظ و منبریای است که قرار است مجلسگردانی کند. حسینِ خان در ادامه از شیخی نام میبرد که نامآشنای خیلی از مشهدیهای قدیم است؛ «شیخِ برپا یکی از منبریهای بنام زمانه ما بود. خدا رحمتش کند در طول ۵۰-۶۰ سال منبری بودنش، یکبار بر روی منبر ننشست.
همیشه کنار منبر میایستاد و برای مردم روضه میخواند و آنها را موعظه میکرد؛ حتی برای شبهای احیا که گاه تا سحر طول میکشید، او همچنان کنار منبر ایستاده و جوشنکبیر میخواند. این شیخ اولین منبرش را در مشهد در حسینیه کرمانیها برپا کرد؛ قبل از سنه ۱۳۲۰ شمسی. خدا بیامرزدش مجالس روضه پرشوری داشت؛ پای منبر میایستاد، روضه میخواند و اشک میریخت. در قدیم مردم بیشتر با قاطر و الاغ تردد میکردند و من، الاغکش شیخ برپا بودم، هرجا که میرفت دنبالش میدویدم».
اولین درمانگاه به نام حسینیه ما
«مردم قدیم همدل و متحد بودند. کرمانیهای محله پایینخیابان تصمیم گرفتند درمانگاهی برای رفاه حال همشهریانشان بنا کنند. اولین درمانگاهی که در مشهد بنا شد نیز به نام حسینیهکرمانیها بود، درمانگاه جوادالائمه (ع) به سال ۱۳۲۶ در محله طبرسی برای رفاه مردم و زائران بنا گردید.»
اینها را حسینِ خان میگوید و داستان حسینیه را از سر میگیرد: «محمد عبادوز با دولت وقت رابطه داشت و اسب، شمشیر و دیگر وسایل تعزیه را از دولت میگرفت. آن زمان تکیه رونق بسیاری داشت و هیئت، بازار میرفت. دسته عزاداری که راه میافتاد یک سرش چهارباغ بود و سرِ دیگرش حمامشاه.
دستهای به این عظمت و شکوه. هر کسی در حسینیه پستی داشت؛ حاج علی مسلمانزاده مسئول بنا کردن چادر حسینیه بود، یکی در لباس شیر نقش شیر واقعه عاشورا را بازی میکرد، یکی با چند نفر مثلاً لشکری میآمد و نقش «جعفر جنی» را ایفا میکرد و خلاصه دسته پرشوری بود.
شبیهخوانی بود و کجاوههایی که بر دوش مردم حمل میشد و سعی میشد صحنه کربلا را تصویرسازی کنند. علمهای عزا هم بر شانههای علی ارغوانی پسرِ حسین ملک و حاج محمد کُرکیباف معروف به حاج محمد کله (کلهپز) جابهجا میشد. اما دیهمی که به روی کار آمد، هیئت از رونق افتاد؛ دیهمی ریشش را میتراشید؛ از اینرو نزد مردم مذمت شده بود و حرفش را قبول نداشتند، همین باعث افت هیئت شد. مردم حرف منِ بیسواد را بیشتر از او میپذیرفتند».
متولیان حسینیه کرمانیها
«تا قبل از هیئت امنای جدید پنج نفر از قدیمیهای حسینیه از جمله حاج مرتضی سخاوتی، حاج حسین تعمیریان، حاج حسن پاکفرد، حاج نصرا... فخار و حسینخان ابوالفضلیان بودیم تا اینکه چند سال قبل لیستی ۱۰ نفره جلوی ما گذاشتند که اول لیست اسامی از خودشان بود. ما امضا نکردیم.»
اینها را مسلمان زاده که به گفته خودش متولد سنه خورشیدی ۱۳۲۲ است و یکی از متولیان حسینیه کرمانیها، میگوید تا برسد به متولیان اولیه حسینیه کرمانیها «تولیت حسینیه ابتدا با محمد عبادوز بود و بعد سخاوتی مدیریت آن را عهدهدار شد، اما از آن سالی که اوقاف اعلام کرد هر حسینیه و مسجدی باید هیئت امنایی معرفی کند، پدران ما هم چند نفر از حسینیه را بهعنوان تصمیمگیرندگان به اوقاف معرفی کردند.
متولیان حسینیه به جز سخاوتی و قریشی، ابوالفضلیان و تعمیریان هم بودند که قریشی تا چند سال قبل شُله روز عاشورا را عهدهدار شده بود. در طول این سالها خیلیها پای کار آمدند و سبب رونق تکیه و حسینیه کرمانیها شدند. الان هم مخارج حسینیه از طریق مردم تهیه میشود و هر کسی در حد توان خود کمکی میکند. در هر مناسبتی هم در این خانه به روی عاشقان امامحسین (ع) و اهلبیت (ع) باز است».
آمادهسازی بساط تعزیه و عزاداری در ایام محرم و صفر
بعد از داستان پا گرفتن حسینیه کرمانیها و کسانی که در مدیریت آن نقش داشتهاند، میرسیم به برنامههایی که برخی از آنها منحصربهفرد است. مراسمی، چون داستان خیمه و چادری که در حیاط ۲۰۰ متر مربعی حسینیه علم میشد تا تصویریسازی و اجرای نمایش واقعه کربلا ملموستر جلوه کند.
مسلمانزاده از دیروز و امروز حسینیه برایمان میگوید «حیاط حسینیه هم برای خودش داستانی دارد؛ «چادر کشیدن» که البته آن هم آدابی داشت. جمعه آخر ماه ذیالحجه بزرگترها اعلام میکردند، قرار است خیمه امامحسین (ع) بر پا شود. همه همت میکردند برای عزاداری و نوحهخوانی. در تکیه هر کسی کاری انجام میداد؛ یکی مسئول آبدارخانه بود و دیگری مسئول برپایی چادر و خیمه حسینیه. چادر اولی که به سال ۱۳۱۹ ق. در حسینیه کرمانیها بالا رفت از جنس کرباس بود. چادر دوم را هنرمندان اصفهان بافته بودند که تا سال ۷۵ استفاده میشد و اکنون این حسینیه چادر سوم خود را که از بازار خریداری کرده، در ایام محرم بالا میکشد.
هر چادر خیمه بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ متر پارچه میبرد
چیز دیگری که در حیاط حسینیه جالب توجه است خُمهای آبخوری است. قدیم هر کوچه برای خودش آبانبار داشت، کوچه کشمیریها، کوچه مسگرها و... شبها آب به آبانبارها هدایت میشد و بعد سقاها آب را به درب خانهها میبردند.
حسینیه هم خُمهایی داشت؛ خم اول سفالی بود و بعدها خُمهای مسی آمدند. در فصل گرمای ایام محرم هم یخ در آنها ریخته میشد و چند سقا آنها را برای استفاده مردم پرآب میکردند. حسینیه یک سقاخانه هم داشت، زمانیکه حاجی کرامت ریاست حسینیه را عهدهدار بود لولهای از منبع «حوض خرابه» به حسینیه کشید و برای استفاده عموم چند شیر آب گذاشت. این سقاخانه که در ایوان حسینیه جا داشت هنوز هم وجود دارد، اما دیگر استفاده نمیشود.
سفره با برکت
یکی از برنامههای خیرخواهانه کسانی که در حسینیه کرمانیها قدمی برمیدارند، اطعام روزهداران در ایام ماه رمضان و بهویژه اطعام خانوادههای نیازمند است. این بخش ماجرا را حاجحسین تعمیریان، یکی دیگر از متولیان حسینیه کرمانیها، میگوید؛ «از برنامههای حسینیه کرمانیها میتوان به جلسات قرآن و سخنرانی و افطاری دادن در ماه مبارک رمضان اشاره کرد.
این برنامه از ۲۰۰ نفر شروع شد و توسعه یافت تا الان که قریب هزار نفر را تحتپوشش دارد. اولِ کاری کارت افطاری به مردم داده میشد، اما الان غذای پخته در محلات پخش میشود. در اعیاد و تولد ائمه (ع) و نیز هر پنجشنبه به بچههای محروم مدارس حومه شهر بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ پرس غذا داده میشود. هزینه اینها هم از طرف مردم و بازاریان سرشناس بهعنوان باقیاتالصالحات اموات پرداخت میگردد».
راز ماندگاری حسینیه کرمانیها
یکی از مهمترین دلایل اینکه چرا حسینیه کرمانیها به سرنوشت دیگر حسینیههای منطقه گرفتار نشده است را خادمین قدیمی این حسینیه در قرار نگرفتنش در مسیر طرح بهسازی و نوسازی بافت فرسوده اطراف حرم مطهر رضوی و متراژ بیش از ۲۰۰۰ مترمربعی آن بنا بیان کردهاند.
البته در کنار این مهم، دستور اکید مقام معظم رهبری که کتباً مرقوم کردهاند «تمام حسینیهها و مساجدی که در مسیر طرح نیستند، دست نخورده باقی بمانند.» هم بود. اما در گفتوگویی که با دکتر حسنآبادی، رئیس اداره اسناد داشتیم، وی دلیل ماندگاری و عدم تخریب حسینیه کرمانیها را در وقفنامه محکمی میداند که این حسینیه دارد.
موقوفات حسینیه کرمانیها
وقفنامه حسینیه یا تکیه کرمانیها را غلامرضا بابای کرمانی فرزند کربلایی بابای کرمانی در هفدم رمضان ۱۲۶۲ ق. نوشته است. غلامرضا بابای کرمانی علاوه بر حسینیه یک باب حیاط متصل به حسینیه و دو دکان یکی علافی و دیگری صباغی در کنار حسینیه را برای عزاداران سیدالشهدا وقف کرد.
کربلایی قاسم پسر حاج خداداد کرمانی و فاطمه خانم، دختر آقا کربلایی عصار نیز در ۲۴ محرم ۱۳۱۹ ق. یک باب حیاط ملکی خود در میدان کهنه نزدیک حوضخرابه را برای عزاداران خامس آلعبا وقف کردند تا در دهه عاشورا در تکیه کرمانیها صرف شود و تولیت آن را بر عهده میرزا غلامحسین کرمانی پسر آخوند ملاعلی کرمانی گذاشتند. تمام واقفان کرمانی ثروتمند نبودند. در میان آنان دستفروش هم پیدا میشود.
غلامرضا دستفروش از آن جمله است. او در ۱۱ ربیعالاول ۱۳۳۵ ق. شش دانگ از یک باب حیاط واقع در قبرمیر را برای عزاداری امامحسین (ع) در حسینیه کرمانیها وقف کرد و تولیت آن را بر عهده حاج محمد فخار مشهور به عبادوز گذاشت و نظارت آن را بر عهده آقا سید محمود تاجر کرمانی.
پراکندگی جغرافیایی موقوفات کرمانی مختص قبرمیر نبود. برخی کرمانیها از اواخر دوره قاجار از اطراف حسینیه پراکنده شدند، اما همچنان رابطه خود را با حسینیه حفظ کرده، موقوفات خود را صرف آن میکردند، از آن جمله میتوان به وقفنامه غلامرضا کرمانی ساکن کوچه باغعنبر اشاره کرد. موقوفات کرمانیها تنها مغازه و ملک نبود.
حاج حسین فخارکرمانی، فرزند ملاحسن کرمانی بود که در اوایل دوره پهلوی یک کاروانسرا در حیطه میدان کهنه ساخت. در کنار این کاروانسرا حمام زنانهای متعلق به وی بود که در صفر ۱۳۴۱ ق. نصف آن را وقف حسینیه کرد و تأکید کرد پس از تعمیرات، مالیات، عوارض دیوانی، یک عشر حقالتولیه و نیم عشر حقالنظاره با اطلاع ناظر مخصوص، منافع آن در تکیه کرمانیها در ایام عاشورا صرف آب و آش و نان و قند و چای و در صورت خرابی تکیه صرف تعمیر آن گردد.
بزرگترین واقف کرمانی مقیم مشهد حاجیمحمد یوسف کرمانیالاصل مشهدالمسکن فرزند قربانعلی تاجر است که در ۱۲۹۷ ق. یک باب تیمچه، شامل پنج باب دکان متصل به آن در خیابان سفلی، مشهور به تیمچه میرزا محمدعلی و سه چهارم محل سکونت خود واقع در خیابان سفلی -از حدی متصل به خان میرمعین و از حدی متصل به حاج حسین شالفروشان- و یک حیاط کوچکتر در محل مزبور، وصل به بهار بند میرمعین را برای عزاداری خامس آل عبا وقف کرد.
جالبترین و دقیقترین موقوفه کرمانیها نیز متعلق به سید هادی صدرالسادات پسر سید حسین کرمانی است که دو باب حیاط ملکی تازهساز خود متصل به هم، واقع در کوچه ساربانها در محله باغ دولاب را با تمام اشیا آن در ۱۴ ذیقعده ۱۳۳۱ ق. وقف کرد.
بیشترین واقفان کرمان متعلق به دوره قاجار هستند و تعداد اندکی از آنها در دوره پهلوی موقوفاتی از خود بر جای گذاشتند.سید رضا عطار پسر آقا میراکبر تاجرکرمانی، حاجی قدیر کرمانیالاصل مشهدالمسکن، حاج میرزا اسماعیل شالفروش، فاطمه فرزند علیاصغر کرمانی، کربلایی فاطمه فرزند غلامعلی کرمانی و غلامحسین شالباف کرمانی و کربلایی یوسف کرمانی پسرآقا محمد شالباف از دیگر واقفان حسینیه و تکیه کرمانیها هستند.
برگرفته از کتاب گروههای مهاجر از صفویه تاکنون تالیف علی نجفزاده
* این گزارش پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶ در شماره ۲۶۶ شهرآرا محله منطقه ثامن به چاپ رسیده است.