همهچیز به تصمیم یک زوج جوان برای انجام فعالیتهای فرهنگی در محله تازهتأسیس شهرک مهرگان برمیگردد و همین تصمیم نقل مکان آنها را از خیابان شهیدصیاد شیرازی به این محله در سال۱۳۹۶ کلید زد.
حجتالاسلاموالمسلمین امیر فیضآبادی بههمراه همسرش، منصوره کوشکی، و سه فرزندشان به شهرک آمدند. هدف آنها از همان ابتدا اجرای برنامههای تربیتی و فرهنگی بود.
رفتهرفته نقش بانوی خانه بیشتر و سنگینتر شد، بهخصوص که آنها صاحب دو فرزند دیگر نیز شدند. معرفی او در برنامهها و جشنوارههای مختلف بهعنوان مربی خلاق و فعال فرهنگی، بهانه دیدار ما با خانوادهای شد که قصه خیرخواهی آنها ورد زبان خیلیهاست.
حیاط فرششده و مسقف خانه پر شده است از دختران خردسال و نوجوان که کلاس هنرهای رزمیشان تمام شده است و مشغول بازی هستند. آنسو، بزرگترها به گفتگو مشغولاند و از قوری بالای سماور بزرگی که گوشه حیاط قرار دارد، برای خود یک فنجان چای تازهدم میریزند. بر سردر این مکان، نام «از موج تا اوج» حک شده و تلفیق یک خانه و یک مجموعه فرهنگی است.
منصوره کوشکی را در شهرک مهرگان، همه «مادر» صدا میزنند؛ بانویی که از ۶ صبح تا نیمههای شب درِ خانهاش به روی خانوادههای این محله باز است و حالا حسابی با بانوان این محله دمخور شده است.
با او درباره تصمیمش برای فعالیتهای فرهنگی در یک محدوده محروم، حرفم میزنیم؛ میگوید: میدانستیم هیچ نهادی برنامه خاصی برای این محله ندارد. من و همسرم، کارمان را با برگزاری برنامههای تربیتی شروع کردیم.
هدف و برنامه ما از قبل مشخص بود. ما حتی نام این مجموعه یعنی از «موج تا اوج» را انتخاب کرده بودیم. بر همین اساس با اجرای برنامه در مناسبتهای ملی و مذهبی شروع کردیم و رفتهرفته تشکیل کلاسهای آموزشی به آن اضافه شد. حالا صدها نفر در ردههای مختلف سنی، از کودک و نوجوان گرفته تا میانسال، مخاطب ما هستند.
بسیاری از کودکان شهرک مهرگان، این بانوی فعال فرهنگی را «مادر» خطاب میکنند؛ مادری که با داشتن مدرک کارشناسی الهیات، خود بهعنوان مربی کلاسهای قرآن، به کودکان و بانوان میانسال قرائت و حفظ این کتاب آسمانی را میآموزد. همچنین برای آنها با هدف روشنگری جلسات آزاداندیشی برپا میکند.
منصورهخانم برای سال آینده هم برنامه دارد. باتوجهبه کمبود مدرسه در شهرک، با هماهنگیهایی که انجام داده، قرار است یک کلاس درس برای تعداد محدودی از دانشآموزان پایه اول تا دوم ابتدایی آماده کند.
منصورهخانم به سالهای نخستی که فعالیتشان را در این محدوده شروع کردند، بازمیگردد و تعریف میکند: آن ایام برای کودکان و نوجوانان برنامهای برای اوقات فراغت در تابستان تعریف نشده بود. ازطرفی برخی از اهالی به این محله هیچ احساس تعلق خاطری نداشتند.
ما سعی کردیم با ایجاد تیمهای ورزشی و برنامههای متنوع آموزشی، حس تعلق خاطر را در آنها بهویژه در کودکان و نوجوانان زیاد کنیم. از طرفی نیازسنجی کردیم که احتیاجات اهالی بیشتر در چه زمینهای است. برای نمونه وقتی متوجه شدیم در شهرک تا چه اندازه مشکل تهیه نان وجود دارد، با اتحادیه نانوایان و یک خیریه تعامل کردیم که چند پایگاه توزیع نان در این محدوده دایر شود و مقداری از این نانها را بین نیازمندان توزیع کنیم.
او بر فعالیتهای تربیتی نیز تأکید دارد و میگوید: من و همسرم بر این باوریم که اجرای برنامههای مختلف فرهنگی خوب است، اما در واقعیت تأثیر بسیاری از آنها همان روز به پایان میرسد. به همیندلیل اجرای کارهای تربیتی را که کوتاهمدت و لحظهمحور نیستند، در دستورکار خود قرار دادیم. ازطرفی بهدنبال جذب تعداد زیاد افراد نیستیم؛ بلکه یک نفر را جذب میکنیم و روی این فرد کار میکنیم تا خودش بهعنوان یک فعال فرهنگی در آینده کنار ما باشد.
منصورهخانم روزهای شلوغی دارد و شلوغی کار او در تابستان خیلی بیشتر است. تعریف میکند: همینجا، کلاسهای متعددی برای مخاطبان برگزار میکنیم؛ به این شکل که افراد مستعد پنجسال به بالا را جذب میکنیم و برای آنها دورههای مختلف آموزشی همچون نقاشی، زبان انگلیسی، کلاسهای کمکدرسی، ورزشی و مهارتهای فنی برای نوجوانان پسر برپا میکنیم.
خود من هم بهعنوان مربی کنار بقیه مشغول هستم. بیشتر آموزش روخوانی و روانخوانی و حفظ را عهدهدار هستم. امسال با فرهنگسرای رسالت نیز درزمینه برگزاری کلاسهای اوقات فراغت همکاری میکنیم.
اینکه خودت خانه داشته باشی، اما ملک شخصیات را دراختیار مردم قرار دهی و خودت یک خانه اجاره کنی، سخت است، اما خانواده فیضآبادی این کار را کردهاند. خانم کوشکی و همسرش برای اجرای بهتر برنامهها به ملک دیگری در کنار منزل خود نقل مکان کردهاند.
او تعریف میکند: سال گذشته، مجموعه ما آنقدر رشد کرده و شلوغ شده بود که دیگر جایی برای خانواده خودمان باقی نمیماند. از ساعت ۶ صبح تا نیمهشب برنامه داشتیم و داریم و استقبال هم زیاد است؛ بههمیندلیل خانه یکی از همسایهها را اجاره کردیم و خودمان آنجا مستقر شدیم. البته ما از صبح زود تا شب در مجموعه هستیم و فقط برای استراحت به خانه میرویم.
میتوانم بگویم یکی از موفقیتهای من، مشارکت و همراهی همسایههاست. آنها حتی در نگهداری از فرزندان به من کمک میکنند. من پنجفرزند دارم. پسر بزرگم شانزدهساله است و چهار دختر ده، پنج و دوساله دارم که دوتا از آنها دوقلو هستند. سعی میکنم زمان کافی برای تربیت فرزندانم بگذارم و همسایهها نیز دراینخصوص کمکم میکنند.
به پاس خدمات و همراهی منصورهخانم در اجرای برنامههای فرهنگی، از او در جشنوارهها و برنامههای مختلف فرهنگی قدردانی شده است و به عبارتی، کارنامه رنگین و پرباری دارد. او به برخی از آنها اشاره میکند و میگوید: از سمت امور مساجد سه دوره پیاپی بهعنوان «همسر بهشتی» معرفی شدم.
همچنین در جشنواره «غنچههای امید» که بههمت شهرداری، آستان قدس رضوی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگزار میشود، بهعنوان مربی خلاق برتر، مجری برتر برنامه قصهگویی و پردهخوانی و مدیر برتر معرفی شدم.
سال۱۳۹۹ در اولین دوره از جشنواره «مادران فعال فرهنگی» که تعداد فرزندانشان زیاد است، بهعنوان نفر برگزیده مشهد انتخاب شدم. در جشنواره «مهرواره با نور» نیز که به همت سازمان تبلیغات در کشور برگزار شد، منتخب فعال فرهنگی بودم و تقدیر شدم.
همچنین دهها لوح تقدیر از تولیت آستان قدس رضوی، نماینده، ولی فقیه در مشهد و... دارم. اما یکی از ارزشمندترین تقدیرنامههایی که گرفتم، ازسوی دختران خردسال شهرک مهرگان بود. دختران این محله سال گذشته تحت عنوان «مادر عزیز» از من قدردانی کردند که برای من بسیار باارزش است.