از زمانی که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۴۱۶ هجری قمری درگذشت و در باغ شخصیاش در طوس خراسان به خاک سپرده شد، این دیار به زیارتگاهِ اهل ادب و معرفت ایرانزمین تبدیل شد. اهل ادب معاصر نیز بر همین اساس، راغب شدند خانۀ آخرت خود را در جوار حکیم طوس برگزینند.
نخستین جرقههای این آرزوی ادیبان با دفن پیکر حسین خدیوجم در بقعۀ منسوب به هارونیه و مهدی اخوانثالث در باغ آرامگاه فردوسی در سال ۶۹ زده شد و سرانجام آنان توانستند در سال ۷۸ به این خواست خود برسند.
حالا بهمدد «آرامگاه شاعران خراسانی»، محمد قهرمان، احمد کمالپور، ذبیحا... صاحبکار، علی باقرزاده و... در دیار طوس گردهم آمدهاند تا یاد انجمنهای ادبی قدیم مشهد، چون انجمن فرخ، قهرمان و اهالی کافۀ داشآقا را دوباره در ذهن ما زنده کنند.
دکتر احمد علوی، پزشک متخصص آسیبشناسی مغز و محقق شعرشناس، که تنها عضو باقیمانده از اولین هیئتامنای پنجنفرۀ «آرامگاه شاعران خراسان در طوس» است، دربارۀ تاریخچۀ شکلگیری این آرامگاه میگوید: «در ماههای اول سال ۶۹، قبل از فوت مهدی اخوان، من در انجمن ادبی فرخ با تعریف خاطرهای از سفرم به مقبرهالشعرای تبریز و مقبرۀ هنرمندان لنینگراد شوروری (سنپترزبورگ فعلی)، پیشنهاد دادم که شاعران خوب و بنام مشهدی، چون آقایان قهرمان، کمالپور، صاحبکار، قدسصدیق، باقرزاده و... هم جایی در مشهد، که در شأن این افراد باشد، ترجیحاً نزدیک به آرامگاه فردوسی، پیشنهاد کنند تا بعد از مرگ نیز دوباره همین جمع در آن دنیا دورهم جمع شوند.
آن جلسه همه به این پیشنهاد خندیدند و کسی آن را جدی نگرفت. بعد از این ماجرا اخوانثالث فوت کرد و پس از کشوقوسهای فراوان و چند روز ماندن پیکر ایشان در سردخانه، سرانجام توانستیم ایشان را در باغ آرامگاه فردوسی دفن کنیم.
چند جلسه بعد از فوت اخوان من دوباره پیشنهادم را مطرح کردم و آن زمان این بحث جدیتر شد. یکی از شاعران، آقای قدسی که بیشتر سفر میکردند، قرار شد بروند تهران و این درخواست را با آیتا... خامنهای، که دوست مشترک تمامی شاعران حاضر در جمع بودند، درمیان بگذارند. آیتا... خامنهای با پیشنهاد جمع، موافقت و توصیهنامهای به میراثفرهنگی خراسان ارسال کردند تا محلی برای آرامگاه شاعران خراسان در طوس درنظر بگیرند.».
گرچه قطعهزمین (احتمالا) ۳ هزار متری آرامگاه شاعران خراسانی، سال ۷۸ و در محوطۀ جلوی باغ آرامگاه فردوسی (محوطۀ پیشخوان کنونی) در اختیار هیئتامنا قرار گرفت، برای گفتن از تاریخچۀ این آرامستان باید به ۱۳ سال قبل و حدود هزارو ۳۰۰ متر آنطرفتر یعنی بقعۀ منسوب به هارونیه برویم.
مهدی سیدی، پژوهشگر مشهدی، که از همان ابتدا از روند اختصاص زمین به شاعران باخبر بوده است، تاریخچۀ شکلگیری آرامگاه شاعران خراسانی را با ذکر جزئیات چنین شرح میدهد: «۲۴ مهر سال ۶۵ حسین خدیوجم درگذشت. ایشان یزدیالاصل و زادۀ مشهد بود.
خدیوجم که غزالیشناس بود و بسیاری از کتابهای غزالی را ترجمه کرده، در وصیتنامۀ خود خواسته بود پیکرش را درکنار آرامگاه امام محمدغزالی دفن کنند. آن زمان هنوز مقبرۀ فعلی امام محمدغزالی کشف نشده بود و گمان میرفت هارونیه، مقبره یا خانقاه اماممحمدغزالی باشد، بنابراین با وساطت آیتا... خامنهای که از دوستان خدیوجم و آن زمان رئیسجمهور بودند، حسین خدیوجم در بقعۀ منسوب به هارونیه دفن شد.».
چهار سال بعد با فوت مهدی اخوانثالث و درخواست دوستان و خانوادۀ وی برای دفن ایشان در باغ آرامگاه فردوسی، دوباره صدای موافقتها و مخالفتها شنیده میشود و اینبار نیز قضیه با توصیۀ آیتا... خامنهای در کسوت رهبر به پایانی مطلوب منجر میشود.
سیدی در اینباره توضیح میدهد: «چهار سال بعد مهدی اخوانثالث فوت کرد، پیکر اخوان را حتی به بهشت زهرای تهران هم بردند، اما اهل طوس بودن اخوان، سروده شدن شعر حماسی توسط وی و فعالیتهایش دربارۀ فردوسی موجب شد که دوستان و خانوادۀ وی، آخرین خواسته اخوان مبنیبر دفن پیکرش در باغ آرامگاه فردوسی را مطرح کنند.
این تقاضا، موافقت آیتا... خامنهای را که از دوستان اخوانثالث بودند، درپی داشت. پس از صدور اجازهنامه، بر سر اینکه اخوان کجای آرامگاه دفن شود، میان مسئولان وقت، اختلافنظر فراوان پیش آمد؛ البته موافقتها و مخالفتها همه از سر دلسوزی بود و کسی دشمنی نداشت.
مخالفان معتقد بودند اخوان آدم بزرگی است، ولی وقتی در باغ آرامگاه فردوسی دفن شود، نمیتوان برایش کاری کرد، چراکه هرچه بسازی، دربرابر بنای آرامگاه حقیر بهنظر میرسد. کار جدی هم بخواهیم انجام دهیم، دیگر با فردوسی نمیتواند برابری کند؛ به همین خاطر ممکن است اینجا گمنام باقی بماند. موافقان، اما میگفتند جای اخوان همینجاست و باید درکنار فردوسی به خاک سپرده شود. سرانجام توافق شد که پیکر او کنار موزه دفن شود.».
این دو حادثه مشابه، ذهن دوستان مرحوم خدیوجم و اخوان را به خود مشغول کرد. سرانجام پس از مشورتهای بسیار آنان در جلسات شعرخوانیِ منزل دکتر قهرمان به این نتیجه رسیدند که درخواست خود را دربارۀ «اختصاص قطعهزمینی در دیار طوس برای شاعران خراسانی» با رهبری در میان بگذارند تا اینبار در زمان حیات، تکلیف شاعران مشخص شود و نیاز به چانهزنی پس از مرگ نباشد.
سیدی میگوید: «پس از این واقعه، دوستان مهدی اخوانثالث و خدیوجم گفتند که دو تن از دوستان ما در طوس دفن شدهاند، کاش تکهزمینی آنجا دراختیار ما قرار دهند که همه پس از مرگ، دوباره دورهم جمع شویم. آقای قهرمان هم در همان جلسه که در منزل ایشان بود، شعری خطاب به رهبری میسراید با این مضمون که ما چند رفیق کنار هم شعر میخوانیم، در این دنیا چیزی از شما نمیخواهیم، اما چه خوب است محبت کنید و زمینی به ما بدهید تا پس از مرگ کنار هم باشیم.
امیدوارم ما را متهم نکنند که از رفاقت سوءاستفاده کردند. این تقاضای ما برای پس از مرگ است. آن زمان یکی از برادران آیتا... خامنهای به نام سیدحسن خامنهای، رئیس ادارۀ ارشاد خراسان بود. آقای قهرمان، شعر را در پاکتی میگذارند و به ایشان میدهند و میگویند هر وقت آقا را دیدید، این پاکت را خصوصی به ایشان بدهید.
ایشان هم میبرند و مدتی از این ماجرا میگذرد. آقای خامنهای هرزمان به مشهد میآمدند، یک روزشان را به دوستان شاعر قدیمی خود اختصاص میدادند. در اولین سفر بعد از این تقاضا، یک روز در دیدار با شاعران در مشهد، دربارۀ این درخواست صحبت کردند.
آقای خامنهای هم توصیهنامهای نوشتند و مدیریت و اختیار اینکه زمین کجا باشد و چه کسی دفن شود را به خود شاعران واگذار کردند. آقای قهرمان و دوستانشان نیز برای مدیریت آرامگاه شاعران خراسان در طوس، اساسنامهای را مینویسند.».
بهمنظور تجلیل و بزرگداشت شاعران، محققان و نویسندگان ممتاز خراسانیالاصل و همچنین آن دسته از شاعران، فاضلان و پژوهندگانی که سالیان دراز عمر خود را در راه پیشرفت ادب و فرهنگ کشور، در سرزمین خراسان گذراندهاند، آرامگاه ویژهای به نام «مقبرهالشعرا» در محدودۀ محصورة آرامگاه اماممحمدغزالی، واقع در پردیس بزرگ حکیم ابوالقاسم فردوسی، زیر نظر هیئتامنا اختصاص داده میشود. پیشنهادهای مطرحشده به شرح زیر است:
اول- اسامی هیئتامنا به شرح زیر پیشنهاد میشود:
محمد قهرمان: شاعر و محقق ارزشمند شعر فارسی در دورۀ صفوی، صاحب تألیفات و تحقیقات متعدد انتشاریافته
احمد کمالپور: شاعر و محقق سبک خراسانی
ذبیحا... صاحبکار: شاعر و مؤلف کتاب «شفق خونین»
علی باقرزاده: شاعر و نویسنده
دکتر احمد علوی: استاد دانشگاه
مدیر میراثفرهنگی، بهمنظور همکاریهای لازم جهت ارائۀ طرحهای پیشنهادی آن اداره به مرکز و امور محلی مربوط به مقبرهالشعرا
دوم- سرپرستی هیئتامنای مقبرهالشعرا را آقای محمد قهرمان عهدهدار خواهند بود.
سوم- موافقت با محل دفن افراد واجد صلاحیت، در شمار وظایف هیئتامنا با رأی اکثریت از پنج نفر اعضای اصلی برای ارائه به ادارۀ میراثفرهنگی خواهد بود.
چهارم- درصورت فوت یکی از اعضای اصلی، فرد دیگری با اتفاق آرا، بهعنوان جانشین از طرف چهار عضو باقیمانده، تعیین و به ادارۀ میراثفرهنگی خراسان معرفی خواهد شد.
پنجم- هیئتامنا تعهد همهگونه همکاریهای صمیمانۀ لازم با ادارۀ میراثفرهنگی خراسان، ازقبیل مذاکرات و مشاورههای لازم در زمینههای ادبی و فرهنگی و تاریخی را مینماید.
این نامه در انتها به امضای پنج عضو رسیده است.
این آغاز سخن بود. پس از این بر اساس اسنادی که اکنون در دست دکتر احمد علوی است، اولین مکاتبه با سازمان میراثفرهنگی خراسان در تاریخ ۷ مرداد سال ۷۰ آغاز میشود. در این مکاتبه با اشاره به دستور مقام معظم رهبری، رونوشت متن اساسنامه برای خلوصی، مدیر وقت میراثفرهنگی خراسان، ارسال میشود و ضمن معرفی هیئتامنا، با توجه به مقدور نبودن ارائۀ زمین در باغ آرامگاه فردوسی، از میراثفرهنگی درخواست میشود قطعهزمینی در بقعۀ هارونیه که حسین خدیوجم نیز در آنجا دفن است، در اختیار شاعران قرار گیرد.
اما با توجه به قرار گرفتن هارونیه روی قلب شهر سلجوقی، میراثفرهنگی مطلقاً با این درخواست مخالفت میکند. سیدی میگوید: «باستانشناسان ازجمله آقای لباف معتقد بودند که هارونیه قلب شهر است و نمیتوان خاک آنجا را کند.
بازهم برای اینکه حسن نیت خود را به شاعران نشان دهند، با گمانهزنی، تکهزمینی را جلوی هارونیه حفاری کردند و با کمتر از یک متر کندن خاک به ابنیۀ تاریخی خوردند و همان را بیشتر کندند که درنهایت همین مسجد-مدرسه از دل خاک بیرون آمد.
بعد از آن شاعران درخواست دادند نزدیکترین محل به آرامگاه فردوسی در اختیار آنان قرار گیرد که درنهایت محوطۀ فعلی که پیشخوان نامیده میشود، پس از گمانهزنی و پیدا نشدن آثار باستانی، در سال ۷۸ در اختیار شاعران قرار گرفت.».
دکتر علوی از پیوستن دکتر یاحقی به جمع هیئتامنای آرامگاه شاعران خراسانی در سال ۷۸ خبر میدهد و میگوید: «بعد از چند سال نامهای نوشتیم که فردی از دانشگاه ادبیات برای اضافه شدن به هیئتامنا معرفی شود که دانشکدۀ ادبیات، سال ۷۸ دکتر یاحقی را معرفی کرد و بعد از آن ایشان هم به جمع هیئتامنا اضافه شدند و تعداد اعضا به هفت نفر رسید که البته مدیر میراثفرهنگی شخصیت حقوقی بود.».
شاعرِ مشهورِ خراسانی بودن، سه شرط اساسی است که هیئت داوران، صلاحیت افراد برای دفن در آرامگاه شاعران خراسانی واقع در طوس را بر اساس آن بررسی میکنند.
دکتر علوی میگوید: «من در ابتدا بر اساسِ برداشتم از آرامگاه هنرمندان سنتپترزبورگ پیشنهاد دادم این آرامگاه به شاعران و هنرمندان بنام که سالیان عمر خود را در راه اعتلای هنر گذاشتهاند، مثل محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان و همچنین محققان و نویسندگان هم اختصاص یابد، اما سایر اعضا مخالفت کردند و گفتند فقط مختص شاعران باشد و من هم دیگر اصرار نکردم.».
دکتر یاحقی، دیگر عضو هیئتامنای آرامگاه شاعران خراسانی، سه شرط شاعر، خراسانی و شهیر بودن را که در اساسنامه آورده شده است، چنین توضیح میدهد: «این آرامگاه مخصوص شاعران است و نه نویسندگان، علما، پژوهشگران و...
یعنی فرد باید حتماً شاعر باشد. شاعر هم کسی است که شخصیت شعری و ادبی او را این شورا تأیید کند؛ یعنی شهرت به شعر و شاعری داشته باشد، مجموعه چاپ کرده باشد و بههرحال هیئتامنا او را شاعر خراسان بدانند.
قید خراسانی بودن هم وجود دارد؛ یعنی فقط شاعران خراسان در این مکان دفن میشوند. چه کسانی که در خراسان متولد شدهاند و در حال حاضر در محل دیگری سکونت دارند و چه کسانی که پروردۀ خراسان هستند؛ یعنی در جای دیگر متولد شدهاند، اما در خراسان نشوونمو یافتهاند و بهطورکلی به خراسانی بودن شهره هستند.».
با وجود گذشت حدود ۱۸ سال از آغاز فعالیت آرامگاه شاعران خراسانی در طوس، هنوز در آغاز گزارش نمیدانستیم آن را چه بنامیم. «مقبرهالشعرا»، «آرامستان شعرا»، «آرامگاه شاعران»، اینها همه عناوینی است که تاکنون افراد مختلف عنوان کردهاند، اما نظرِ قطعی نیست.
سیدی میگوید: «اینجا ابتدا به مقبرهالشعرای خراسان و طوس معروف بود، اما بعد از مدتی گفتند در پیشگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی بهتر است واژۀ فارسی استفاده کنید. بعد من یکبار گفتم آرامستان شعرای طوس و آرامگاه شاعران خراسان و چند نفری هم همین نام را تکرار کردند، اما هنوز اسم دقیق ندارد و دربارۀ نام آن باید هیئتامنا به نتیجه برسند و اسمی برگزینند تا در مکاتبات رسمی نیز از آن استفاده شود.».
دکتر علوی نیز با اشاره به آخرین دستخط بهجامانده از مرحوم قهرمان، بر نام «آرامگاه شاعران خراسان در شهر طوس» تأکید میکند و میگوید: «در ابتدا، چون قرار شد اینجا تنها به شاعران اختصاص یابد، نامش را «مقبرهالشعرا» نهادند و در اولین اساسنامه هم همین نام آورده شده است، اما بعد عدهای گفتند آرامستان شعرا، اما آرامستان خیلی جانیفتاده است.
بهنظرم آرامگاه شاعران خراسانی در شهر طوس، عنوان مناسبتری باشد که مرحوم محمد قهرمان بر روی پاکتی که سفارش کرده بودند پس از فوت، همسرشان در اختیار من بگذارد، نیز همین عنوان را نوشتهاند.».
دکتر یاحقی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبانوادب فارسی و همچنین عضو هیئتامنای آرامگاه شاعران خراسانی، نیز عنوان «آرامگاه شاعران خراسان» را مناسبتر میداند و میگوید: «مقبرهالشعرا عنوان سنتی، تاریخی و شناختهشدهای است که در ابتدا که هنوز بحث انتخاب کلمات فارسی خیلی رایج نبود، از آن استفاده میشد، اما فضای آرامگاه فردوسی ایجاب میکند که از کلمات شناختهشدهتر و فارسیتر استفاده کنیم.
گاهی برخی، آرامستان شعرا میگویند و گاهی آرامگاه شاعران، درنهایت باید یکی از این دو را انتخاب کرد و روی آن ایستاد، اما به نظرم، آرامگاه شاعران خراسان بهتر باشد که البته این موضوع باید در هیئتامنا تصویب شود.».
بهدلیل محدودیتهای موجود در طوس از حیث تاریخی و باستانی در انتخاب زمین، از زمان مکاتبۀ اولین درخواست و موافقت آیتا... خامنهای در سال ۷۰ تا قرار گرفتن قطعهزمین در اختیار شاعران حدود هشت سال سپری شد، بنابراین اولین فرد دفنشده در آرامگاه شاعران خراسان در طوس، احمد گلچین معانی بود که در اردیبهشت سال ۷۹ فوت کرد.
دکتر علوی میگوید: «احمد گلچینمعانی گرچه تهرانی بود، ۴۰ سال از عمر پربار خود را در مشهد سپری کرد. از ایشان آثار درخورتوجهی به یادگار مانده است؛ به همین خاطر هنگام فوتشان، اعضای هیئتامنا با دفن ایشان در آرامگاه شاعران خراسانی موافقت کردند و به این ترتیب ایشان اولین فردی بود که در این آرامگاه به خاک سپرده شد.».
مرحوم کمال دومین فرد مدفون در آرامگاه شاعران خراسان است که در شهریور ۷۹ فوت کرد. با فوت ایشان و مدتی بعد هم مرحوم صاحبکار، اعضای باقیمانده درصدد انتخاب دو جانشین برای هیئتامنا برآمدند. دکتر علوی میگوید: «ابتدا اعضا به دکتر شفیعیکدکنی پیشنهاد عضویت دادند، اما ایشان بهدلیل حضور نداشتن در مشهد نپذیرفتند و آقایان دکتر محمدرضا خسروی و دکتر مرتضی کاخی را پیشنهاد دادند که اعضا با هر دوی این بزرگواران موافقت کردند.».
پس از فوت مرحوم قهرمان در سال ۹۲ و علی باقرزاده در سال گذشته، دوباره تعداد اعضای هیئتامنا کاهش یافته و جای حداقل یک عضو دیگر در هیئتامنا خالی است تا تعداد اعضا به پنج نفر برسد. دکتر علوی، تنها عضو باقیمانده از اولین دوره، میگوید: «باید در اولین فرصت که بعد از سفر دکتر یاحقی به تهران تعیین شده است، کنار هم بنشینیم و عضو دیگر را انتخاب کنیم. در حال حاضر پیشنهاد من آقای سیدی است. باید ببینیم نظر بقیۀ اعضا چیست.».
* این گزارش پنج شنبه، ۳۰ شهریور ۹۶ در شماره ۲۰۷ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است