صدای نوحه و عزاداری از هر گوشه به گوش میرسد و شهر سیاهپوش شده است. هرکس به نوبه خودش بهرهای از این ماه میبرد، کودکان، اما قشر ویژهای هستند که درعین داشتن روحیه جستوجوگر و کنجکاو، تحمل نشستن پای سخنرانیها و خواندن زیارتنامه را ندارند. کودکان خوراک فرهنگی و مذهبی متفاوتی برای این ایام میخواهند، چیزهایی که بتوانند با ذهن کودکانه خود، آنها را درک کنند.
امسال در روزهای محرم و با برپاشدن مراسم مذهبی در منطقه ۶، برای کودکان و نوجوانان هم برنامههایی برگزار شد. برنامههایی که برای کودکان تدارک دیده شد تا آنها هم بتوانند به اقتضای سن و سالشان از این ماه بهرهمند شوند. امسال بهسراغ هیئتها، محلهها و حسینیههایی رفتیم که کودکان و نوجوانان در اولویت برنامههایشان بودند.
با دغدغهمندانی به گفتگو نشستیم که برای عزاداری بچهها و حضور آنها هم برنامه داشتند. پای حرفهای نوجوانانی نشستیم که با دست خالی در یک گوشه، ایستگاه صلواتی برپا کردند تا سهمی از این عزاداری حسینی داشته باشند.
ساعت هنوز از ۸ شب نگذشته، اما زیرزمین حسینیه جامعهالحسین (ع) از حضور بچهها پر شده است و جای سوزنانداختن هم ندارد. اینجا درواقع مهد قرآنی این مرکز است که در ایام محرم، تبدیل به حسینیه کودکان شده. خانوادهها یکییکی میآیند، فرزندانشان را به مسئولان حسینیه کودک میسپارند و خودشان هم برای شرکت در مراسم مذهبی به طبقه بالا میروند.
بچهها ردیفبهردیف نشستهاند؛ چند دختر نوجوان روبهروی بچهها ایستادهاند و با بیانی شیوا و سرزنده برای آنها داستانهای مختلف مذهبی تعریف میکنند. میان حرفهایشان از بچهها هم سؤال میپرسند و آنها را تشویق به مشارکت میکنند. حدیثه عالیان مدیر مهد جامعهالحسین (ع) و حسینیه کودک است که از همه این برنامهها آگاه است.
حالا ۱۰ سال از راهاندازی حسینیه کودک میگذرد و او تجربهها و حرفهای بسیاری دارد؛ «۱۰ سال پیش تصمیم گرفتیم علاوهبر بزرگترها برای بچهها هم مراسم مذهبی برگزار کنیم تا به فراخور سن و سالشان، آنها هم از این مناسبتهای مذهبی بهرهمند شوند.
در ایام محرم، صفر، دهه فاطمیه، غدیر و... برای بچهها برنامه داریم. پدر و مادرها که میآیند، میتوانند کودکان سه تا یازدهسالهشان را هم به حسینیه کودک بسپارند. این کودکان ابتدا توسط خادمان ما پذیرش میشوند، خادمان نوجوانی که خودشان هم اینجا قد کشیدهاند. بعد از آن بچههای چهار تا هفتسال در یک بخش مستقر میشوند، کودکان هشت تا یازدهسال هم در قسمتی دیگر.»
حدیثه عالیان از برنامهها و محتوایی که برای بچهها در نظر گرفتهاند، میگوید؛ اینکه همه این برنامهها زیرنظر مشاور روانشناسی و مشاور مذهبی مرکز برنامهریزی شده است. مسابقه، نمایش عروسکی، نقاشی و... اینها چیزهایی هستند که بچهها برای انجامش اشتیاق دارند. درخلال این برنامهها موضوعات محرمی هم برای بچهها بیان میشود.
عالیان درباره استقبال بینظیر بچهها از این برنامهها میگوید: ما کودکانی را داریم که سالهاست جذب حسینیه شدهاند. آنقدر اینجا را دوست دارند که پدرها و مادرهایشان را از مسیرهای دور به حسینیه میکشانند. امسال هم اوضاع همین بود. شب اول ۱۵۰نفر پذیرش داشتیم، اما حالا هرشب ۳۵۰نفر پذیرش داریم و برای ششصدنفر هم ظرفیت داریم. بچهها از ۸:۳۰ شب به بعد همراه خانوادهها میآیند، پذیرایی میشوند و تا آخر شب اینجا هستند تا عزاداری خانوادهها تمام شود.
حالا ۱۰ سال از راهاندازی حسینیه کودک جامعهالحسین (ع) میگذرد و درراستای آن مهد قرآنی هم اینجا برپا شده است. مسئولان مرکز وقتی استقبال بچهها از حسینیه را دیدند، ششسال پیش، مهد قرآن را هم راهاندازی کردند تا برای کودکان این منطقه، بستر مناسبتری برای رشد و نمو فراهم شود.
سرتاسر حیاط مدرسه قلیزاده خیابان محمدآباد در محله شهیدرستمی را فرش کردهاند. خانوادهها نشستهاند و زیارتنامه میخوانند. از محوطه عبور میکنم و به داخل ساختمان مدرسه میروم. روی در کلاسها چیزهایی نوشتهاند، کودکان چهار تا هفتسال، نوجوانان دختر نُه تا دوازدهسال و... بچهها به تفکیک سن و سالشان طبقهبندی شدهاند تا به فراخور هر گروه سنی، محتوایی مناسب برایشان درنظر گرفته شود.
این دومین سالی است که هیئت و موسسه فرهنگی خانه نوجوانان آلعلی (ع) در روزهای محرم برای بچهها حسینیه کودک به راه انداخته است تا آنها هم درکنار خانوادههایشان عزاداری کنند. بچهها از ساعت۸ شب به بعد، دست در دست خانواده به این مدرسه میآیند. خانوادهها در محوطه میمانند و بچهها به داخل مدرسه راهنمایی میشوند.
مدیر مؤسسه فرهنگی خانه نوجوانان آلعلی (ع) درباره سازوکار این برنامه و شروع فعالیتشان دراینباره میگوید: در محرم سال گذشته بهصورت آزمایشی این برنامه را برای بچهها برپا کردیم. با استقبالی که صورت گرفت، تصمیم گرفتیم هر سال این بستر را فراهم کنیم. شب اول محرم امسال، تنها دو کلاس دراختیارمان بود و امکاناتی نداشتیم. حالا، اما با گذشت چندشب، چند کلاس متفاوت برای هر گروه سنی داریم و امکاناتی برای بازی، اجرای نمایش و....
حالا حدود ۱۶۰کودک را پذیرش کردهاند؛ کودکان و نوجوانانی که صدای هیاهویشان از هر گوشه مدرسه به گوش میرسد. مربیها هم قصد ندارند که بچهها را ساکت کنند و یک گوشه بنشانند. بچهها میتوانند بین محوطه و کلاسها در رفتوآمد باشند.
میتوانند کنار پدر و مادرهایشان، بخشهایی از سخنرانی را بشنوند، میتوانند داخل کلاسها بمانند و.... خدیجه باغبان این آزادی عمل را بخشی از برنامه میداند؛ اینکه بچهها خودشان انتخاب کنند که چه مدل عزاداری و خوراک مذهبی را دوست دارند. کلاسهای شلوغ نشان میدهد که برنامههایشان برای بچهها جذاب بوده است. سرکی به کلاسها میکشم. عدهای نقاشی میکشند، برخی بازی میکنند، عدهای گوش به داستانهای مذهبی که مربیها تعریف میکنند، سپردهاند و....
موکبها و ایستگاههای صلواتی، بخش دیگر این ماجراست؛ ایستگاههایی در محلههای مختلف منطقه ۶ وجود دارد که اغلب گردانندگان آن، کودکان و نوجوانان هستند. یکی از آنها، ایستگاه صلواتی خیابان شهیدبسکابادی است.
درست کنار مسجد الزهرا (س) برپا شده و بزرگترها بیشتر امور آن را به دست کوچکترها سپردهاند. این ایستگاه از شب اول محرم برپا شده و قرار است تا شب آخر پابرجا باشد. بچهها با کمک هم آن را برپا کردهاند. یکی از خانه پرچم آورده، یکی دیگ و قابلمه و... حدودا سیچهلنفر از کودکان محله هر شب به اینجا میآیند و هرکدام گوشهای از کار را میگیرند.
امیرحسین سلجوقی و فرهاد شاهسوند، دوست و همکلاسی سیزدهساله هستند که هرسال پای ثابت ایستگاه میشوند. شربت و چای توزیع میکنند، جارو میکشند و... هدفشان را که میپرسم، از عشقشان به امامحسین (ع) میگویند؛ اینکه نیتشان خدمت برای اهلبیت (ع) است و دلشان میخواهد این شبها را درکنار دوستانشان و خدمت به عزاداران حسینی بگذرانند.
آنها هر شب از ساعت۵ به ایستگاه میآیند و مقدمات پذیرایی را با کمک بزرگترها آماده میکنند. تا آخر شب هم پای کار هستند. بچهها بعداز نماز به مسجد میروند و جدا از بزرگترها داخل حیاط فرش پهن میکنند، روضه میخوانند و سینه میزنند.
محمد حقدادی یکی از دغدغهمندان و فعالان فرهنگی محله شهرک شهید باهنر است که با کمک دیگران، ایده مشارکت بچهها را در این ایام اجرا کرده. او این ایستگاه را متعلق به کودکان و نوجوانان میداند و میگوید: صفرتاصد کارها را بچهها به عهده گرفتهاند. ما حتی خبر نداریم که بانیها از کجا پیدا شدهاند و چطور توزیع صورت میگیرد.
ما مسئولیت را به بچهها سپردهایم؛ چون آنها آینده این محله و جامعه را تعیین میکنند. از حالا باید در دستگاه امامحسین (ع) خدمت کنند و آموخته شوند تا آینده این شهر روشن باشد.
ایستگاه بعدی، نبش خیابان موعود۳۲ شهرک شهیدرجایی قرار گرفته. بچههای محله موعود هشتسال است که در این ایام، این ایستگاه را در همین نقطه برپا میکنند. خانوادهها هم پای کار هستند و بانی میشوند. مواد غذایی را تهیه میکنند، آشپزی میکنند و... بچهها هم وظیفه توزیع را برعهده دارند. ابوالفضل منفرد که هفدهسال دارد، یکی از اعضای اصلی ایستگاه است.
او از دوازدهسالگی عضو هیئت قمربنیهاشم (ع) در مسجد محله بوده و بلافاصله در امور مسجد هم مشارکت کرده و عضو ایستگاه صلواتی نوجوانان محله شده است. او توضیح میدهد که چطور پیش از شروع محرم با بچههای مسجد دور هم جمع میشوند و وظایف را تقسیم میکنند. یک روز قبل از شروع ایام محرم هم ایستگاه برپا میکنند.
هر روز از ساعت۳ تا آخر شب اینجا هستند و نذریها را توزیع میکنند. پس از آن هم به مسجد میروند، به خانوادهها میپیوندند و عزاداری میکنند. البته چندنفری هستند که در ایستگاه میمانند و کشیک میدهند تا دیگ و قابلمهها دزدیده نشود. بچهها تعریف میکنند که آن سالهای اول چند قابلمه را دزدیدند، اما بعد از آن حواسشان را بیشتر جمع کردهاند.
محله پورسینا چند ایستگاه صلواتی متفاوت دارد که در برخی از آنها مشارکت بچهها پررنگتر است. اولین ایستگاه را ابتدای خیابان پورسینای ۸/۱۷ میبینم. اینجا درواقع حیاط یک خانه نقلی است که دور تادورش را پرچم زدهاند. بچهها روبهروی خانه آتش روشن کردهاند تا چای آتشی دست مردم بدهند.
بانی این ایستگاه مهدی میرزایی است. او در طبقه بالای این خانه مستأجر است و حالا با موافقت صاحبخانه، این ایستگاه را راه انداخته. امسال اولین سالی است که این کار را شروع کرده. از حاجتی میگوید که هنوز روا نشده، اما او پیشاپیش با برپایی این ایستگاه، نذریاش را ادا کرده. اعضای موکب کوچک او بچههای محله هستند. کودکان قدونیمقدی که بیآنکه او چیزی بگوید، از کوچههای دور و نزدیک به اینجا آمدهاند تا کمکدست همسایه مهربانشان باشند.
ایلیا هدایتی یکی از اعضاست که از مشارکتشان میگوید. توضیح میدهد که چطور با کمک دوستش، پرچمهای مشکی را نصب کرده است و حالا هم هرشب اینجا چای توزیع میکند. دلش میخواهد تا شب آخر اینجا بماند.
ایستگاه دیگری هم هست که در انتهای خیابان پورسینای۱۷ برپا شده است. ششسال از برپا شدنش میگذرد و کلی عضو کوچک و بزرگ دارد. محمد ایاز جعفری کوچکترین عضو آن، ششسال بیشتر ندارد، اما بیشتر اعضا ده تا پانزده ساله هستند.
غذا و نوشیدنیهای نذری را با کمک خانوادهها از خانه به ایستگاه میآورند و توزیع میکنند. سرگروههای این گروه، اما جوانانی هستند که خودشان از کودکی هر محرم پای کار بودهاند و حالا دلشان میخواهد که نسل بعدی محله هم این راه را ادامه بدهد.